⚘﷽⚘
سر قبر نشسته بودم ، باران می آمد🌧
روی سنگ قبر نوشته بود:
« #شهیدمصطفی_احمدی_روشن»
از خواب پریدم ...
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود
ولی هنوز عقد نکرده بودیم .
بعد از ازدواج #خوابم را برایش تعریف کردم زد به خنده و به شوخی گفت :
«بادمجون بم آفت نداره»
ولی یکبار خیلی جدی پیاپی اش شدم که
«کی #شهید میشی مصطفی»؟
مکث نکرد گفت:« #سی_سالگی»
باران می باریدشبی که خاکش می کردیم...😭
#سالگردآسمانی_شدنت_مبارک
#شبتون_به_دورازدلتنگی
@Shahidhojatrahimi