فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊
مهربونم بازم برات غزل سرودم
نگی به یاد تو نبودم
تویی تمام تار و پودم...
🔊با صدای محمدحسین پویانفر
زندگیم حرم حرم حرم حرم
همهچیم حرم حرم حرم حرم
میبریم حرم حرم حرم حرم
آبروم حرم حرم حرم حرم
گفتگوم حرم حرم حرم حرم
منو از خودم بگیر
خودتو ازم نگیر
@sardaraneashgh
#زندگینامه
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
شهید ابوالفضل نیکزاد متولد سال ۱۳۶۳ در روستای اوز بلده شهرستان نور نور و ساکن تهران بود و یک فرزند پسر با نام «علی» نیز از او به یادگار مانده است. پسری که در هنگام شهادت پدر تنها ۳ سال سن داشت.
شهید نیکزاد از بسیجیان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بود که نیمه نخست ماه رمضان سال ۹۵ به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شد.
پیکر مطهر شهید نیکزاد یک روز بعد از شهادت به تهران آورده شد و در روز ۲۵ تیر سال ۹۵، عموم مردم شهیدپرور تهران همراه با خانواده شهید با حضور در معراج الشهدا، یک وداع با شکوه با شهید نیکزاد را رقم زدند. صبح روز یکشنبه ۲۷ تیر سال ۹۵ نیز پیکر پاک شهید مدافع حرم ابوالفضل نیکزاد در میان جمع انبوه خانواده، بستگان و دوستان شهید و همچنین اهالی محله خراسان تشییع شد
شهید نیکزاد برای مهیا شدن جهت اعزام به سوریه ۶ ماه دوره تکاوری دید و در آن مدت قریب به ۲ ماه هم نتوانست به خانهاش سر بزند. برادر او در همین زمینه میگوید: ابوالفضل با وجود شکستگی پا هر طور که بود در آموزش شرکت میکرد تا خودش را به سوریه برساند. تمام تلاشش این بود که به سوریه برود.
«زهرا ملاطایفه» مادر شهید نیکزاد درباره چگونگی شهادت ابوالفضل میگوید: «گویا برای عملیات رفته بود و خیلی از تکفیریها را هم به درک واصل کرد، در راه برگشت دشمن آنها را تعقیب میکند و دو نفر از جمله ابوالفضل را به شهادت میرساند.
برادر شهید نیکزاد همچنین میگوید: دورهای پایگاه بسیج دستمان بود، حرکتی را شروع کردیم که طرحی قرآنی اجرا کنیم تا بچهها جزء ۳۰ قرآن را حفظ کنند. آن سال حدود ۴۰ نفر جزء ۳۰ قرآن را حفظ کردند. در هر کاری ما استارتش را میزدیم ابوالفضل باقی کار را تا پایان انجام میداد. بارها در جلساتی که کسی نبود قرآن تلاوت کند ایشان آماده تلاوت میشد و آیه ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون را میخواند و میگفت «من حافظ کل یک آیه از قرآنم» و به واقع اینطور هم بود.
شهید ابوالفضل نیکزاد از مدافعان حرم حضرت زینب کبری(س) و از بسیجیان تهرانی بود که ۲۳ تیرماه سال ۹۵ در اثر اصابت گلوله تیر تکتیراندازان تروریستی تکفیری به شهادت رسید. شهید نیکزاد متولد سال ۱۳۶۳ بود و ۳۲ سال سن داشت که از وی یک پسر ۳ ساله به یادگار مانده است.
@sardaraneashgh
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
#تفحص
🎥 بیا مادر بکن شیرت حلالم ...
✍ دستنوشته زیبا بر روی پیراهن شهید تازه تفحص شده در منطقه شرق دجله عراق
@sardaraneashgh
▫️شهید احمد سلیمانی:
این دنیا سرابی است که ما در آن چند روزی بیش نیستیم، این دنیا پر از رنگها و نیرنگها و دلبستگی های پوچ میباشد که مانند ماری خوش خط و خال انسان را به خود مشغول میکند و ما دو راه بیشتر نداریم یا ماندن و غوطه ور بودن در این منجلاب دو روزه و یا دل کندن و جهش کردن و روح را پرواز دادن به ملکوت اعلی.
🌷شهید احمد سلیمانی
در کنار
سردار حاج قاسم سلیمانی🌷
@sardaraneashgh
طنز جبهه😁😁
تکبیر
سال 61 پادگان 21 حضرت حمزه؛ آقای «فخر الدین حجازی» آمده بود منطقه برای دیدار دوستان.
طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند، گفتند: «من بند کفش شما بسیجیان هستم.»
یکی از برادران نفهمیدم. خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد.
از آن ته مجلس با صدای بلند و رسا در تایید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت. جمعیت هم با تمام توان الله اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تایید کردند!
@sardaraneashgh
﷽
← 📸 #تصویر_سردار
←ای که همه نگاهِ من،
خورده گره به روی تو
تا نرود نفس زِ تن،
پا نکشم زِ کوی تو...
@sardaraneashgh
✨همیشه آرزو داشتم که سن و سالم زمانی باشد که جنگ و شهادت وجود داشته باشد و همیشه به دلیل اینکه به خاطر سن و سال کمم نتوانستم در هشت سال جنگ تحمیلی شرکت کنم حسرت میخورم.ولی امروز خوشحالم که شرایطی پیش آمد که بتوانم من هم به نوعی در این جهاد سهیم باشم.
