▂▃▄▅▆▇█▓▒░راهنمای کانال░▒▓█▇▆▅▄▃▂
🔴داستان جاری: #شهید_حسن_باقری
https://eitaa.com/khatere_shohada/10232
🔴پر بازدیدها:
🔸#شهید_طیب_حاج_رضایی
https://eitaa.com/khatere_shohada/9584
🔸#شهید_شاهرخ_ضرغام
https://eitaa.com/khatere_shohada/9214
🔸#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/khatere_shohada/5499
🔸#شهید_محسن_حججی
https://eitaa.com/khatere_shohada/6214
🔴فهرست کانال:
@fehrest_khaterat
🔴آرشیو کلام و وصیت نامه شهدا:
@kalam_shahid
🔴آرشیو خاطرات طنز جبهه:
@tanz_jang
🔴آرشیو کتاب های معرفی شده:
@ketab_shahid
▇▇▇▇▇▇▇▇ با شهدا رفیق شویم ▇▇▇▇▇▇▇▇▇
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_احمد_علی_نیری
سن شهادت: ١٩ سال
اهل شهرستان دماوند
#قسمت 1⃣
دوران کودکی
🍃در اواخر تیر ماه سال 1345 آخرین فرزندم بدنیا آمد. پسری بسیار زیبا که آخرین فرزند خانواده ی ما شد. به اصرار شوهرم نامش را احمدعلی گذاشتیم. احمد در خانواده ما واقعا نمونه بود. همه او را دوست داشتند. همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند. لذا احمد از همان دوران به مسائل عبادی و معنوی بخصوص نماز توجه ویژه داشت.
🍃اما احمد هر چه بزرگتر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تایید کرده بود با دقت عمل می کرد. مثلا وقتی مدرسه می رفت به دانش آموزانی که مشکل مالی داشتند تا می توانست کمک می کرد. وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصل درست می کردیم جلو نمی آمد. می گفت: «توی این محل خیلی از مردم نمی توانند چنین غذایی درست کنند، حتی برای تهیه غذا معمولی مشکل دارند حالا ما ...» برای همین اگه سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد. برای بچه ای در قد و قواره او این حرفها خیلی زود بود. اصلا بیشتر بچه ها در سن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند.
🍃هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالاتر می رفت. یادمه رفته بودیم روستا، مادر یک چوب از باغ دایی آورد و مشغول چیدن سیب شد. وقتی دایی آمد، احمد بهش سلام کرد و گفت: «دایی راضی باش ما یه چوب از داخل باغ شما برداشتیم.» دایی هم برای اینکه سر به سر احمد بگذارد می گفت: «نه من راضی نیستم.» احمد هم اصرار می کرد: «دایی رو خدا، تودایی ببخشید.» دایی هم جدی می گفت: «نه من راضی نیستم.» آن روز اصرار های احمد و برخورد دایی نشان داد که احمد در همین سن کم چقدر به حق الناس اهمیت می دهد.
📚منبع: کتاب عارفانه ، صفحه 18 الی 22
کانال @sangarshohada
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@KHATERE_SHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨✨
میلاد حسین نوگل زهرا شده امشب
گیتى ز رخش طور تجلا شده امشب
ده مژدهى جانبخش بعالم ز قدومش
زیرا که در رحمت حق واشده امشب
🎊ولادت با سعادت حضرت امام حسین علیه السلام تهنیت باد🎊
✨✨✨✨✨✨✨
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_احمد_علی_نیری
سن شهادت: ١٩ سال
اهل شهرستان دماوند
#قسمت 2⃣
نماز اول وقت
🍃بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد.حتی زمانی که در اوج کار و گرفتاری بود. معلم گفته بود: «بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه.» آمدیم داخل حیاط. صدای اذان از مسجد بلند شد. احمد رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: «احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای ازت امتحان نمی گیره و ...» می دانستم نماز احمد طولانی است.
🍃رفتیم کلاس برای امتحان. ناظم گفت: «ساکت باشید تا معلم سوال ها را بیاره.» خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. بیست دقیقه همینجوری داخل کلاس نشسته بودیم نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد. همه داشتند پچ پچ می کردند که معلم وارد شد. معلم با عصبانیت گفت: «از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!» بعد به یکی از بچه ها گفت: «پاشو برگه ها را پخش کن.»
🍃هنوز حرف معلم تموم نشده بود احمد وارد شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی بعد از خودش را راه نمی داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم گفت: «نیری برو بشین.» احمد سرجایش نشست و من با تعجب به او نگاه می کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت خوانده بود و من ... خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه ی احمد.
📚 کتاب عارفانه، صفحه 23 الی 25
کانال @sangarshohada
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada
این گروه
هم جهت پرسشو پاسخ دوستان زده شده
وهم برای انگیزه های اموزشی و رفع اشکال
البته بدون کمک خودتون کاری پیش نخواهد رفت
دوست دارم همه برای پیشرفت دوستان تون کمک کنین و اگر مطلبی اموزنده هست درگروه به اشتراک بزارین
وسوالات دوستان رو هم تا میشه بدون جواب نزارین
ممنون از اساتیدی که تشریف دارن و یاری میکنن
🚫تبلیغ
⛔️لینک
📛بی احترامی
ممنونم
نمی دانم چه سریه که با قطع شدن دستش
از دست دادن و روبوسی محروم شدیم
حاج قاسم سلیمانی
دلنوشته زیبای زینب سلیمانی برای پدرش در روز پاسدار
یار برفت و ماند دل
شب همه شب در آب و گل
تلخ و خمار میطپم
تا به صبوح وای من
عزیز تر از جانم، نمادِ حقیقی پاسداری- پاسداری از مظلوم در چنگ ظالم، پاسداری از انسانیت، پاسداری از دین- هرسال ما برای
شما با گرفتن دستهی گل، جشن میگرفتیم، امسال خودتان از بهشت برای اربابتان گل میچینید و تولدش را جشن میگیرید.
بابا جان سلام ما را هم به آقایمان و اربابمان برسانید، بگویید فرزندانم را زیر پرچمتان به حرمت لحظهلحظههایی که قلبشان داغدار است، نگه دارید
🌹روزتان مبارک پاسدار وطن
http://eitaa.com/bachehshei
🔴 خبرهای مسرت بخشی از یمن مخابره میشود ؛
⭕ ان شاءالله از رسانهها در ساعات آینده خبر انتقام انصارالله از ائتلاف سعودی آمریکایی کودک کش همگی آزادگان جهان را خوشحال و خرسند خواهد کرد.
http://eitaa.com/bachehshei
☘🌿🌸🌿🌸🌿☘
فــرزنـــد دلیــر حیــدر آمـــد
عبــاس امیــــر لشکـــر آمـــد
میخواست نشان دهد ادب را
یــک روز پـس از بـرادر آمــد
🌴به ژولیده نیشابوری گفتند شعری در وصف حضرت عباس بگو که ۵ بار کلمه "چشم" داشته باشد
ایشان شعری گفت که ۱۰ تا کلمه "چشم" داشت🔰
چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محو چشمم چشم ها و چشم من بر آب بود
چَشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم ز آب
من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود
پروردگارا!
به حق موالید مبارک ماه شعبان
همه بیماران را شفا عنایت فرما
و عاقبت ما را ختم به خیر فرما
🍀🌿🌸🌿🌸🌿🌸🍀
میلاد قمر بنی هاشم و روز جانباز مبارک
🍀🌿🌸🌿🌸🌿🌸
http://eitaa.com/bachehshei
قرار بود«راهَـت»
را ادامہ دهم...
قول داده بودم😔😔😔
اما ...
مرا بـبـخش
قـدری امـلایم ضـعـیف است...
اکنون «راحـت»
ادامه میدهم...
#شَھیدانہ
http://eitaa.com/bachehshei
🔴محقق آمریکایی: ایران باید به هرگونه پیشنهاد کمک مقابله با کرونا از سوی آمریکا مظنون باشد
«مایکل جونز» نویسنده و پژوهشگر آمریکایی:
🔹کرونا یک سلاح بیولوژیک است.
🔹شیوع ویروس کرونا از یک حلقه قاچاق ایجاد شده است که شامل وینیپگ کانادا، دانشگاه هاروارد آمریکا و ووهان در چین است.
🔹تا زمانی که منشا اصلی این ویروس روشن شود، ایران باید نسبت به هرگونه پیشنهاد کمک از سوی ایالات متحده بسیار مظنون و مشکوک باشد.
http://eitaa.com/bachehshei
💢 خدمت از بین نمیرود، از لباسی به لباسی دیگر منتقل میشود.
🖌 * پیمان علیشاهی *
http://eitaa.com/bachehshei
🔴عیادت سردار دلها از یکی از مدافعین حرم جانباز.
حاج قاسم ، قطعا اگر امروز بودی از این بیمارستان به آن بیمارستان می رفتی و در همجا برای رزمندگان کادر درمانی کشور روحیه و انگیزه مضاعف بودی.
در این روزهای سخت بادعای خود مارا یاری کن ...
ولادت عباس بن علی(ع) و روز جانباز گرامی باد.
✍"محمدصالحی"
http://eitaa.com/bachehshei
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_احمد_علی_نیری
سن شهادت: ١٩ سال
اهل شهرستان دماوند
#قسمت 3⃣ (بخش اول)
آغاز تحول
🍃رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. اما احمد به گونه ای دیگر خدا را می شناخت و بندگی می کرد. ما نماز می خوانیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عالم و عارف، طبیعی باشد اما برای یک پسربچه دوازده ساله عجیب بود. من سعی کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود. من در آن دوران دوست احمد بودم. رازدار هم بودیم.
