eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌺 📌داشتيم ميرفتيم كربلا ! با حجت ته اتوبوس نشسته بوديم ! كلى گپ زديم ! خیلی باهاش شوخی میکردیم تو کربلا همیشه از ما جدا میشد تنهایی میرفت حرم ..... برامون سوال شده بود . 📌آخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری؟؟ وسط حرفاش يه دفعه گفت من خيلى دوست دارم شهيد بشم ! از دهنش پريد گفت من شهيد ميشمااا ! 📌من و امير حسينم بهش داداش تو شيويدم نميشى چه برسه شهيد !😁 حلالمون كن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى با دستمال كاغذى كرديم تو گوشت اصلا ناراحت نمیشد 😊☺️ دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دستو سرشو فدای عمه جانما زینب کرد، شهید شد حاجتشو اون سال تو کربلا گرفته بود خوب خبر داشت سال دیگه شهید میشه شد علمدار حلب به نقل از اقا محسن همسفر کربلا شهید اصغری💔 ....😔 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید آوینی: شهدا مثل آیه های قرآن مقدسند؛ تقدس آیه های قرآن به این است که حکایت از حق دارند و شهدا نیز این چنینن... همراهان گرامی کانال امروز خیلی تلاش کردم تا فیلمی هرچند کوتاه از شهید مدافع حرم داریوش درستی بدست اورم، موفق نشدم ان شاءالله شهدا دستمان رابگیرند وشفیع ماشوند هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهر همه شهدا الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ التماس دعا وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گوشه ای از خصوصیت اخلاقی شهید مدافع حرم 🌺 بابک اعتقاد داشت که لازم نیست کارهایش را به کسی نشان دهد و لازم نیست دیگران بدانند چه کاری انجام میدهد. اعتقاد و کارهای او برای و است نه دیگران.✅ 🌺او رضایت مردم را نمیخواست را میخواست بعضی کارهایی که انجام میداد بعد از همه متوجه شدن... شاید این بتواند تلنگری باشه که جوانان را ازروی قضاوت نکنیم و کارهایمان را با اخلاص و برای نزدیک شدن به خدا انجام دهیم نه توجه مردم.❤️ 🌺خدا مارا بنده های محبوبش قرار میدهد. 💔 @sardaraneashgh
‍ ‍ برنامه ریزی برای شهادت ! 💠لیسانس مدیریت داشت، دانش آموخته دانشگاه امام حسین بود و بر زبان عربی تسلط داشت. 👌بسیار اهل مطالعه بود. 6 سال در واحد فعالیت کرد و دو کارگاه تخریب زد یکی در تهران و دیگری در سوریه.. 😊 🌀بچه ها تو منطقه بهش میگفتن ! چون ایشون در نبود امکانات آهن یا آلومینیوم رو از منطقه جمع می کرد و با همین ابزار آلات ترکیباتی درست می کرد و های کنار جاده ای میساخت.✅ ✳️ بعد از اربعین شهادت رسول وقتی در کارگاه تخریبش را باز کردند تابلویی دیدند که روی آن کرده بود و نقشه هایی کشیده بود.. در کنار آن هم یک شعر نوشته بود: کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران ..💔 @sardaraneashgh
گریه بر سیدالشهدا علیه السلام بالاتر از نماز شب است. @sardaraneashgh
محمدرضا به دو چیز خیلـے حساس بود موهاش موتورش قبل از رفتن به سوریه هم موهاش رو تراشید هم موتورش رو داد به رفیقش بدون هیچ وابستگی رفت.. و‌چه‌زیبااز‌خدا‌دلبری‌کرد . . .🚶🏿‍♂! • @sardaraneashgh
🔰حاج حسین : قلبش خورده بود که توی ولایت پذیری رسید به یه جایی که حضرت آقا میگه بشّار اسد باید بماند؛ 🌷🕊حاج قاسم میگه ! و این چشم گفتن، هشت سال خواب رو از چشمش می گیره. اینجوری دلبری از می کنه که حضرت آقا میگه دلم براش تنگ شده. ... اون وقت، وقتی دلبری از ولایت کردی، دلبری از همه می کنی. @sardaraneashgh
از خدا خواستم " بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه " آب دجله او را برای همیشه با خودش برد... " شهید مهدی باکری" 🆔 یاد شان گرامی وراهشان پر رهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
2501_194.mp3
3.3M
🌴مناجات بسیار زیبای 👌 با آقا امام زمان. 👌 @sardaraneashgh
