📌 *عکسی از یک شهید ایرانی که با هزاران پیام جهانی شد*
📸 اين عكس ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره گرفته شده است.
استخبارات عراق بعد از شکست در عملیات کربلای ۵، برای ترمیم ابعاد خبری و جهانی آن خبرنگاران را به بازديد صحنه درگيري با ايران، برده است، عكاسی به نام "پاولوسکی" عكسی از يك *شهید بسيجی جوان* مياندازد كه جاودانه ميشود، و کل دنیا را حیرتزده میکند.
🎙️ خبرنگاران برای *عکس این شهید* مینویسند:
*💬 پسرك آرام خوابيده، مثل هر پسر جواني كه پس از ساعتها تلاش، به خواب سنگيني فرورفته باشد، رنگ چهرهاش نشان ميدهد چند روزيست كه همين جا آرميده. قيافهی زيبا و معصومش نشاني از وحشت و درد ندارد. حالت دستهايش شبيه كسي است كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرينترين قسمت از بهترين خوابهاي عالم را تجربه ميكند. جورابش نو است. او تنها كسي نيست كه لباس تميز و عطر، براي عمليات كنار ميگذاشت. كفش به پا ندارد. كوله پشتياش خاليست. فانوسقهاش باز شده. پسر رشيدمان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته، بردهاند و او بيدار نشده است. و يك دنيا گل وحشي بدن نازنيناش را در برگرفتهاند.*
یاد همه شهدا گرامی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم حسین محرابی
@sardaraneashgh
🌹شهید مدافع حرم تازه تفحص شده، شهید علی بیات
✅ #الگوبرداری_از_شهید
پای درد دلش که مینشینی ، حرف دلش #احیاء #امربه #معروف و نهی از #منکر و جذب حداکثری بود، یعنی همان حرف های رهبرش همان که بعد از نماز های اول وقتش او را دعا میکرد و غصه تنهایی اش را میخورد. علیرضا در هرزمان دنبال شناخت #تکلیفش بود و انجام آن به نحو احسن ، به قول خودش مثل سلمان فارسی!
یک روز #کار_فرهنگی ، یک روز روشنگری و مبارزه برعلیه غبار #فتنه۸۸ یک روز امداد رسانی به بیماران در اورژانس و امروز هم دفاع از حریم آل الله و فریاد رسی از مظلوم.
در سپاه محمد (ص) آموزش میبیند، اما حضرت زهرا (سلام الله) او را برای سپاه خویش تربیت کرده است ❤️سپاه فاطمیون ❤️
و مزاری فاطمی که نشانی از مزارش نیست....
کساني که گفتند:
«پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند، نه ترسي براي آنان است و نه اندوهگين ميشوند.(احقاف /13)
#متولد_بهمن_۱۳۶۵
#شهادت۲۳فروردین۹۵
#جنوب_حلب
@sardaraneashgh
خیلی خجالت کشیدم وقتی فهمیدم ... خودتون بخونید...
غلام شاه پسندی از محافظان رهبری در مورد برنامه روزانه آیتالله خامنهای میگوید:
... هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن میخوانند.
همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند. منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کردهاند که همه الآن ازدواج کردهاند و رفتهاند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآناند.
(یک روز با رهبری،ماهنامه امتداد،شماره64،ص16)
پ.ن:
ایشون از قرآن دور شده، روزی ۳ جزء میخونن...با این حساب فاصله من با قرآن؟!
