eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.8هزار عکس
12.9هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد بگیریم چگونه در خانه همدیگر را صدا کنیم علیه السلام وقتی می‌ خواستند ، حضرت زهرا سلام الله علیها را صدا کنند می ‌فرمود: جان علی به فدایت ، حبیبتی زهرا ، بنتِ رسول الله و زهرا جان می ‌فرمودند : ابوتراب ، ابالحسن و علی جان .... در بعضی خانه ‌ها اسم همسر "آهای" است! آهای بیا اینجا ، آهای آب بده و.... زیبا صدا کردن همسر ، بهترین شیوه برای ابراز محبت است و نوعی دادن به طرف مقابل است ┗━━━━↬❄↫━━━━┛
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
. . . بایـد به نظاره بنشینم لحظــــه ی را ! شاید کمی کنم ... آی ِرد شده از هفت شهر ِ ! اینجا ، ، غـــــریبانه داد ... . . . گاهـــــی باید یادآوری کنیم خاطراتی تلخ را ... تا یادمان بمانـــــد ؛ مردانه ... تا امروز عزتمندانه . .. خدایــــــا ؛ ما را شرمنده ی نمیران .
خنده هاشان خاڪی بــود... گریه هاشان آسمـــــانے... بےریا و ڪہ باشـــــی ، آسمــــــــانےها خـاطرخواهت مےشونـد ... 😔
❣❣ _حمیدرضا! تو را بخدا دیگر مرخصی نیا!😥 _چرا مامان؟ تو که همه اش گلِه داشتی دیر به دیر مرخصی می آیم؟ _طاقت زخم زبان مردم را ندارم😔 تو گوش هم پچ پچ می کنندخوش به حالش! پسرش با یک ساک پُر پول برگشته! در زمان پیامبر و حضرت علی هم عده ای شمشیر می زدند و عده ای نِق. _مادرجان! اگر شهید شدم دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه ببینند، حمیدرضا دیلمی با دستهای پُر از خالی رفت... ✍به نقل از فاطمه شیرزاد مادر شهید حمیدرضا دیلمی اعزامی از فریدونکنار 💠مادر جان غصہ نخور! هنوز هم مادران و همسران رزمنده ها متهمند بہ دریافت پول های کلان..💵 غربت شما پایان ندارد💔😔
🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 تویِ وصیت نامه اش برایم نوشته بود : اگر "بهشت" نَصیبم شُد، منتظرت میمانم با هَم برویم💜 ✌️ 💔 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
فرمانده عملیات بود و محسن حججی از نیروهای زرهی مرتضی نزدیک صبح حدود 5 صبح یه ماشین انتحاری وارد پایگاه میشه و خودش رومنفجر می‌کنه💣 تو. همون انفجار اول شهید حججی مجروح می‌شه . مرتضی با توجه به سابقه فرماندهی‌اش و تجربه‌ای که داشت، همه رو از چادر خارج می‌کنه بچه‌ها فکر می‌کنن که محسن شهید شده😔چادرها آتش گرفته بود مرتضی به اندازه دو خاکریز نیروهایش رو عقب اورد تواین منطقه ۱۳۰ نیروی مجاهد عراقی بودن که حدود ۸۷ نفر رو مرتضی زنده نجات می‌ده✌️ در واقع ۵۰ماشین مجهز به سلاح کالیبر ۲۳ ، کالیبر ۱۴، مجهز به توپ، سلاح اس پی جی، ۵۰ سلاح سنگین با انواع و اقسام نارنجک و دوشکا و تیربار ، کلاش و ۲۰۰ نیروی پیاده داعشی با دو ماشین انتحاری به این پایگاه حمله کرده بودند.😡 کفار داعشی با اسلحه ۲۳میلیمتری هر سه مقر زیر اتش سنگین گرفته بودن💥 برا همین امکان نزدیک شدن به خودروهای محمول خودمون نداشتیم و فقط مجبور بودیم با سلاح های سبک مقاومت کنیم مرتضی هم ایستاده و با درایت فرماندهی میکرد😊بعد از مدتی درگیری ماشین انتحاری دوم وارد می‌شه و با انفجار دوم محسن حججی به هوش می‌آید و از آن حالت بی‌هوشی که نیروها فکر کرده بودن شهید شده بیرون می‌آید و محسن رو اسیر می‌کنند.