شهید حسن مختارزاده
. 🌿- |موکب شهید مدافع امنیت طلبه بسیجی حسن مختارزاده|-🌷 — به یاد شهید حسن مختارزاده و به مناسبت ای
.
—✨| و اما امشب ،
اولین شبی بود که موکب فعالیتش را آغاز کرد . . .
نشسته بودم روی یکی از صندلی های غرفه شهداء ، عکس های شهداء روی پرده ها جا گرفته بود . . .
عکس حضرت آقا ، عکس حاج قاسم ، عکس شهید حسن مختارزاده ، شهید آرمان ، شهید آوینی و . . .
با صدای دوستم توجهم به یک گوشه از غرفه شهداء جلب شد . . .
دوستم از کسی میخواست که این لحظه را ثبت کند . . .
خانمی که چادر مشکی بر سر داشت ، وارد موکب شده بود ، زاویه دیدم طوری بود که چهره اش را نمی دیدم. . . اما آمده بود و دست میکشید روی عکس های شهدایی که روی پرده غرفه شهدا قرار گرفته بود، روی پرده کنار که عکس حضرت آقا قرار داده شد بود هم دست کشید و مکثی کرد . . .
لحظه ایی به همان حالت در حال خودش رفته بود ، و چه صحنه ایی بود و دیدن چنین لحظه هایی چه حسی داشت . . . بعد که برگشت که از غرفه بیرون برود ؛ چهره اش را تازه دیدم. . .
اشک هایش را پاک میکرد و صورتش خیس شده بود ؛ حال و هوایش بارانی بود . . .
کاش میشد توصیف کردن حس خوب دیدن این لحظه هارا . . .
او چه حس کرده بود که اینطور حالش منقلب شده بود . . .؟
و شهدا زنده اند و دارای تاثیر . . . |—
🌿به وقت 4 اسفند ماه 1402 ، دو روز مانده به میلاد آخرین امام عزیز ما ،
#روایت_موکب_نیمه_شعبان | #موکب
#خاطره
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]