📚 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات 📚:
#افتخارات_انقلاب
🇮🇷 ایران در #چهل سال اخیر
♨️سومین مرکز بزرگ #پیوند_عضو جهان در ایران قرار دارد؟
☀️جمهوری اسلامی #ایران توانسته با همت نخبگان خویش و با فراهم آوردن بسترها و امکانات لازم، #بیمارستان نمازی شیراز را به سومین مرکز پیوند عضو جهان بعد از آمریکا و اسپانیا تبدیل کند.
⏪پیوند اعضا از پیچیده ترین #عمل های جهان پزشکی است.
✍روزگاری بود که رسیدن به این سطح از شتاب علمی برای ما یک رویا بود.
👌اما به برکت انقلاب اسلامی، ما توانستیم در بحبوحه فشار تحریم ها، در عرصه پیشرفت، چنان شتابی بگیریم که گوی سبقت را حتی از کشورهای پیشرفته ای که سالها قبل از ما وارد این عرصه شده بودند، برباییم.
منبع:📚
http://yon.ir/RmWau
🌹 @shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
🔸میثم آن قدر خوب و مظلوم بود☺️ که حیف بود غیر از #شهادت از دنیا برود. #لیاقت شهادت را داشت. 🔹از بچ
#خاطرات_شهدا 🌷
💠لباس پاسداری برازندهاش بود
🔰من چهار فرزند داشتم که #میثم فرزند دومم بود. 21 فروردین 1366🗓 روزی بود که خداوند میثم را به من #امانت داد. همسرم #پاسدار بود و زمان جنگ تحمیلی💥 به صورت داوطلب به جبهه میرفت و در عملیات آزادسازی خرمشهر✌️ حضور داشت.
🔰پسرم از بچگی به #شهادت و لباس پاسداری علاقه داشت💖 سال 1385 پاسدار شد و از ابتدا در یگان ویژه #صابرین لشکر 25 کربلا خدمت کرد. مشوقش شدیم که #راه_پدرش را ادامه بدهد.
🔰همزمان درسش📚 را هم ادامه داد و #لیسانس جغرافیای نظامی گرفت. میثم دو بار به #سوریه اعزام شد. 21 فروردین 95 که #سالروز_تولدش🎂 بود در منطقه خانطومان سوریه ترکش به ↵چشم، ↵گوش، ↵سر و ↵دو پایش اصابت کرد💥 و مجروح شد.
🔰او که به ایران🇮🇷 منتقل شد، دوستانش 16 اردیبهشت در کربلای #خانطومان به شهادت🌷 رسیدند. همرزمانش👥 میگویند: میثم زمانی که مجروح شده بود تا #آخرین لحظه سنگرش را حفظ کرد. فرمانده گفت بیا عقب، نرفت❌ صبح که بچهها رفتند سنگر را تحویل داد حالش وخیم بود و در #بیمارستان جراحی شد.
#شهید_میثم_علیجانی
#شهید_مدافع_حرم
@Shahidhojatrahimi
#کرامات_شهدا🌷
شهید توکل #حسنوند همیشه روزه بود، جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که" 10 روز" جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و #روزه بگیرد.
جوان 21 ساله👤 که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر 57 ابوالفضل(ع) بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران #مفقودالاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری #کاملاً_سالم👌 به خرم آباد برگشت.
به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد- آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته📆 در مکان مخصوصی در #بیمارستان شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت. عطر خوشبوی😌 پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود♥️
#شهید_توکل_حسنوند
#پیکر_سالم
#بوی_عطر
@shahidhojatrahimi
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
5⃣2⃣ #قسمت_بیست_وپنچ
.
📝ساعت تقریبا هشت بود که دوباره در زدند.یکی از دوست های خانوادگیمان بود،با یک نان سنگک توی دستش.
#یوسف به شان سپرده بود وقتی تنها هستیم به ما سر بزنند.دیدم با شوهرش نان خریده و آمده خانه ی ما.
📝آن هم آن موقع صبح🌤.دیدند جا خورده ام
گفتند«آقا یوسف خیلی سفارش شما رو کرده بود.گفته بود به تون سر بزنیم.ما هم رفته بودیم صبحیه قدم بزنیم
نون خریدیم و گفتیم بیایم صبحونه رو با شما بخوریم.»
📝مشغول آماده کردن صبحانه شدم.دو ساعت نکشید که دختر خاله ام هم آمد.شوهرش توی دفتر امام در جماران کار می کرد.بلند شدم برای ظهر ناهار بگذارم،اما دوستم اصرار کرد
«زحمت نمی دیم زهرا جان.»
📝گفتم«آخه چرا؟حالا که دور هم هستیم.اتفاقا خوبه،یوسف هم حتما امروز می آد.بالاخره خودمون هم که باید ناهار بخوریم،یک کم زیادتر درست می کنم دور هم باشیم.»
📝همه شان من و منی کردند و
گفتند«خب حالا که اصرار می کنی باشه.بعد از صبحونه خودمون کمکت می کنیم.»
یک دفعه صدای ماشین شنیدم.از پنجره آشپزخانه دیدم همان پیکان نارنجی است که همیشه با آن می آمد.هر چه چشم چشمکردم،یوسف را ندیدم.
📝چندتا#پاسدار از ماشین پیاده شدند.تعجب کردم.پس چرا یوسف باهاشان نیست ❓همیشه با همین ماشین می آمد.
می خواستم فکر کنم چیزی نشده،ولی تا زنگ زدند و گفتند «خانم کلاهدوز،ما از#سپاه اومدیم.»
📝قلبم❣ از جا کنده شد،لحنشان یک طوری بود.
اصلا انگار اونروز یکجور دیگه ای بود
چادرم را سر کردم و رفتم دم در ، گفتند«خبری براتون داریم»
گفتم«خیر باشه»
📝خیلی آرام جواب دادند :«بله خب.. خیره ان شآلله»
زبانم بند آمد
حواسم پرت شد
یادم رفت تعارفشان کنم و خودشان اومدند داخل خانه
دیگه نمیشد خودم را به اون راه بزنم
از سر شانه تا آخرین مهره کمرم شروع کرد به لرزیدن
سَرم هم میلرزید
هرکاری کردم خودم را نگه دارم تا نلرزم نشد..
📝چایی شان را که خوردند از حال و روز یوسف پرسیدم
گفتند:«مگه شما خبر ندارید؟! مثل اینکه برای هواپیمایی که توش بودن تا بیان تهران سانحه ای پیش اومده ، سقوط کرده و یکسری زخمی شدن البته انگار آقایوسف چیزیشون نشده یک کمی زخمی شدن بیمارستانه ، مآومدیم اگر شماخواستید برید #بیمارستان شمارو برسونیم»
.
.
#ادامه_دارد
@Shahidhojatrahimi
🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
♦️مامور #فداكار قربانی اختلاف خانوادگی يك #زوج ستوان دوم پرويز كرم پور كه برای اجراي حكم قضايی خلع يد به خانه ای در #قلهك رفته بود،وقتی با خودسوزی صاحبخانه روبرو شد برای نجات اش وارد عمل شد.
♦️اما #متاسفانه پس از نجات او به شدت دچار سوختگی😔 شد. وی پس از انتقال به #بيمارستان، جان باخت
روحش شاد 🖤
#شهید_پرویز_کرم_پور
@Shahidhojatrahimi