@sardaraneashgh
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🥀#حاجت_گرفتن_ازشهدای_گمنام🕊
🌹آقا میثم به شهدا خیلی ارادت داشتن مخصوصا شهدای گمنام،بیشتر وقتایی می تونستن آخر هفته می رفتیم بهشت زهرا زیارت شهدا،وقتی به شهدای گمنام می رسیدیم یک بطری پیدا می کردن تا جایی که می تونستن مزار شهدا رو می شستن بعد می شستیم و زیارت عاشورا می خوندیم .خیلی معتقد بودن شهدای گمنام حاجت میدن هر وقت حاجت داشتن متوسل به شهدای گمنام می شدن.برای خادمی کردنشون تو دوکوهه هم از شهدای گمنام میخواستن چون از طرف سر کارشون بهش اجازه نمی دادن برن ، می گفت : رفتن من نیاز به اجازه هیچ کسی نداره باید از خود شهدا بخوام .🕊
✏️راوی: همسرشهید
🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_میثم_نجفی
#ســالروز_شهـادت
@sardaraneashgh
آخرين نماز شهید آیت الله مدرس مدرّس رحمت الله علیه
نگاهش را دوخته به جايي و خاموش است. اِنگار كه در آن دَمِ واپسين، سراسر زندگياش را مرور ميكند، تا دورترين خاطرههايش را و حتي ضربهي تركهاي را كه در شش سالگي به بازويش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان كشاند.
جانِ خستهاش انگار ، زخم تمام ضربههايي را كه در سراسر عمر خورده به ياد ميآورد با اين حال در چهرهاش طراوت و شادابي خاصي موج ميزند زيرا به خوبي ميداند آخرين ضربه كه براي هميشه او را به ديار دوست ميفرستد در حال فرود آمدن است.
صداي اذان، مُدرّس را به خدا و ديگران را به خود باز ميگرداند. جهانسوزي(شخصي كه براي قتل مدرس آمده بود) به تندي قوري را كه از روي سماور برداشته و در استكاني چاي ميريزد و استكان را به خَلَج(همكارش) ميدهد. خَلَج نيز گَرد پاكتي كوچك را در آن خالي ميكند. استكان را در مقابل مُدرّس ميگذارد و به او ميگويد: بخور. مُدرّس استكان را بر ميدارد و چاي را در چند جُرعه مينوشد و با خونسردي سريعا به نماز ميايستد و در پيش رويِ كساني كه داغ حسرت يك تعظيم او به دلشان مانده است، در برابر خدا به ركوع ميرود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو ميزند و به سجده ميافتد. مستوفيان با نگراني چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پايان ميبرد اما زهر هنوز اثر نكرده است. مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذكر ميگويد. سه دژخيم با تعجب و وحشت به او خيره شدهاند. در برابرش احساس ناتواني ميكنند. زهر را به او خوراندهاند اما تلخي در كام و جان خودشان موج ميزند. مستوفيان بيش از آن تاب نميآورد بلند شده و مدرس را به زمين مياندازند، جهانسوزي و خلج نيز دست و پاي سيد را ميگيرند. مُدرّس با صداي بلند شهادتين خود را ميگويد. مستوفيان عمامه مدرس را باز ميكند و آن را بر گردن او ميپيچد. آنگاه دو سوي عمامه را آن قدر از دو طرف ميكشد تا راه لب، بر كلام سرخ مُدرّس بسته ميشود. چشمانش به روي مُهر سجاده و لبانش به كلام خدا بسته ميشود اما جلاّدان هنوز رهايش نميكنند.
آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه ميدارند تا پيكر نحيف و رنج كشيدهاش سُست ميشود و ستاره بر آسمان سجاده ميافتد همچون مولايش علي ـ عليه السّلام
یادش گرامی وراهش پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
◼️ یازدهم آذر ماه سالروز شهادت یونس استادسرایی معروف به میرزا کوچک خان جنگلی سردار جنگل است
شجاعتش بی نظیر بود و نفوذ کلام عجیبی داشت. این را در نامه هایش به مخالفان نشان داده بود. متن زیر برگزیده ای از نامه ای از میرزاکوچک خان می باشد:
«...ما از سلسله مجاهدین اسلام؛ یعنی حضرت سیدالشهد(ع) سرمشق می گیریم؛ چه اقتدار یزید و دولت اموی کمتر از دولت تزار و جمعیت آن سرور نیز، بیش تر از این جمعیت نبود و گرچه به ظاهر حضرت امام حسین (ع) مغلوب شد ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار قلوب آزادی خواهان را همیشه به نور خود منور داشته است... (ایشان خطاب به مخالفانشان فرمودند:) بنده و همراهانم، شما و پیروانت در این دو خط مخالف می رویم. باید دید عقلای عالم به جسد کشته ما می خندند یا به فاتحین شما تحسین می کنند؟»
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید میرزا کوچک خان جنگلی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
#زندگینامه
#میرزا_کوچک_خان_جنگلی
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه.ش در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانوادهای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسهٔ جامع شهر رشت به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به قزوین رفته و در مدرسهٔ صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسهٔ محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی میتوانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند.