🍃یک روز به او گفتم: «احمد، من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم. اما یه سوال ازت دارم! من نمی دانم چرا توی این چند سال اخیر، شما در معنویات رشد کردی اما من...» لبخندی زد و خواست بحث را عوض کند. اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم: «حتما یه علتی داره، باید برام بگی؟» بعد از کلی اصرار گفت: «طاقتش را داری؟!» با تعجب گفتم: «طاقت چی رو!؟» گفت: «بشین تا بهت بگم.» نفس عمیقی کشید و گفت: یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند. همه مشغول بازی بودند. یکی از بزرگترها بهم گفت: «احمدآقا برو این کتری را آب کن بیاور.» رفتم کنار رودخانه که ازمون دور بود آب بیارم. از لابه لای درخت ها و بوته ها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد یکدفعه ...
👈 ادامه دارد...
📚 کتاب عارفانه، صفحه 26 الی 29
کانال @sangarshohada
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_احمد_علی_نیری
سن شهادت: ١٩ سال
اهل شهرستان دماوند
#قسمت 3⃣ (بخش دوم)
آغاز تحول
🍃تا چشمم به رودخانه افتاد یکدفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن. نمی دانستم چه کار کنم! همانجا پشت درخت مخفی شدم. کسی آن اطراف من را نمی دید. من می تونستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. در پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همانجا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه می کند که من نگاه کنم. هیچ کس هم متوجه نمی شود. اما خدایا من بخاطر تو از این گناه می گذرم. کتری خالی را برداشتم و رفتم از جای دیگر آب برداشتم. رفتم پیش بچه ها.
🍃هنوز مشغول بازی کردن بودن. به همین خاطر مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشک از چشمم جاری شد. یادم افتاد حاج آقا گفته بود هر کسی برای خدا گریه کند خدا خیلی او را دوس خواهد داشت. گفتم از این به بعد برای خدا گریه می کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
🍃همین طور اشک می ریختم با توجه گفتم: یا الله یا الله ... به محض تکرار این عبارت یکباره صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد. از همه درخت و کوه و سنگ ها صدا می آمد!! همه می گفتند: «سُبوحٌ قُدّوس رَبُنا و رب. الملائکه و الرُوح (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح)» وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم. از ادامه بازی بچه ها فهمیدم که آنها چیزی نشنیده اند! من در آن غروب، با بدنی که از وحشت می لرزید به اطراف می رفتم. من از همه ی ذرات عالم این صدا را می شنیدم!
🍃احمد گفت: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد این را گفت و از جا بلند شد تا برود. بعد برگشت و گفت: محسن، اینها را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت تا من زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن!
📚 کتاب عارفانه، صفحه 26 الی 29
کانال @sangarshohada
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada
هدایت شده از به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🍁اى دل! #بشارت مى دهم
🌼خوش روزگارى مى رسد
🍃یا درد و غم💔 طى مى شود
🌺یا #شهریارى مى رسد
🍁گر کارگردان جهـ🌏ــان
🌼باشد "خداى مهربان"
🍃این کشتى طوفان زده
🌺هم بر کنارى #مى_رسد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃
http://eitaa.com/bachehshei
هدایت شده از به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🌼 #تنهایت_گذاشتیم...
و در هیاهوی دنیا، صدایت را گم کردیم.
حالا که به تاوان این #غفلت، از زمین و زمان بلا میبارد، به دامان خودت♥️ پناه می آوریم.
#حضرت_پدر!
صدای فرزندان گنهکارت🔞 به آسمان نمیرسد؛ پس خودت برایمان #استغفار کن...
«يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا، إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»🤲
#بدم_المظلوم_عجل_فرج_المظلوم
#مهدی_غریبتر_از_حسینه💔
#میلادت_مبارک🌸
#شبتون_مهدوی🌙
🌹🍃🌹🍃
https://digipostal.ir/shabaan
هدایت شده از به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
#نفس_زکیه
حاج قاسم:
خدایا برای دفاع از دینت ، دویدم ، افتادم و بلند شدم...
https://digipostal.ir/shabaan
مثل باران بهاری...
که نمی گوید کِی🍃
بی خبر در بزن ... سرزده از راه برس🌱
#یاصاحبالزمان
https://digipostal.ir/shabaan
🎈 نفس ها در سینه مانده است #مولای_من!
میلادت آمده
و تو هنوز نیامده ای...
مهربان پدر بیا 😍
🍃 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/bachehshei
ما برای آنکه ایران
گوهری تابان شود
خون دلها خوردهایم...
عکس سمت چپ: پلدختر لرستان، میدان روبهروی شهرداری، ۱۹فروردین ۱۳۹۸
عکس سمت راست: اصفهان، پرستاران اورژانس۱۱۵، ۱۹فروردین ۱۳۹۹
http://eitaa.com/bachehshei