eitaa logo
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
2.1هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
14.2هزار ویدیو
108 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
در آخرین دیدار به خواهرش گفت: من از این دنیا چیزی نمی‌خواهم حتی یک وجب از خاکش را دوست دارم اگر لایق شدم و در امتحانات خدا نمره‌ی قبولی گرفتم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت‌زهرا(س) آرام گیرد.. @shahidhojatrahimi
در آخرین دیدار به خواهرش گفت: من از این دنیا چیزی نمی‌خواهم حتی یک وجب از خاکش را دوست دارم اگر لایق شدم و در امتحانات خدا نمره‌ی قبولی گرفتم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت‌زهرا(س) آرام گیرد.. @shahidhojatrahimi
بلا فاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد.. قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید. با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید ، با دهانی که به سختی باز میشد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود ،چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... @shahidhojatrahimi
بلا فاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد.. قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید. با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید ، با دهانی که به سختی باز میشد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود ،چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... @shahidhojatrahimi
بلا فاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد.. قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید. با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید ، با دهانی که به سختی باز میشد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود ،چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... @shahidhojatrahimi
گذشتی از روزهـای‌خوشِ جوانی‌ات! دعـا کن برایـم... تـا این جـوانی، مـرا به بازی نگیـرد...🤲 بــرادر شــهیدم ....🌷 @shahidhojatrahimi
ورزشکار بود ؛ چهره زیبا و بدن ورزیدھ داشت .. اما همیشه موهایش‌را از ته می‌زد لباس گشاد می‌پوشید! مبادا دچارِ هوای نفس شود:)
ورزشکار بود ؛ چهره زیبا و بدن ورزیدھ داشت .. اما همیشه موهایش‌را از ته می‌زد لباس گشاد می‌پوشید! مبادا دچارِ هوای نفس شود:) 🌷
بہ‌یکی‌ازدوستاش‌گفتم: جملہ‌اۍ‌از بہ‌یاددارید؟! گفـت:یکبـارکہ‌جلوۍدوستانم‌قیافہ‌ گرفتہ‌بودم؛ابراهیم‌‌کنارم‌آمدوآرام‌گفت: نعمتی‌کہ‌خداوند‌بہ‌تو‌داده‌بہ‌رخ‌دیگران‌نکش‼️
یک بار که از کنار عکس شهید ابراهیم هادی میگذشتیم... - مهدی سلام کرد!! با تعجب گفتم مهدی جان حمدی بخون ، صلواتی بفرست چرا سلام میکنی؟! در جوابم گفت : به چشماش نگاه کن ابراهیم زنده است داره ما رو میبینه 🌹 🌹