eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
222 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😇 یک شنبہ: ناهار🌈مادر جانـ ؛ حضرت زهرا (درود خدا بر او باد ) شـام🌙غـریـب مدیـنہ ؛ امام مـجتبے (درود خدا بر او باد ) ❤️یاد‌شہـدا‌باصلوات🌿
🦋 تاریخ تولد و تاریخ وفات دست خودت نیست ولی تاریخ تحول دست خودته... کی میخوای بشی؟ همونی که خدا می خواد؟! کمی به‌خودمون‌ این‌ حرفا رو بزنیم... 🙃 @shahidhojajjy
•🍃💛• • • از آیت الله بهجت(ره) سوال شد↓ چه ڪنیم ڪه نماز صبح مان قضا نشود؟ ایشان فرمودند.. ڪسی ڪه باقے نماز هایش را در اول وقت بخواند خداوند او را براے نماز صبح بیدار خواهد ڪرد😍 ____|🇮🇷|________ ❤️ 🌹🥀 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @shahidhojajjy ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ッ . حیاۍ یہ اینہ ڪہ؛ وقتے نگاهش بہ یک دختر میوفتہ سرشو بندازه پایین بگہ‌: میخوام با این چشما آقامُ ببینم♥🌿 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @shahidhojajjy
[ کارتان را برای خدا نکنید ، برای خدا کار کنید !♥️ ]
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️ #پارت_37 براي اولين بار توي عمرم، دلم مي خواست از صميم قلب بزنم يه نفر رو له
♥️ به زحمت صدام در مي اومد... صورتم گر گرفته بود🤒 و چشمم از شدت سوزش، خيس از اشک شده بود. پشت سر هم زنگ مي زد.📞.. توان جواب دادن نداشتم، اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمي کرد که ميتونستم خيلي راحت صداي گوشي رو ببندم يا خاموشش کنم.🔇 توي حال خودم نبودم، دايسون هم پشت سر هم زنگ مي زد. - چرا دست از سرم برنميداري؟ برو پي کارت...😠 - در رو باز کن زينب، من پشت در خونه ات هستم. تو تنهايي و يک نفر بايد توي اين شرايط ازت مراقبت کنه... - دارو خوردم اگر به مراقبت نياز پيدا کنم ميرم بيمارستان... يهو گريه ام گرفت. لحظاتي بود که با تمام وجود به مادرم احتياج داشتم؛ حتی بدون اينکه کاري بکنه وجودش برام آرامش بخش بود. تب، تنهايي، غربت. 😓 ديگه نميتونستم بغضم رو کنترل کنم... - دست از سرم بردار، چرا دست از سرم برنميداري؟ اصلا کي بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچيک صدا کني؟ 😡 اشک مي ريختم و سرش داد مي زدم... - واقعا داري گريه مي کني؟ من واقعا بهت علاقه دارم... توي اين شرايط هم دست از سرسختي برنميداري؟ پريدم توي حرفش... -باشه واقعا بهم علاقه داري؟ با پدرم حرف بزن اين رسم ماست رضايت پدرم رو بگيري قبولت مي کنم. چند لحظه ساکت شد... حسابي جا خورده بود.😶 - توي اين شرايط هم بايد از پدرت اجازه بگيرم؟😳 آخرين ذره هاي انرژيم رو هم از دست داده بودم. ديگه توان حرف زدن نداشتم... - باشه... شماره پدرت رو بده، پدرت ميتونه انگليسي صحبت کنه؟ من فارسي بلد نيستم. - پدرم شهيد شده. تو هم که به خدا و اين چيزها اعتقاد نداري به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم... از اينجا برو... برو...😑 و ديگه نفهميدم چي شد. از حال رفتم... ... ⛔️کپی‌بدون‌لینڪ‌کانال‌حرام‌است⛔️ ʝoɨŋ👇 https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😇 دوشنبہ ناهار🌈سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد) شـام🌙زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد) ❤️یادشہـداباصلوات🌿
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
دِلتَنگے دَردِسَختیست! دَردےڪھ نِمیتوانےآن‌را براےِهیچڪَس تعریف‌ڪُنے...💔 ...✨