✨به همه اقشار جامعه احترام بگذارید و با مردم با متانت و مهربانی سخن بگویید و امر به معروف و نهی از منکر را به شیوه ای که کسی از شما نرنجد و باعث ناراحتی دیگران نشود انجام دهید.
✨در این زمان که ما زندگی میکنیم با بصیرت باشید و راه درست را خودتان انتخاب کنید تا یک نفر ضد نفر دیگری صحبت کرد سریع مهر تایید نزنید و بصیرت داشته باشید و آگاه باشید که خداوند ناظر تمام اعمال ما هست.
✍فراز هایی از وصیتنامه شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_علی_اصحابی
#بهشت_نشین
@sardaraneashgh
#زندگينامه
#شهید_بهرام_مهرداد
شهید بهرام مهرداد 31 شهریور سال 1352 متولد شد.
چهار سال به صورت متناوب به سوریه میرفت و میآمد اما آخرین بار پیش از اینکه سوار هواپیما شود آرام به همسرش «رعنا خاکزاد» گفته بود که این بار دیگر برنمیگردم و به همسرش هم سفارش کرده بود که مراقب دخترانش «زینب» و «ریحانه» باشد.
همسر شهید مهرداد در مصاحبهای گفته بود: «همیشه دعا میکردم میگفتم خدا نکند تو به مرگ عادی از دنیا بروی... واقعا حیف بود که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا برود.وقتی میدیدم که اینقدر آدم خوبی است،اینقدر به اهل بیت ارادت دارد، اینقدر طالب شهادت است، میگفتم خدایا خودت هوایش را داشته باش، نگذار آرزو به دل بماند. حتی این مرخصی آخرش که تهران بود با هم رفتیم بهشت زهرا(س)قطعه 50 که شهدای مدافع حرم هستند. همسرم آمد جلو، درست زیر پای شهید مرتضی کریمی نشست و فاتحه خواند و الان هم همانجا مزارش شده است. انگار که خودش میدانست این قطعه از بهشت زهرا نصیب او میشود.»
وی سرانجام 22 تیر سال 1396 در تدمر سوریه به شهادت رسید.
@sardaraneashgh
🔰حکایت عجیب مادران شهدا
مادری که هویتش را عوض کرد تا فرزندانش به سوریه بروند.
✍مادر #شهیدان مصطفی و مجتبی بختی
مصطفی و مجتبی که مدت ها تلاش کردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب س به سوریه برسانند هر بار به دلیلی دچار مشکل می شدند عاقبت تصمیم می گیرند هویت ایرانی خود را تغییر دهند و از طریق تیپ فاطمیون به آرزوی سخت خود دست پیدا کنند اما حکایت که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها برای این دو برادر رقم خورد. . . .
مادر شهیدان می گوید : آنها برای اینکه بتوانند خود را افغانستانی معرفی کنند از مهاجرین پرسیده بودند چه اسم هایی بگذارند که طبیعی تر باشد.
خودشان را پسرخاله معرفی کرده بودند یعنی من با نام سکینه نوری خاله مصطفی بشیرزمانی و مادر مجتبی جوادرضایی بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان. بچه ها چون منو افغانستانی معرفی کرده بودند اگر تماس می گرفتند باید با لهجه افغانستانی حرف می زدم با من تمرین کرده بودند.
یک روز زنگ زدند و گفتند : خانم شما جواد رضایی می شناسید. گفتم :بله مادرش هستم. با کمک الهی تونستم با لهجه افغانستانی صحبت کنم. آنقدر نقشم را خوب بازی کردم که متوجه نشدند.
من آگاهانه راضی به رفتنشان شدم. می دانستم ممکن است شهید شوند، سرشان را ببرند و بدنشان را تکه تکه کنند. اینها همه را می دانستم بعد گفتم راضی به رضای خدا
پسرانم فدای بی بی زینب س
و هردو با هم فدای حضرت زینب شدند.
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
@sardaraneashgh
#سیره_شهدا
#شهید_مدافعحرمـ #مصطفی_بختی 🕊🌺
📌خیلی صبـــور و مهربون بودن، اززمانی که بچه ها نوزاد بودند میگفتند که هر جـــــایی برای عزاداری آقا امام حســین علیه السلام میرید این بچه ها رو هم با خودتون ببرید،😊
📌چون بچه وقتی بدنیا میاد از روز اول متوجه همه چیزهستش ومن خیلی دوست دارم بچه ها ازهمین الان بادین ومذهب خودشون آشناباشندوخوب درکش کنند✅
📌همیشه احترام همه رونگه میداشتن براشون بزرگ و کوچیک نداشت میگفتند همه دارای شخصیت هستند وباید احترامشون رونگه داریم👌
📌بچه هاروخیلی دوست داشت میگفت بچه هاروح پاکی دارندکه آدم روبه خدانزدیگترمیکنن☝️
📌من هیچوقت ندیدم درمقابل پدرومادرشون پاهاشون رودرازکنندخیلی مودب وبااحترام باهاشون صحبت میکرد.💔
#نقل_ازهمسر_شهید
@sardaraneashgh