همسر شهید داریـوش درستی​ : آخرین سفرش به سوریه بود. هرچه دنبال انگشترش گشت پیدایش نکرد. بعد از رفتنش، ناگهان چشمم به گوشه‌ی اتاق افتاد. انگشتر آنجا بود. برداشتم و داخل کشو گذاشتم. تلفنی به همسرم خبر دادم که انگشترش پیدا شده... یک روز تلویزیون برنامه‌ی ملازمان حرم را پخش می‌کرد. همسر شهید محرم ترک در آن برنامه تعریف می‌کرد که محرم در آخرین سفرش، انگشترش را در خانه جا گذاشته بود و او نیز تلفنی به همسرش گفته بود که آن را پیدا کرده و نگه خواهد داشت تا همسرش برگردد، ولی دیگر هرگز برنگشت. به یکباره دلم فروریخت و گفتم نکند سرنوشت هر دو شان مثل هم باشد و جا گذاشتن انگشتر یک نشانه؟!!! همانطور هم شد. بعد از چند وقت تلویزیون برنامه‌ای راجع به شهید همدانی پخش می‌کرد، همسر شهید همدانی هم گفت: سردار همدانی قبل از آخرین سفر انگشترش را روی طاقچه گذاشت و با خودش نبرد. نمی‌دانم شاید او هم یادش رفته بود که انگشترش را ببرد و شاید آن‌ها انگشترهایشان را برای ما به یادگار گذاشتند... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠به نام نامی سَر 🎥امروز به‌همت گروه‌های تفحص شهدا، پیکرهای مطهر دو شهید در منطقه شرق دجله عراق کشف گردید @sardaraneashgh
... اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد ، می دیدم که بعد از نماز از خدا طلب شهادت می‌کند... نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند، نماز شبش ترک نمیشد، دیگر تحمل نکردم ، یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، شهید می شی! حتی جلوی نماز اول وقت او را می گرفتم! اما چیزی نمی گفت .... دیگر هم نماز شب نخواند ! پرسیدم : چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟ خندید و گفت: کاری رو که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری امام زمان هم راضی تره ... بعد از مدتی برای شهادت هم دعا نمی کرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟ گفت: چرا ، ولی براش دعا نمی کنم! چون خودِ خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم ... گفتم : حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟ لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟! @sardaraneashgh
📝 انسان يڪ تذڪر در هر ٤ ساعت بخودش بدهد بد نيست . بهترين موقع بعد از نماز ، وقتی سر به سجده می‌گذاريد ، مروری بر اعمال صبح تا شب خود بيندازد ، آيا ڪارمان برای رضای خدا بود ؟! سردار شهید .. 🕊🥀@sardaraneashgh
🍃🌺 احترام به مادر 🌺🍃 🌹 از جمله کسانی بودند که حاضر بودند هر کاری بکنند تا را کسب کنند، و همیشه در سفر های زیارتی با مادرمی رفتیم و وقتی که در کربلا بودیم باعشق ویلچر مادربزرگ رو به حرم امام حسین (ع) میبرد و اشک میریخت بعد مادر در این طرف سر روی ضریح آقا گذاشته بودند و میگفتند انشاالله پسرم هر چه که از خدا بخواهد به او بدهند و شهید فرامرزی این طرف سر روی ضریح گذاشته بودند و میگفتند آقا جان شما در کربلا ندای هل من ناصرن ینصرنی گفتید آقا جان من میخواهم ناصر شما باشم و اشک میریخت.😭 و ایشان دانشجوی فقه و حقوق در دانشگاه یادگار امام بودند و بعضی وقت ها که به خانه می آمد می گفت امتحانم خیلی خوب دادم گفتیم چرا گفت چون دعام کرده😊 /9/30 💔 @sardaraneashgh
🔰میهمان فرش شهید رجایی🔰 🔹«اصولاً باید بگویم که ما جمعه صبح هم به هیئت دولت می‌رفتیم و تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح کار می‌کردیم و بعد دسته‌ جمعی به نماز جمعه می‌رفتیم. هر کدام هم برای خودمان یک جانماز داشتیم. یک روز شهید رجایی گفت که من می‌خواهم ثواب این کار را ببرم و شما را به جانماز مهمان کنم. 🔹یک فرش بزرگ دارم و آن را می‌آورم. این فرش برای همه ما جا برای نماز خواندن دارد. ما خوشحال شدیم و گفتیم که در این صورت ما فقط مهرمان را برمی‌داریم و می‌آییم. دکتر شیبانی هم معمولاً از یک سنگ به‌ جای مهر استفاده می‌کرد. آن روز ما خوشحال بودیم چرا که می‌گفتیم امروز مهمان آقای رجایی هستیم و وی ما را به فرش نماز جمعه مهمان کرده است. 🔹ما معمولاً در خیابان قدس و ضلع شرقی دانشگاه تهران می‌نشستیم و جای مشخصی را انتخاب کرده بودیم چرا که وقتی به نماز جمعه می‌آمدیم جا‌های دیگر پر شده بود. آقای رجایی فرش را که آورد، دیدیم یک گلیم کهنه و سوراخ بود که تمام پشم آن ریخته بود. این مسئله اسباب خنده دوستان شده بود که ما را به چه فرشی مهمان کرده‌اید! 🔹شهید رجایی در پاسخ گفت که همین فرش را داشتیم. بالاخره فرش را پهن کردیم و در دو ردیف نشستیم. 📝راوی: دکتر موسوی زرگر» ‏‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
کم شد ز جمع خسته دلان یار دیگری رزمنده جانباز مدافع حرم اعزامی از کرج در تدمر سوریه به فیض شهادت نائل آمد @sardaraneashgh
بــه تــو از دور ســلام✋🏻 بــه سـلـیـمـان جـهان ؛ از طـرف مـور ســلام بــه تــو از دور ســلام دل مـن واسـه زیـارت مـیـزنـه شـور، ســلام! بــه تــو از دور ســلام بــه حـسـیــن از طــرف وصـلـه ی نــاجــور ســلام ♥️ ✋🏻 @sardaraneashgh