وصیتنامهاش دو خط هم نمیشد، نوشته بود
وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ
مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند
و خدا هم خودِ آنان را از یادشان بُرد!
#شهید_علیبلورچی
@khaimahShuhada
#شهید_حسین_خـــــرازی
#بوسه_بر_پای_رزمندگان
حاج حسين رزمندهها را عاشقـــــانه دوست داشت و گاه اين عشق را جوری نشان میداد كه انسان حيران میشد.
يك شـب تانكها را آماده كرده بوديم و منتظـــــر دستـور حركــــت بوديم. من نشسته بودم كنار برجــــك و حواسـم به پیرامونمـــــان بود و تحركاتـــــی كه گاه بچهها داشتند. يك وقت ديدم يك نفـــر بين تانكها راه میرود و با سرنشيــنها گفت و گوهای كوتاه میكند. كنجكـــــاو شدم ببينم كيست.
مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنـــــار تانكـــــی كه مـن نشسته بودم رويــش. همين كه خواستم از جايم تـــــكان بخورم، دو دستـــــی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيــــد. گفت: به خدا سپردمتون!
تا صداش را شنيدم، نفسم بريد. گفتم: حاج حسين؟
گفت: هيـــــس؛ صدات در نياد! و رفـــت سراغ تانک بعدی.
یاد همه دلیر مردان سرزمین اسلامی جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
@khaimahShuhada
*سرباز امام زمان (عج)...*🕊️
*شهید یوسف سجودی*🌹
تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۳۷
تاریخ شهادت: ۲۶ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: بابل،مازندران
محل شهادت: هورالعظیم
*🌹همسرش← یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود.🫓 بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟⁉️ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم.💕مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن.🍗 سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره.‼️ یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار میرفت.🍗مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد.‼️تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش میکردم.🤦🏻♀️کلی خجالت کشیدم.🍂اما یوسف میخندید و میگفت: فدای سرت خانوم! (:💕 راوی← شبی در رويای تلخی شهادتش را به من نمودند.🌙زمانيکه برايش تعريف کردم با شادمانی گفت: میدانم شهيد میشوم🕊️و پيکرم نيز بازنمیگردد🥀چرا که من سرباز امام زمان (عج) هستم.»💫 و این چنين شد که او عاشقانه به لقاءالله پيوست🕊️و پیکرش هرگز پیدا نشد و بازنگشت🥀او به عنوان فرمانده گردان های حمزه سید الشهدا (ع)💫و صاحب الزمان(عج) لشکر 25 کربلا 💫و نیز فرمانده تیپ سوم لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع)💫 انجام وظیفه کرد و سرانجام در عملیات بدر💥به درجه رفیع شهادت نائل آمد*🕊️🕋
*جاویدالاثر*
*شهید یوسف سجودی*
*شادی روحش صلوات*🌹
@khaimahShuhada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمر شبِ فراق به سر آمد
« ابوحامد » میآید ...
پیکر مطهر رزمنده دفاع مقدس
مربی نیروهای مخصوص سپاه
سردار شهید مدافع حرم
#شهید_حاج_داریوش_درستی
پس از گذشت ۵ سال از شهادت
در سوریه شناسایی شد
و به میهن برمیگردد.🕊🕊
@khaimahShuhada
آه ازدمشق،
آه ازدل زینب
چه مظلومانه یاران امام حسین(علیه السلام)
درکربلای سوریه بشهادت رسیدند
🌹🌹🌹🐠🐠🐠🌹🌹🌹
۱۳ بهمن ماه سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم #اصغر پاشاپور
🕊شهید مدافع حرم #احمد_مجدی
🕊شهید مدافع حرم #حجت_باقری
🕊شهید مدافع حرم #علی_اکبر_عربی
🕊شهید مدافع حرم #جواد_سنجه_ونلی
🕊شهید مدافع حرم #اسماعیل_شجاعی
🕊شهید مدافع حرم #مصطفی_قاسم_پور
🕊شهید مدافع حرم #مرتضی_ترابی_کمال
🕊شهید مدافع حرم #سید_سجاد_روشنایی
🕊شهید مدافع حرم #محمدعلی_قلی_زاده
🕊شهید مدافع حرم #محمدحسین_سراجی
🕊شهید مدافع حرم #سید_احسان_حاجی_حتم_لو
شهید مدافع حرم
#علیرضا_حاجیوند_قیاسی
💐شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایت تکاندهنده حاج قاسم سلیمانی از روزی که امام خمینی احساس کرد توسط ساواک ربوده شده
@khaimahShuhada
#زندگینامه
#شهید_محمدعلی_قلیزاده
او در چهارمین روز از سومین ماه پائیز ۱۳۴۹ بدنیا آمد. غروب که پدر از سر کار به خانه برگشت، نامش را« نظر علی» نهاد. قبل از عزیمت مجدد به ایل، پدر به ثبت احوال مراجعه و شناسنامه فرزند را گرفت. اما نظر علی در شناسنامه «گودرز» ثبت شد. گودرز، مهرماه سال ۱۳۵۶ در یک مدرسه سیار عشایری در ایل ثبت نام کرد. شعرهای حافظ و سعدی را از بر بود و در غیاب آموزگار، خود معلم کلاس می شد. پائیز سال ۵۷، زمزمههای نام سیدی به نام « خمینی» در همه جا پیچید. همه گوش به رادیو داشتند و اخبار انقلاب را از رادیویی که پدر هنگام اقامت در بروجن تهیه کرده بود، پیگیر می شدند. اما اولین عکس سیاه و سفید آن سید را، گودرز، در راه مدرسه از یک فرد رهگذر خریده و به خانه آورد و در تاقچه خانه نصب نمود. انقلاب پیروز شد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. بک برادر زخمی در بیمارستان و یک برادر در جبهه جنگ، غوغایی در خانواده بر پا بود و همین موضوع، حس رفتن به جبهه را در گودرز، که حالا فقط ۱۳ سال بیشتر نداشت، برانگیخت که او نیز عازم جبهه گردد. اما با مخالفت شدید پدر مواجه شد. اما خداوند سبحان، آرزوی همراهی با نوجوانان فلسطینی و جنگ با سربازان خبیث اسرائیلی را ۳۰ سال بعد به درجه اجابت رساند و گودرز سال ۶۴ با نام زیبای « محمد علی» در جنگ با تکفیریهای اسراییلی شرکت کرد.
#ادامه👇
@khaimahShuhada
محرم سال ۱۴۱۰ ه.ق، مصادف با تابستان ۱۳۶۷ ه.ش، اکیپی از طلاب حوزه علمیه فرخشهر به سرپرستی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای همتیان جهت تبلیغ معارف دین به منطقه ییلاقی و عشایر نشین وردشت سمیرم آمدند.گودرز هم یکی از آن نوجوانان تشنه معارف دین بود که پای ثابت همه جلسات و سخنرانیهای و روضههای طلاب بود. آن سال طلاب حوزه علمیه فرخ شهر با خاطراتی زیبا از مهمان نوازیهای مردم ایل و صفای آنان ایل را وداع گفتند. اما دوباره در محرم سال بعد، اکیپ تبلیغاتی مدرسه علمیه فرخشهر مهمان مردم ایل شدند. گودرز نیز رفت و آمدهایش را با طلاب دو چندان کرد. حاج آقا همتیان به فراست دریافتند که گودرز، با آن ضمیر پاک و صفای باطن ایلیاتی ، شایسته پوشیدن رخت روحانیت که همانا لباس پیامبر(ص) است، را دارد.مردمان قشقایی از دیرباز با حوزههای علمیه و علمای اسلام ، رابطه نا گسستنی داشته اند. حکیم جهانگیرخان قشقایی که از علمای اعلام و علامه دهر خویش بود، نیز تا چهل سالگی روزگار در ایل قشقایی گذراند و بعد از چهل سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و شد آن که باید می شد و همگان می دانند.گودرز، خود اظهار علاقه نمود و موضوع را با پدر در میان گذاشت.پدر نیز مخالفتی ننمود.او وارد حوزه علمیه فرخ شهر شد و با علاقه و پشتکار مثال زدنی به تحصیل علوم دینی پرداخت. دو سال بعد از ورودش به حوزه روزی به مادرش گفت: مادرجان چه کار خدا پسندانه ای انجام داده بودید که خداوند این توفیق را داد که من وارد حوزه علمیه شوم و درس طلبگی بخوانم؟! پایه شش دروس حوزوی را به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم عزیمت نمود.
گودرز ۳ سال بعد از ورود به حوزه علمیه تشکیل خانواده داد. در هجده بهمن سال ۱۳۷۱ در یک زمستان سرد و سوزناک رسما زندگی مشترک با همسرش را که از خانوادهای متدین و پای بند به اعتقادات مذهبی بود. با اجاره اتاقی در طبقه دوم یک ساختمان در فرخشهر آغاز کرد. دو سال بعد از ازدواج خداوند چشمشان را به تولد اولین فرزند روشن نمود. پدر نوههای زیادی از دختران و پسران دیگرش داشت. اما علاقه و الفت خاصی به این نوه اش از خود نشان می داد و او را بیشتر دوست می داشت. همواره از اینکه چرا آن کارمند ثبت احوال همان نام « نظر علی » را که پدرش برایش گذاشته بود را در شناسنامه ثبت نکرده شاکی بود از طرفی هم می گفت هم از نام محمد خوشم می آید و هم از نام علی. لذا در بدو ورود به قم پیگیری نمود و نامش را از گودرز به «محمد علی» تغییر داد و نام فرزندانش را هم «فاطمه» و «حسین» گذاشت. از قضای روزگار دامادی که اختیار کرد ه «نامش مجتبی بود» و بدین ترتیب اسامی مبارک پنج تن آل کسا در خانواده محمدعلی تکمیل گردید. شهید محمدعلی قلیزاده در حال گذراندن پایه ۱۰ دروس حوزوی در شهر مقدس قم بود که پیشنهاد خدمت در سپاه پاسداران را دریافت کرد. تفألی به کلام الله مجید نمود و بسم الله گفت. شهید محمدعلی قلیزاده که روحیۀ سلحشوری و رزمندگی و شجاعت را از ایل و تبارش به ارث برده بود ، سپاه را زمینه مناسبی برای هدایت و استفاده از این روحیه مناسب یافت. زمانی اندک از ورودش به لشکر عملیاتی حضرت علی بن ابی طالب (ع) نگذشته بود که داوطلبانه خدمت در تیپ ۳ مالک اشتر را برگزید و راهی شهر خمین شد و…….
شهید عزیز چندین سال به عنوان مربی ومسئول معاونت اموزش عقیدتی سیاسی در تیپ مالک اشتردرخشید سپس با اعلام نیاز لشگر علی بن ابیطالب(ع)به قم منتقل ودرتیپ اباعبدالله الحسین(ع)به عنوان مسئول اموزش عقیدتی خدمت نمود و به لحاض شایستگیهایی فراوان در سمت مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در ناحیه امام رضا (ع)به مدت چهار سال حضوری مهربانانه داشت ودرآبان سال ۹۴ با حکم آیت الله علی سعیدی نماینه ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در یگان امنیت سپاه علی بن ابیطالب معرفی شد که چند ماهی تا آسما نی شدنش نمانده بودچون شهادت و قرب باری تعالی رسالت ایشان بود و آرزوئی بود که سالیان سال از خداوند متعال مسئلت می کردند، و لیاقت چنین مقام و جایگاهی را نیز داشتند در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ با گروهی ازتکاوران زبده برای دفاع از حرم عقیله بنیهاشم به شوق پرواز عازم سوریه شد که در عملیات ازادسازی شهرهای نبل و الزهرا شرکت نمود و درهای اسمان به رویش گشوده واز زندان و قفص دنیا رهائی یافت.
@khaimahShuhada