eitaa logo
کانال شهیدجاویدالاثرغلامحسین اکبری
1.4هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
16.3هزار ویدیو
89 فایل
🔹بسم رب الشهدا والصالحین کانال دلنوشته های شهیدجاویدالاثرغلامحسین اکبری ✋️ 📥ارتباط با ادمین: 🆔️ @Fathami_A
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر دلم میخواست بگویی مـادر... ومن فقط بگویم جانم؟ بعد در آغوشم آرام بگیری فقط درخون غلطیدن نیست🚫 شهادت🌷 هنگامی رخ میدهدکه اززخمِ کنایه دیگران بگیرد💔 و همان اشکیست که ازآه دلت جاری میشود😢 وآن هنگام که به دنبال راهی برای هستند تواینجا هرروز ویادشهیدان وپدران ومادران آسمانی یادشان باذکرصلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🌷به شما عزیزان توصیه می کنم را به جای آورید و از حال یکدیگر باخبر شوید تا اگر کسی در زندگی اش دچار مشکل شد بتوانید به او کمک کنید. اوقات خود را به بطالت نگذرانید و به و دیگر بپردازید تا به علم تان افزوده شود.نماز خود را اول وقت و در مسجد بخوانید که موجب برآورده شدن حاجات می شود.به و خود احترام بگذارید و با آن ها مهربان باشید تا فرزندان تان هم به شما احترام بگذارند.🌷        
14.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بارون . بارون . بارون ✨ 💫 ولادت سلام الله علیها 💫 تقدیم به همه مادران ایران زمین
💔 ✍دستنوشته سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد مادر... "مادر سرمایه ای است که از دست رفتنش غیر قابل جبران است و حسرت ابدی"... وقتی مادر همسرشان در بیمارستان بستری شدند در فاصله چهارده روزی که او دوران درمان را سپری می‌کرد حاجی هر روز صبح از احوالش خبر می‌گرفت و به دقت اوضاع مادر همسرش را پیگیر بود و ما هر روز گزارش و شرح حالش را به حاج قاسم می‌دادیم وقتی بر بالین مادر همسر حاج قاسم بودیم حاجی به من گفت می‌دانی چرا پیگیر احوال مادر همسرم هستم من هم گفتم بالاخره مادر همسرتان هستند. حاجی گفت ایشان همراه و همرزم من بوده و تمام آسایشی که این مدت در منزل و خانواده‌ی من بوده است را مدیون همسرم هستم. راوی: آقای غضنفر قائم‌ پناه سوپروایزر بیمارستان حضرت فاطمه سلام الله... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
• مادر شهید بهشتی می‌گفتند: من در طول مدت بارداریِ سید محمد، نُه مرتبه قرآن را ختم کردم. برای شیر دادن به سید محمد، وضو می‌گرفتم، رو به قبله می‌نشستم و هنگام شیر دادن قرآن می‌خواندم؛ اگر تلاوتم قطع می‌شد شیر نمی‌خورد. |شهیدسیدمحمدبهشتی| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده  بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده  بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.                 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نجوای گیلکی مادر ش.ه.ی.د مفقود الاثر با یک ش..ه.ید گمنام ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نجوای گیلکی مادر ش.ه.ی.د مفقود الاثر با یک ش..ه.ید گمنام ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
چقدر دلم میخواست بگویی مـادر... ومن فقط بگویم جانم؟ بعد در آغوشم آرام بگیری فقط درخون غلطیدن نیست🚫 شهادت🌷 هنگامی رخ میدهدکه اززخمِ کنایه دیگران بگیرد💔 و همان اشکیست که ازآه دلت جاری میشود😢 وآن هنگام که به دنبال راهی برای هستند تواینجا هرروز التماس دعا وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 هر وقت بارون می‌ا ومد می‌رفت زیر بارون می‌ایستاد و ابریش بارونی می‌شد. وقتی ازش می‌پرسیدن آخه من چرا وایستادی زیر بارون؟ آروم زیر لب زمزمه می‌کرد، گم کرده‌ام می‌بویم او را، آخه الان بدن من زیر بارونه... بدن من معلوم نیست کجاست... می‌خوام بگم ، عزیزم، من به ... راوی: علیرضا عابدی ـ «عکاس» 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