📜خدایا
در دفاع از دینت
دویدم، جهیدم، خزیدم
گریستم، خندیدم
خنداندم و گریاندم
افتادم و بلند شدم
کریم حبیب، به کَرَمت دل بسته ام...
#بخشی_ازوصیتنامه_شهیدحاج_قاسم_سلیمانی 🦋
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🕊🌹
به تــو ای صاحبِ لبخند ،
به تکرار و با عشـق ،
سلام...
#حاج_قاسم❤️
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍خاطره شهید مدافع حرم #بابک_نوری_هریس
🔻یک روز ما از سمت واحد خود به ماموریت اعزام شدیم و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد همزمان شده بود مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک برویم. به پادگان رسیدیم و پس
نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست، بعد از چند دقیقه با سفره، نان و مقداری غذا امد، گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم نمازم را تمام میکنم.
🔻ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد میگفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام میخورم تا آنجایی که مثل پروانه دور ما می چرخید و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به آشپزخانه افتاد و با خنده گفتیم: کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمیخوری بابک خنده ی ارامی کرد و میخواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود. ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه تحریک می شدیم.
🔺خلاصه نتوانست جلوی ما را بگیرد و ما وارد شدم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود و خندهاش را از ما می دزدید. این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است.
#شهید_مدافع_حرم_بابک_نوری🌹
🍂🍁
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌼واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیات
✍سردار محمدرضا فلاحزاده معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه از همراهان حاجقاسم سلیمانی در جنگ با داعش بوده است که در میدان جنگ او را با نام «ابوباقر» میشناسند.
وی در ویژهبرنامه پایان سلطه داعش با نام «ققنوس» حضور پیدا کرد و از خاطرات خود با سردار جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی سخن گفت. او در خاطرهای از حضور حاج قاسم در میدان عملیات و شنیدن خبر فوت پدرش اظهار داشت: سردار سلیمانی یک روزی عنوان کرد همه فرماندهان جمع شوند و هلیکوپتر هم آماده باشد، در نزدیکی خط خودی هلیکوپتر فرود آمد. ابومهدی هم بود، جلسه در رابطه با عملیات مشترکی بود که قرار بود با حضور حیدریون، نیروهای سوری و فاطمیون در مرز کشور سوریه و حشدالشعبی در خاک عراق انجام شود.
برنامهریزی شد عملیات مشترک در حاشیه مرز و با انجام یک عملیات از داخل سوریه انجام شود. بحث نهایی و مصوب شد، آن طرف در عراق ابومهدی و اینطرف حاج قاسم در سوریه قرار شد عملیات را فرماندهی کنند. حزب الله، فاطمیون، زینبیون و بخشی از نیروهای سوری و لشکر حضرت زینب ایرانیون حاضر شدند. حاج قاسم فرماندهی را شخصا برعهده گرفت، گاهی عربی با حشدالشعبی و حزب الله و فارسی با ایرانیها صحبت میکرد.
عملیات آغاز شد و تا عصر ادامه داشت. ۱۰ کیلومتر پیشروی شد. خط دشمن در هم کوبیده شد. حاج قاسم در مقر تاکتیکی حاضر شد من هم در مقری دیگر بودم. صبح حسین پورجعفر تماس گرفت که ابوباقر کجایی؟ گفتم نزدیک شما هستم. گفت سریع بیا اینجا. قبل از ساختمان دیدم پورجعفری صد متری جلوتر از ساختمان آمده به دنبالم، گفت پدر حاج قاسم فوت شده است. گفتم حاجی میداند؟ گفت بله. از در ساختمان رفتم تو و دیدم حاج قاسم گوشهای نشسته و گریه میکند، سلام کردم، آمد به استقبالم و دو نفره زدیم زیر گریه،های های گریه میکرد. حاجی میگفت آدم در هر سنی باشد وقتی مادر و پدرش را از دست بدهد یتیم میشود.
سردار گفت ابوباقر من میروم برای مراسم تشییع جنازه و سریع برمیگردم، فقط نیروها متوجه نشوند، فرماندهان اصلی اشکالی نداره، عملیات ادامه پیدا کند. عملیات ادامه پیدا کند تا برگردم، وقتی برگشت جبهه خیلی سخت بود و از سه طرف میجنگیدند. نیروها ۳۰ کیلومتر باقی مانده را تا مرز پیشروی کرده بودند. غروب حاج قاسم برگشت، برنامه ریزی کرد سحر عملیات آغاز شود. مخابرات زیرساختش آماده نبود، از حاجیپرسید تا کی وقت دارم؟ گفت یک ساعت قبل اذان، گفت نمیشود تاخیر بندازیم؟ حاجی گفت نه نمیشود.
همه نیروها آمده بودند، حاج قاسم در خط ماند و شب دشمن از دو جهت تک کرد، از ۹ شب تا حدود سحر رها نمیکرد. علی الدوام انتحاری و موشک کرنت زدند. حاجی خودش شخصا هدایت میکرد و سحر عملیات آغاز شد. طی یک روز ۳۰ کیلومتر پیشروی کرد تا همه روستاها آزاد شد. روز ۱۷ آبان ماه سال ۹۶ عملیات شروع شد.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍀🌸
عطـرتو
بـراے زنده شدڹ همہ شہر،
ڪافي است
و نسیم هر روز،🌬
تو را در لا بہ لاے رگہاے ما،
جارے ميڪند
ڪاش هرگز عطر تو را،
در لا بہ لاے شلوغيهاے
دنیا گم نڪنیم♥
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌼 پدر یتیمان
✍شهید سلیمانی: به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به وشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید. همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
📚خانهی طراحان انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌈✨
🔺از اردوی راهیان نور که برمیگشتیم، به من میگفتند چادر خاکی تون را در خانه بتکانید،
🔺 میخواهم خاکی که شهدا روی آن پرپر شده اند در خانه ام باشد...