میرزا کوچکخان دارای دو خواهر به نامهای کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نامهای میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هر دو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفتهٔ اطرافیان، میرزا مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوشبرخورد، مؤمن به اصول اخلاقی، صریحاللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچکخان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری میکرد. میرزا در سنین آخر عمر همسری برگزید.
میرزا در واقعهٔ مشروطیت به انقلابیون جبههٔ شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه.ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمدهبود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبهٔ آرمانهای آزادی خواهانهٔ مشروطه که آن را بر باد رفته میدید به دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهرههای تحصیل کرده و فرهیختهٔ گیلان بودند، یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیدهمیشوند؛ و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخنگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم میکنند، که دورهٔ نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در کسما، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بودهاست. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویکها به میرزا کوچک میباشد.
میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روز جمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفتهبود، از پای درآمد.
خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی به نام رضا اسکستانی از اهالی روستای اسکستان خلخال، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال و از آنجا به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامیکرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون مردم در گورستان دهکده به خاک سپرده شد. سر میرزا کوچکخان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، نزد سردار سپه فرستاد. سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسنآباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد.
@sardaraneashgh
بچه هیأتی حیف است بمیرد و باید شهید شود و مثل حاج قاسم اربا اربا شود و مانند او حتی دستش نشان دهد که تا پایان عمر، علم در دست داشته است.
#حاج حسین_یکتا
@sardaraneashgh
📌 *وقتی استاندار گیلان رانندهی پیرمرد تخم مرغ فروش شد*
| بسیار جالب است ، مسئولین حتماً چندبار بخوانند |
🔹️ روزی به شهر شما فومن رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم، در بین راه که میرفتم در انتهای بازار روز، مرد دستفروشی را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود.
◇ او فروشنده مرغ و جوجه و تخممرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخممرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم.
◇ در بین راه او گفت : اگر ممکن است کمی تندتر بروید .
◇ پرسیدم : چرا؟
◇ جواب داد : میگویند امروز قرار است آقای استاندار به فومن بیاید و در مسجد بالامحله ، صحبت کند. میخواهم به سخنرانی او برسم .
🔹️ وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم : شما را کجا پیاده کنم؟
◇ گفت: جلوی مغازهام. میخواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید.
🔹️ او را پیاده کردم و رفتم مسجد وضویی گرفتم ، دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند.
◇ یک راست رفتم پشت تریبون. گرم سخنرانی بودم که همان مرد را دیدم که وارد مسجد شد.
◇ او وقتی مرا دید تعجب کرد ، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمینشست . شنیدم که از یک نفر پرسید ؛ آقای استاندار کی میآید؟ کسی به او گفت : استاندار همانی است که دارد صحبت میکند.
🔹️ او خندهای کرد و گفت : نه، اینکه راننده من بود . نیم ساعت پیش او مرا از رشت به فومن آورد .
◇ وقتی نشست ، من به سخنرانی خود ادامه دادم .
◇ مجلس که تمام شد ، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت : مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم ، ما استاندار این شکلی ندیده بودیم .
◇ به او گفتم : همان که گفتی درست بود ، من راننده شما هستم.
