eitaa logo
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
2.1هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
14.1هزار ویدیو
108 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlin7dc993e5c0b9cb28e210151d1661f676699730fa.mp3
زمان: حجم: 3.59M
🌷با شهیـدان عهـدخـون بستیـم دل نواے نینوا دارد آرزوے ڪربلا دارد 🎤 @shahidhojatrahimi
➕سخن‌بزرگان🕊 شیطان اندازه یڪ حبه قند است گاهی می افـتد توی فـنجان دلِ ما حل می شود آرام آرام بی آنکه اصلا ما بفهمیم و روحـمان سر می کشد آن را 👤| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahidhojatrahimi •═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═
❤️ از گمنامے نترس! از اینڪه اسم و رسمے ندارے، از ڪارهاے ڪرده ات به نام دیگرے، از بےتفاوت بودنِ آدم ها، از تنهایے ات در عین شلوغے ها... غمگین مباش ڪه گمنامے، اولین گام براے رسیدن است! [ ]♥️ 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahidhojatrahimi •═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم به يک دم غم زمانه نداشت که اين پرنده🕊خوش نغمه درپناه توبود بلور اشک به چشمم شکست وقت که اولين غم من، آخرين نگاه تو بود😭 14فروردین 95 نگاهها، آخرین دیدار.. وآخرین خداحافظی از خانواده وعزیزانش..👆😔 ۴ سال پیش در چنین روزی ..🌷 @shahidhojatrahimi
🔸 در ایست بازرسی‌هایی که برگزار می‌کردیم خیلی خوش رو، خوش خنده😍 و مهربان بود. 🔹از هر کدام از رفقایش👥 بپرسید، اولین نکته ای که از این شهید به یادشان می آید؛ لبخندی بود که همیشه بر صورتش حک شده بود و رنگ و بوی شهدا🌷 را داشت. 🔸 در برنامه های ایست و بازرسی ای که در اسلامشهر می گذاشتیم؛ وقتی مجرم یا متهمی را دستگیر میکردیم به هیچ وجه اهانت نمی‌کرد و می‌گفت وظیفه ماست با برخورد مناسب این ها را اصلاح کنیم. 🌷 @shahidhojatrahimi
تو نرفته ای... این ماییم که زمان ما را باخود برده است تو نمرده ای... این ماییم که مُرده ایم نفس کشیدن که زندگی کردن نیست... ❤️ ملقب به 🌹 شادی روح مطهرش @shahidhojatrahimi
🌸 مسئولین ! لطفاً اینگونه باشید... : شاید از تنها چیزی که ترس نداشت، مرگ بود. از روز اول جنگ بند پوتین هایش را بسته بود، خودش را به خطر می‌انداخت تا مجروحین را به عقب بیاورد. حتی جنازه شهدا را مثل پدری دلسوز کول می‌کرد و می‌آورد عقب. همیشه می‌گفت: " من لیاقت ندارم که فرمانده‌ی این بچه‌ها باشم؛ اینها همگی نماز شب می خوانند، آن وقت من به آنها دستور می‌دهم؛ من از روی هر کدام از آن ها خجالت می کشم..." 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج عبدالله عرب‌نجفی 📚منبع: پایگاه اینترنتی راسخون @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 مقصر خودمانیم... که آدم شدن را وعده‌ داده‌ایم... از رجب به شعبان... از شعبان به رمضان... از رمضان به محرم... کسی از لحظه‌ی دیگر خبر دارد...؟!💔:) ◇| @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیر آمد، زود رفت! دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعیت منطقه را برایش می‌گفتم که برگشت و گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟» گفتم: حمام می‌خوای چیکار؟! گفت: میخوام غسل شهادت کنم. با لبخند گفتم: دیر اومدی زود هم میخوای بری. باشه! آن گوشه را می‌بینی؟ آنجا حمام صحرایی است. بعدش دوباره بیا اینجا. دقایقی بعد آمد. لباس تمیز بسیجی به تن داشت و یک چفیه خوشگل به گردن. چند قدم مانده بود که به من برسد یک گلوله توپ زیر پایش فرود آمد و... .. @Shahidhojatrahimi