#شهید_حمید_سیاهکالیمرادی🌷
#سالروز_شهادت
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)
شهید حاج قاسم پیش از سفر به سوریه در سفر به قم و زیارت حضرت معصومه(س) گفته بودند : اگر شهید شدم انگشترم را به همراه خودم دفن کنید زیرا به دلیل قرائت همه نمازهای من و تبرک حرم های مطهر ائمه و دیگر مکان های مقدس که به همراهم بوده ارزش معنوی بسیار بالایی برای من دارد.
در یکی از ماموریتهای اعزامی به غرب کشور از حاج قاسم سوال کردم که اگر به شما پست و مقام بالاتری پیشنهاد کنند چه تصمیمی خواهید گرفت؟ گفت: فرماندهی نیروی قدس سپاه آخرین مسئولیت من است.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
♦️تصویر دستنوشته حاج قاسم خطاب به بسیجیان
✍به مناسبت سالروز تشکیل بسیج مستضعفان متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی را خطاب به بسیجیان برای نخستین بار منتشر شد.
این نامه در سال ۱۳۹۴ در جبهه نبرد با داعش در سوریه توسط شهید سلیمانی نگارش شده است.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🌱
🔺۴۰ روز دیگر تا اولین سالگرد سردار مقاومت #حاج_قاسم
🌺حاج قاسم کاش میشد ز سفر برگردی ما منتظران را چه کنیم از درد فراقت باباجان😔
#پدر❤️
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍀🌸
#بازنشر #به نقل از همسر مکرمه شهید 🌹
#امروز ۵ آذر سالروز تفحص شهید نوید در سال ١٣٩۶ گرامی باد. 🚩🏳
این اولین توصیه و نکته ای بود که از آقانوید یاد گرفتم. در اولین سفر زیارتی به حرم کریمه اهل بیت (علیهاسلام).
خانم جان عنایت کردن و در اولین روزها دعوتمون کردند حرم باصفاشون.
نشسته بودیم به صحبت در یکی از رواق های حرم که حرف از دلتنگی شد و فاصله دیدارهامون. مثل همیشه آقانوید در کنار حرف های پر از شوق و اشتیاقش، اشارات معنویش رو هم داشت.
بهم گفت: " حواست باشه من انقدر تو دلت جا نکنم که اصل کاری فراموش بشه یا کمرنگ ها". گفتم یعنی چی؟؟
صحنه اش هنوز تو ذهنمه که با انگشت سبابه ش روی کاشی های کفِ حرم، عکس یه قلب 🧡 کشید.
گفت: "خدا گفته القلب حرم الله…
دل بنده هام برای خودمه. حریم خودمه. شریک نمی پذیرم…
اونوقت ما چیکار میکنیم، میایم تو گوشه گوشه این دل، محبت یه چیزی یا کسی (چیزایی و کسانی) رو قرار میدیم و آخرش یه جایی هم برای محبت خدا و اهل بیت میخایم بگذاریم… در حالیکه خداوند کل دل ما رو میخاد."
.
بعد نگاهی کرد و گفت:" هر علاقه و محبتی که داریم، باید زیر سایه محبت خدا قرار بگیره و گرنه به ناکجا آباد میرسه. هردومون نباید این یادمون بره… "
این جمله رو گفت و مثل همیشه ته دل من لرزید از فکر به اینکه با این معرفتش تو دنیا موندنی نیست و ترس همیشگی که "نکنه زود شهید بشه" …
آقانوید از همون اول، حواسش بود به هدفی که داره، مدام کنترل میکرد، مراقبت میکرد که نکنه محبت عزیزانش از پدر و مادر عزیزش تا خواهر و همسر و خواهرزاده و… مانع رسیدنش بشه.
👌وقتی که بود با جان و دل بود.
انقدر بامحبت و بانشاط که آدم کیف میکرد، اما به وضوح می فهمیدم که در پسِ همه این بودن ها، حواسش به همه چی هست. به اینکه انقدر وابسته نشه که نتونه دل بکنه.
و الحمدلله که تلاش هاش نتیجه داد و رسید به اونچه که می خواست..🌷
"شهدا از جمله آقانوید" به معنای واقعی مصداق این بیت شعر هستند:
🔹آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند…
🔹 دیوانه کنی هردو جهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کند…
🌸پ.ن: ایام شهادت کریمه اهل بیت (علیهاسلام)، و "امروز ۵ آذر سالروز تفحص شهید نوید"
بهانه ای شد برای ذکر و "بازنشر" این خاطره.
ان شالله امشب که به محضر بی بی جان رسیدند، سفارش ما رو هم بکنند.
معرفت شهدا خیلی خیلی بیشتر از ماست، محاله ما یادی ازشون بکنیم، اونها بیشتر از ما یادمون نکنند.
اللهم عجل لولیک الفرج🙏
#با_کریمان_کارها_دشوار_نیست
#القلب_حرم_الله
#شهید_نوید_صفری
#سبک_زندگی_شهدا
#شهادت
#کریمه_اهل_بیت
https://www.instagram.com/p/CBv-efbJx02/?igshid=1fedefk9ji3zt
#به ما بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
🌸✨🌸
https://eitaa.com/sardaredeLhaman