😔درگیری ها ادامه داشت تا اینکه مرتضی از ناحیه پهلو مورد اصابت قرار میگیره و مجروح میشه هیچ وسیله امدادی نبوده که به داد مرتضی برسن، خونریزی شدیدی پیدا می‌کنه اما مرتضی در همان شرایط خونریزی هم فرماندهی‌کرد💪چند بار از حال می‌ره و باز به هوش می‌آید لحظات آخر که به هوش اومد همه میگن مرتضی چه کار کنیم؟ مرتضی می گه: «صبح شده و آفتاب زده این‌ها می‌رن. نگران نباشید.» و واقعا خیلی زود داعشی‌های کفار رفتن از همان مجروحیت و خونریزی شدید مرتضی هم اسمونی شد اگر مرتضی نبود قاطعانه می‌گم تمام ۱۳۰ نفر شهید می‌شدند و ۱۱ ایرانی دیگر مثل شهید حججی اسیرمیشدن و اسمونی 🌷 سالروز شهـادتت مبارکــــ فرمـانده🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 چند روزی از پخش سریال می‌گذره و عده‌ای میگن سریال تخیلیه و چنین پسری توی جامعه نیست.😐 اتفاقا من میگم جوونایی توی کشور هستند که به مراتب از حامد بهترند، کسانی که در نهایت گمنامی اونقد پاکند که تعدادی از اونا بخاطر همین نجابت به مقام شهادت رسیدند بذارید براتون کمی ازشون بگم: . شهید دکتر محمد علی رهنمون: همسرش میگه هم خوش‌تیپ و زیبا بود، هم درس خوان؛ همین باعث شده بود که دخترها به بهانهٔ نفهمیدنِ درس یا گرفتن جزوه بیان سراغش؛ اما محمدعلی محلشان نمی‌گذاشت. اونقدر جذاب بود که عده ای از دخترها بهش پیشنهاد ازدواج می‌دادند ، اما محمد علی تا آخر پاک موند!!! شهید مدافع حرم علیرضا قلی‌پور : علیرضا متولد ۱۳۶۴بود. بعد از خدمت سربازی توی شهر کارگری می‌کرد. خودش می گفت: روی غلطک کار می‌کردم که صاحبِ بیل مکانیکی اومد و گفت: وقتی مأمورِ اداره‌ی کار اومد و گفت چند ساعت کار کردی ، جای پنج ساعت بگو هشت ساعت کار کردم ، تا پول بیشتری بگیریم و یه بخشی‌اش رو هم به خودت بدیم... علیرضا گفت: من اینکار رو نمی‌کنم. آنها هم لج کردند و پول پنج شش ماه کار کردنش رو بهش ندادند، علیرضا کوتاه نیومد، حتی کارش رو از دست داد اما حاضر نشد دروغ بگه ... یا که دوران جوانی وقتی توی خوابگاه بود ، پنجره اتاقش به خوابگاه دختران دید داشت... رفت و درخواست کرد اتاقش رو عوض کنن تا چشمش به نامحرم نیفته. یا که دختر خاله‌اش وقتی توی خونه باهاش تنها شد ، با پوشیدن لباسهای نامناسب مدام ازش درخواست رابطه ی نامشروع می کرد، اما امین برای کارشناسان مذهبی نامه نوشت و گفت: من نمی‌خوام گناه کنم ، کمکم کنین... اونقدر جلوی شیطان ایستاد که با دیدنِ یه رویای صادقه فهمید باید بره جبهه... رفت و شهید شد . حالا اینا از حامدهایی بود که شهید شدند ... حامدهایی رو هم می شناسم که الان بینمون نفس می کشند، اما این پست جا نداره ازشون بنویسم . فقط یه موردِ جالبش رو بگم: سوار اتوبوس شدم تا برم مسافرت. توی مسیر ، نیمه های شب دیدم جوون بغل دستی ام کارای عجیبی میکنه، یه لیوان یکبار مصرف رو پُر از آب کرد و همونجا روی صندلی وضو گرفت. بعد روی صندلیش یه نمازشب خوشکل خوند که من با دیدنش لذت بردم. شنیده بودم نماز مستحبی رو در هر حالتی میشه خوند، اما اینجوریش رو ندیده بودم. یه صدایی بهم می گفت: همیشه جوون خوب هست!!! مهم نیست نسل چندمی باشی مهم اینه که توی جوونی، جونمردی بلد باشی به قول پدربزرگ حامد توی فیلم: توی روزگاری که هر جوری بخوای می‌تونی باشی، باش👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا