خلبان «ایدن مصطفی حمید»
خلبانی عراقی بود که از دستور بمباران حلبچه سرپیچی کرد و به دستور صدام حسین اعدام شد
او قبل از اعدامش گفت: آیا ملت ایران و کُرد، سالهای بعد از من یاد می کنند؟😔
یادش با صلوات🌹
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کشتی گرفتن حاج قاسم با نوهشان
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🔲حضور رهبر انقلاب در منزل شهید احمدی روشن
🔺️ انتشار بمناسبت سالروز شهادت
@khaimahShuhada
💠خاطرهای کوتاه از سبک زندگی
#آیت_الله_بهجت
از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود. دلهره و شک در چهرهاش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح میچرخاند. به لبهای آقا خیره شد، دید تکان نمیخورند. با خود گفت: این چه عالمی است که تسبیح میگرداند و ذکر نمیگوید؟!
هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: بله! ذکری از امام سجاد علیهالسلام روایت شده است که هر کس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هر چه تسبیح بگرداند، برای او ذکر مینویسند. رنگش پرید. فقط سکوت کرد. آنهایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمیدانستند چه خبر است؟!
بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت
@khaimahShuhada
دو روز قبل از اعزامش وقتی لباسهای نظامی اش را شسته بودم، به خانه آمد و رفت لباسها را خيس خيس پوشيد، دی ماه بود و هوا سرد. گفتم چرا لباس ميپوشی. سرما ميخوری. گفت من از پرواز جاماندم و دوستانم رفتند، ميخواهم بچهها را سركار بگذارم و الکی با لباس نظامی از زير قرآن رد شوم و عكسم را بين بچهها پخش كنم. گويا نقشهاش بود كه به اين ترتيب از زير قرآن ردش كنيم. اما من احتياط كردم و حتی نميخواستم از او عكس بگيرم كه گفت مريم خانم جو گير نشو. قرآن كه بالای سرم نميگيری،🙁
حداقل عكس بگير. به ناچار عكسش را انداختم. پنجشنبه بود و شنبه اش بدون خداحافظی رفت.😔
راوی: مادر شهید مجید قربانخانی
#سالروز_شهادت🕊🕊
@khaimahShuhada
به شوخی به کریمی گفتم این ریش ها را بزن. گفت: «این ریشها جان میدهد که با خون خضاب شود. من خیلی دوست دارم مثل حضرت علی اکبر اربا اربا شوم». گفتیم هیچ کسی با گلوله اربا اربا نمیشود. پیش از عملیات به ما بازو بند ندادند. در عملیات نیز محاصره کامل و مهماتمان هم تمام شد. زینبیون و فاطمیون عقب کشیده بودند...
مجروحین را گذاشتیم در ماشین که ناگهان صدایی آمد. گفتم: «چی شد؟» گفتند مرتضی پرید.(موشک به تویوتا خورده بود)
دیدم کنار تویوتا سرش یکجا و تنش یکجای دیگر افتاده است. همانطور که گفته بود دوست دارم علی اکبری شهید شوم، شهید شد.💔
راوی:همرزم #شهید_مرتضی_کریمی
#سالروز_شهادت🕊🕊🕊
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم وداع با شهید مصطفی چگینی... معراج شهدا
@khaimahShuhada
۱۶ دی به سوریه پرواز کرده بودند. تنها پنج روز بعد طبق پیش بینیهایش در روز ۲۱ دی ماه به شهادت رسید. عباس قبل از اعزامش گفته بود که من بروم خیلی زود شهید میشوم. مادرم که این حرف را شنید به او گفت چرا شهید شوی. برو به جنگ و برگرد. اما عباس گفت در سوریه چیزی جز شهادت در انتظارش نیست. یادم است شب چهارم دی ماه با هم خلوت کردیم. خیلی از حرفهایش را با من در میان می گذاشت. غیر از برادری مثل دو تا دوست بودیم. آن شب به من گفت: تمام شد. گفتم چی تمام شد؟ گفت شهادت نزدیک است. آرام ضربهای به شانهاش زدم و گفتم اول رضایت پدر و مادرت را بگیر بعد. گفت قانونی هم که حساب کنیم از ۲۲ سالگی دیگر کسب اجازه والدین مطرح نیست. فهمیدم که تصمیمش جدی است. چند روز بعد رفت و نهایتا پنج روز بعد از اعزامش در خان طومان به همراه شهدایی مثل عباس آبیاری، میثم نظری، مهدی حیدری، مصطفی چگینی، مجید قربان خانی، محمد آژند و. . . به شهادت رسیدند. مقاومت آن ها باعث شده بود تا خیلی از نیروها اسیر یا کشته نشوند. برادرم جزو ۱۵ نفری بود که روی یک تپه مقاومت میکردند
راوی: برادر شهید #عباس_آسمیه
#سالروز_شهادت🕊🕊
@khaimahShuhada
خواب شہید دو روز قبل از شهادت
شب ۱۹ دی ماه ۹٤ عباس در حال استراحت بود ڪه در خواب حضرت زینب (س) را صدا میزد، دوستش عباس را از خواب بیدار میڪند و عباس خوابش را اینگونه تعریف میڪند:
در خواب دیدم بانویی قد خمیده مقابلم ایستاده است و مرا صدا میڪند، عباس جان پسرم بیا ڪنارم، من که متوجه نبودم با من هست پرسیدم با من هستید؟ بانوی قد خمیده گفت بله عباس جان بیا سمت راستم پسرم که نام برادرم عباس را داری، بعد شهید عباس آسمیه را صدا ڪرد عباس جان توام بیا سمت چپم پسرم و بعد شهید رضا نصیری را صدا ڪرد و گفت پسرم هم اسم عمویم هستی بیا کنارم، شهید مرتضی ڪریمی را صدا ڪرد و فرموند: هم اسم پدرم هستی بیا فرزندم، میثم (شہید میثم نظری) جان توام بیا شما پسرم و بعد با بانوی قدخمیده به داخل نور رفتیم!
دو روز بعد از خواب شہید آبیاری در ۲۱ دی ماه ۹٤ در منطقه عملیاتی خانطومان هر پنج نفر بهشهادت رسیدند.💔
🕊شهید عباس آبیاری🕊
#سالروزشهادت:۱۳۹۴/۱۰/۲۱
#سالروزولادت :۱۳۷۰/۲/۱۳
مکانشهادت:سوریهخانطومان
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺درد و دل های شهید مدافع حرم محمد آژند با دوست شهیدش مصطفی صدرزاده
حالا مامانده ایم وکوهی ازدلتنگیها
محمد سلام ماراهم به شهدا برسون
مصطفی، محمد...... سلام مارابه بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برسون
بگو خیلی دلتنگ هستیم
شهدانگاهی
سالروز شهادت 🌹
شهدای #خانطومان
التماس دعا
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
شهید جمهور
🌹🌹22دی ماه سالروز شهادت شهید هسته دکتر مسعود علیمحمدی گرامیباد
🌹شهید مسعود علیمحمدی مدرک کارشناسی خود را در سال 1364 از دانشگاه شیراز، کارشناسی ارشد را در سال 1367 و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را در سال 1371از دانشگاه صنعتی شریف، کسب کرد. او از دانشجویان نخستین دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین کسی بود که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت.
🌹او ده ها مقاله ISI منتشر نمود. تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژی های بالا و کیهان شناسی بود. با پژوهشگاه دانش های بنیادی مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات نیز طی سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت.
🌹وی از سال ۱۳۷۴در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران و در مقاطع مختلف تحصیلی رشته فیزیک در تربیت معلم، مشغول به تدریس بود. و عضو هیئت علمی و از اعضای اصلی دانشگاه تهران به شمار می آمد.
🌹وی همچنین به عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژه های پایان نامه های مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بود. از جمله درس های ارایه شده توسط وی می توان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدان های کوانتمی اشاره کرد. علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بین المللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهش های بنیادی رتبه دوم را کسب کرد.
🌹بالاخره در صبح روز 22 دی ماه 1388 در اثر انفجار بمبی که در موتورسیکلت جاسازی شده بود و به فاصله یک متر از درب ورودی منزل وی به یک درخت بسته شده بود، در قیطریه تهران، به لقای معبود شتافت وبه درجه رفیع شهادت نائل شد.یادش گرامی وراهش پررهرو باد
🌹شادی روحش الفاتحه مع الصلوات
@khaimahShuhada
#فرماندهای_که_بهخاطر_نجات_نیروهایش_مفقودالاثر_شد!!
🌷برای شروع یک عملیات برون مرزی به نام قادر ۲، به شهر اُشنویه و به منطقه عملیاتی صیدکان عراق آخرین مرز مشترک بین ایران و عراق و ترکیه با هدف ضربه زدن به دشمن اعزام شدیم. لحظات اولیه عملیات بود من مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفتم، میخواستم از صخرهای که دو متر ارتفاع داشت خودم را پرتاپ کنم. یک بعثی عراقی چهار تیر به شکم من شلیک کرد، تیرها کاری نبودند و من زخمی شدم. محمدولی دستور دادند که مرا به پشت خط انتقال دادند و بعد از پانسمان سرپایی به ارومیه اعزام شدم. محمدولی در آن عملیات ضمن اینکه طراح عملیات بودند، فرماندهی گردان عملیاتی را بر عهده داشتند. عملیات ایزایی بود. ضربه خود را به دشمن زدند و برگشتند. در حین برگشت....
🌷در حین برگشت با پای راست به روی مین میرود پاشنه پای راستش قطع میشود، به بچهها و نیروهای تحت امر میگوید: این میدان مین است شما حواستان جمع باشد که پایتان روی مین نرود. همه از این اتفاق ناراحت میشوند. محمدولی میگوید چیزی نیست ناراحت نشوید و میگفتند: او به ما روحیه میداد! ما آنجا پاشنه پایش را با جفیه گردنش محکم بستیم. منطقه کوهستانی بود. دستور حرکت را دادند. گفتند: به سمت نیروهای خودی برویم. نیروها همه خسته بودند، عملیات تمام شده و میخواستیم به سمت مواضع خودمان برگردیم منطقه کوهستانی صعب العبور بود.
🌷با نیروهای خود در حال حرکت به درهای رسیدیم که اول دره یک درخت تنومند بلوط بود زیر درخت نشستیم و پای ایشان را که خونریزی نداشت خوب پانسمان کردیم. میخواستیم بعد از کمی استراحت حرکت کنیم که عراق پاتک زد. پاتک عراق خیلی سخت بود. زمین و آسمان همه آتش و گلوله بود. اوضاع آن لحظه خیلی طاقتفرسا بود. محمدولی همه بچهها را جمع کرد، گفت: عزیزان اگر اینجا بمانید و من را همراه خود ببرید. همه شهید میشوید. زود منطقه را ترک کنید و به بالای ارتفاع بروید. دوستانش قبول نمیکنند میگویند ما شما را تنها نمیگذاریم.
🌷محمدولی لباس فرم که آرم سپاه دارد را از تن خود درمیآورد و لباس بسیجی یکی از رزمندگان را میپوشد. دوربین و نقشهها را به بچهها میدهد و میگوید: شما بروید ،من اینجا میمانم اگر آتش دشمن کم شد آرام آرام برمیگردم. دستور فرمانده اجرا میشود. رزمندگان همه منطقه را ترک میکنند. نیروهای دشمن منطقه را اشغال میکنند. محمدولی در منطقه عملیاتی صیدکان عراق میماند، پس از آرام شدن اوضاع همرزمان به سراغ او میروند اما اثری از او نمیبینند و تا حالا خبری از این رزمنده به ما نرسیده است.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید محمدولی بهرام آبادی
راوی: رزمنده دلاور حسن خارا
منبع: سایت نویدشاهد
@khaimahShuhada
*شهیدے ڪه همچون حضرت مادر پر ڪشید..*🕊️
*شهید سید یحیی سیدی*🌹
تاریخ تولد: ۲۸ / ۱۱ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۱ / ۱۳۶۴
محل تولد: تهران،شهریار
محل شهادت: امالرصاص
*🌹همسرش← دو سال و نیم با همسرم زندگی کردم🍃یک فرزند داشتیم که یک سال بعد از شهادتش وقتی حدودا چهار ساله بود از دستم رفت🥀فرزندم تب کرد و وقتی او را به دکتر بردیم، آمپول اشتباهی به او زدند🥀و مسمومیت دارویی باعث شد بچه از بین برود🥀همسرم وقتی مجروح میشد و به خانه می آمد خودم آنها را پانسمان میکردم🍂 زمانی که زخمهای ایشان را میتراشیدم که عفونت نکند🥀انگار آن لحظات گوشه قلبم را میتراشیدم و خیلی سخت بود🥀 همیشه وقتی از منطقه به خانه میآمد و من در خانه نبودم، پشت در میایستاد و در را باز نمیکرد🍂 من میگفتم: «شما که کلید داری پس چرا داخل نمیروی؟»⁉️ میگفت: «نه عیال جان! دوست دارم شما در را برایم باز کنی💕 اگر شده ساعت ها هم پشت در میایستم تا شما بیایی و در را باز کنی.»💕 یادم هست یکبار من مسجد بودم و وقتی بازگشتم دیدم کنار در ایستاده است✨من گفتم: «میرفتی داخل.» گفت: «نه؛ مگر میشود من همسر داشته باشم و در را خودم باز کنم.»🍃او در عملیات کربلای ۴ ترکش به پهلویش خورده بود💥و سالها مفقودالاثر بود🥀بعد از ۳۰ سال پیکر همسرم تفحص و به وطن آمد*🕊️🕋
*شهید سید یحیی سیدی*
*شادی روحش صلوات*🌹
@khaimahShuhada
🔴🔴نعمت انقلاب ...
♦️مرد با همسر و فرزندش در حال عبور از پل معلق اهواز بودند.
از روبرو دو سرباز آمریکایی و انگلیسی مست ! به طرف آنها می آمدند.سرباز آمریکایی با چشمان دریده به زن خیره شده و تلوتلوخوران به سمتش می آمد.گویا قصد بدی داشت؛ مرد جلو رفت تا از ناموسش دفاع کند؛ دعوا شد.مردم جمع شدند؛ پاسبان های ایرانی هم بودند!! سربازهای مست، مرد را از بالای پل به رودخانه انداختند. مردم با عصبانیت از پاسبان ها خواستند تا آنها را دستگیر کنند؛ گفتند: ماحق دستگیری و محاکمه آنهارا نداریم!! (بخاطر قانون کاپیتولاسیون)پدر جلوی چشم زن وبچه اش غرق شد.
دو سرباز آمریکایی و انگلیسی بلندبلند میخندیدند و دور می شدند.
مادر و فرزند نرده های پل را گرفته بودند و هق هق کنان می گریستند.
🔴🔴 38 سال بعد
♦️ "شما وارد محدوده آبهای جمهوری اسلامی ایران شده اید. بدون مقاومت تسلیم شوید."این صدای بلندگوی قایق سپاه ایران بود که به طرف تفنگداران امریکایی در نزدیکی یک جزیره ایرانی می آمد...
وقتی شناورهای ایرانی به قایق امریکایی رسیدند،آنها با ترس و خفت، دستها را بالا بردند. و برای همیشه تصویر درازکشیدن سربازان امریکا در مقابل ایران را بر صفحه رسانه ها حک کردند. و سرانجام، باعذرخواهی از ایران، آزاد شدند.
♦️ خدایا ما را قدردان انقلاب اسلامی قرار ده و نگذار با دیدن کاستی ها چشم مان را از خدمات انقلاب خوب مان ببندیم.
#سالروز_توقیف_تفنگداران_آمریکایی
#خلیج_فارس
#سپاه_پاسداران
#بیست_و_دوم_دی_ماه
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یادآوری /گریه تفنگداران آمریکایی بعد از دستگیری توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️شهید احمد کاظمی پشت بیسیم: الهے همه ارتش عراق فدات بشن
@khaimahShuhada
33.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند ترور دکتر مسعود علیمحمدی - (Dr Masoud AliMohamadi (Terror Victims
یادش گرامی وراهش پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 برگزاری مراسم یادواره؛
دومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و
سی و پنجمین سالگرد شهادت یار عارف شان سردار شهید حجت الاسلام حاج محمد شیخ شعاعی
🌹 روایت گری حجت الاسلام شیرازی، همرزمان و یاران حاج قاسم عزیز
🌷با حضور مهمان ویژه
⚘ مداحی حاج مهدی سلحشور
⚘ اجرای گروه تئاتر عصر جدید(رادمنش)
⚘ اجرای میثم آقابیگی(مجری صداوسیما)
🌷جمعه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۰، همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء
🌷قم، مجتمع فرهنگی امام خمینی (ره)، جنب گلزار مطهر شهدای علی بن جعفر(ع)
@khaimahShuhada