🔹️ *یاد و خاطره شهید مهندس علی انصاری استاندار اسبق گیلان گرامی باد*
@sardaraneashgh
عملیّات محرّم مجروح شد طوری که دکترا ازش قطع امید کرده بودند. . #حضرت_فاطمه(سلام الله علیها) اومده بود به خوابش، فرموده بود:
"پسرم تو شفا گرفتی ، بلند شو ، فقط باید قول بدی که جبهه رو ترک نکنی! ".
بعد از این خواب ، سر از پا نمیشناخت ... عملیّات خیبر ، شد فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع) از بس #حضرت_زهرایی بود اسم گردانش رو عوض کرد گذاشت "یا زهرا(س) "
شهید که شد ایّام فاطمیه بود. ترکش خورده بود توی پهلوش
#شهید_سیدکمال_فاضلی
#الگوی_خودسازی
@sardaraneashgh
💎گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره سه هزار شهید استان ایلام:
ایلام در دوران دفاع مقدس مانند یک دژ مستحکم بود و با وجود آنکه در برهههایی برخی از مناطق آن به دست دشمن افتاد، اما مانند کوه، ایستادگی کرد.
❇️ شهادت چندین ورزشکار و تماشاچی ایلامی بر اثر بمباران مسابقه فوتبال در ۲۳ بهمن ۶۵، یادآور مظلومیت شهدای ورزشکار است.
✅نویسندگان و هنرمندان، این حقایق را در ابعاد جهانی معرفی، و مدعیان دروغین حقوق بشر را رسوا کنند.
🌺فشار جنگ نتوانست مانع بروز استعدادهای این مردم شود و در زیر همین بمبارانها جوان نخبه و نابغهای همچون شهید رضایینژاد تربیت شد که دشمن وقتی او را مایه ترقی و تعالی کشور دید، در مقابل چشم همسر و دختر خردسالش، او را شهید کرد.
✅سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان و شهدای ما کاملاً برجسته است و تصویر این نقاط درخشان و الهامبخش باید با کارهای هنری در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده شود.
🔰پیام شهیدان این است که در راه خدا ترس و اندوه وجود ندارد و باید بدون تزلزل از وسوسههای دشمن، با قدرت و ثابت قدم حرکت کرد.
🌹 مسئولان در قبال جامعه و امنیتی که شهدا برای کشور فراهم کردند، احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند.
@sardaraneashgh
25.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دستاندرکاران کنگره شهدای ایلام
@sardaraneashgh
50.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃محاسنم سفید شد
🍃دورم ازت هنوزم
🎤 مهدی رسولی
✅ پیشنهاد دانلود
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
@sardaraneashgh
🌹هر وقت احساس کردید از #امام_زمان ﷻ دور شدید و دلتون واسه آقا تنگ نیست... این دعای کوچیک رو بخونید..
🌿لَیـِّن قَلبی لِوَلِـیِّ اَمرک..
یعنی..خدایا دلم رو، واسه امامم نرم کن...
#شهیـدحسـینمعـزغلامـی
🪴••اللهم عجل لولیک الفرج
@sardaraneashgh
🌹مقام سیادت شهید زین الدین
🌹یاد شهید حاج قاسم سلیمانی از شهبد زین الدین
«هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ با خنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زنده هستن.» عجله داشت. می خواست برود .گفتم:«پس حالا که میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم». رویم را زمین نزد.
ـ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هر چی میگم زود بنویس.
هولهولکی گشتم دنبال کاغذ. یک برگه کوچک پیدا کردم. فوری خودکارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم».
_ بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنی التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا کن». برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین». نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش کردم. با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو که سید نبودی!»
گفت:« اینجا بهم مقام سیادت دادن».
ازخواب که بیدار شدم هنوز صداش تو گوشم بود: «سلام،من در جمع شما هستم »
✍برشی از کتاب «تنها؛ زیرباران»
@sardaraneashgh
🌺 همنشینانِ امام حسین علیهالسلام...
