eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.8هزار عکس
12.9هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
👈🏻شهیدی که در قبر با نظر به وجه الله خندید... 🌹 👈🏻شهیدی که کارنامه دخترش را امضا کرد... 🌹 👈🏻شهیدی که با یک سیب محل قبر خود را مشخص کرد... 🌹 👈🏻شهیدی که از درون قبر مادرش را صدا میزند.. 🌹 👈🏻شهیدی که تصویرش در منزل رهبر معظم انقلاب بود... 🌹 👈🏻شهیدی که جان پدر و مادرش را در فاجعه منا نجات داد... 🌹 👈🏻شهیدی که مژده فرزندار شدن دوستش را داد... 🌹 👈🏻شهیدی که سر بریده اش سخن گفت... 🌹 👈🏻شهیدی که به مادرش در خواب قرآن آموخت... 🌹 👈🏻شهیدی که پاهایش سالم ماند... 🌹 👈🏻شهیدی که امام زمان(عج) پاسخش را می دادند... 🌹 👈🏻شهیدی که در بیداری به ملاقات مادرش آمد... 🌹 👈🏻شهیدی که مادرش زمان شهادت او را می دانست.... 🌹 👈🏻شهیدی که سر بریده اش بر اباعبدالله(ع) سلام داد.... 🌹 👈🏻شهیدی که دوست داشت حر امام حسین(ع) باشد... 🌹 👈🏻شهیدی که در دامان اباعبدالله(ع) جان داد... 🌹 👈🏻شهیدی که اهل بیت(ع) به عروسیش آمدند... 🌹 👈🏻شهیدی که حضرت زهرا(س) با او سخن گفتند و بشارت شهادتش رادادند... 🌹 👈🏻شهیدی که امام حسین(ع) را در آغوش گرفت... 🌹 👈🏻شهیدی که وعده امداد غیبی داد... 🌹 برای شادی روح همه شهدا صلوات... @Shahidhojatrahimi
#شهیدی_که_مادرش #صدایش_را_ازمزارش_میشنود روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت - #مادرجان! بازهم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند. هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد. هر هفته پنج شنبه ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان! سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم. سید احمد غزالی (برادرشهید) آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: - داداش! این آخرین باری ست که می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ حلالم کن. خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم. شب بعد، خواب دیدم که سید مهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم. #شهید_سید_مهدی_غزالی🌷 @shahidhojatrahimi