دوست شهیدش توی خـواب بهش گفته بود: چرا نمیـای پیش ما؟ دلـم برات تنگ شـده... جواب داده بود: داریم آماده میشیم بریم کربلا، عملیات نزدیکه، به زودی میام پیشت...دوست شهیـدش گفته بود: مـا همیـن الان نزدِ امـام حسین علیهالسلام هستیم... چند روز بعد این بنده خدا هم شهید شد...
📚منبع: سررسید سرداران عشق ۱۳۸۸
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | پیام شهیدان
🔻 حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره شهدای ایلام، با اشاره به اهمیت ترویج پیام شهیدان، نکاتی را در این زمینه مطرح کردند که در نماهنگ "پیام شهیدان" مرور میشود.
@sardaraneashgh
🌹#با_شهدا|شهید علی نیلچیان
✍️ ازدواج آسان
▫️موقع خرید جهیزیه مادرم میخواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عریض و طویلی تهیه کرده بود و هر روز چند قلمی به آن اضافه میکرد. امروز تخت و سرویس خواب، فردا مبل و میز ناهارخوری و... هر چه کردم نتونستم منصرفش کنم. دست به دامان علی شدم. آمد و خطبهای خواند غرا! به زمین اشاره کرد و گفت: مادرجان مگه قرار نیست یک روزی بریم اون زیر؟ مادرم لبش را گزید: خدا مرگم بده! اول زندگی به اون زیر چی کار داری علی آقا؟ علی خندید: اول و آخر نداره مادرجان! آخرش سر از اون زیر در میآریم. بذارید روی خاک باشیم. بذارید باهاش انس بگیریم، بذارید همین یکی دو وجب فاصله را هم کم کنیم. مادرم خلع سلاح شد. خیلی چیزها را از لیست خرید حذف کردیم. نه مبل و نه تخت و نه ...
📚 راوی: همسر شهید مهندس علی نیلچیان
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای حجره ای که هر کس واردش میشد شب جمعه اش از دنیا میرفت...
🎙#مرحوم_سراج
💠یا فاطمه الزهرا😭😭
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(دو_برادر_شهید_در_آغوش_یکدیگر_آسمانی_شدند) عطاالله بحیرایی در تاریخ ۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد منطقه ی اسلام آباد غرب به شهادت رسید. سید حسن بحیرایی در تاریخ ۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد منطقه ی اسلام آباد غرب به شهادت رسید.
یادشان گرامی وراهشان پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ | عزاداری شهید حاج قاسم سلیمانی در بیت الزهرا
🔺 شهید سلیمانی از خادمی امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) به این درجه رسید!
♻️ حجتالاسلام والمسلمین علیدادیسلیمانی، امام جمعه کرمان در چهاردهمین همایش هیئتهای محوری و برگزیده کشور:
🔸 شهید سلیمانی، همانطور که در میدان رزم همتراز ندارد در تدبیر و تعقل هم انسان ممتاز و ویژهای بود، عقل است که ما را مدیریت میکند و شخصیت ما بسته به عقل ما است.
🔸 شهید سلیمانی که از طرف مقام معظم رهبری صاحب مکتب شد به فرموده آقا، باید در مجالس دنبالش میگشتیم تا پیدایش میکردیم.
🔸 شهید سلیمانی، هر چه دارد از مکتب عاشورا و خادمی امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) دارد. او در مجالس روضه مانند یک خادم دم در میایستاد و به عزاداران خیرمقدم میگفت.
#حاج_قاسم
@sardaraneashgh
🕊📚🕊📚🕊﷽🕊📚
📚🕊📚🕊
🕊📚🕊
📚🕊
🕊
✍شفا گرفتن فرزند شهید...
تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت. نگران بودم. اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم.
بالاي سرش نشستم و قدري قرآن خواندم. در همين حال قسمتي از پارچه اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه شفا يافته بودند، افتادم. پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد. در عالم رؤيا ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است. او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟» گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.»
حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش. زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.» از خواب بيدار شدم. به اطرافم نگاه كردم. كسي نبود. دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت. آري او شفا گرفته بود.
@sardaraneashgh