eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠 ✨﷽✨ 🔰🔰به اطلاع می رساند به مناسبت میلاد امام علی(علیه السلام) اکران 《رایگان》 و با کیفیت خوب در تلوبیون پلاس به صورت آنلاین در دسترس کاربران قرار داده شده است. 👇👇👇 https://plus.telewebion.com/p/c3b7c @khaimahShuhada
🔹«امّ یاسرم» مؤسس اولین حوزه علمیه خواهران... 🔸داستانِ زندگی این دو – براساس اطلاعات موجود – از آن جا شروع شد که «سید عبّاسِ» جوان – که قصد داشت به زودی برای پیوستن به حوزه علمیه به نجف اشرف برود – علاقمند دختر عمویش شد و پس از چندی با یکدیگر ازدواج کردند؛ ازدواجی که «امام موسی صدر» نیز در آن حاضر بود. چه این که «سیّد عبّاس موسوی» یکی از طلاب مدرسه علمیه او در شهر «صور» بود و یکی از درخشان‌هایشان. 🔸مدتی کوتاه پس از مراسم ازدواج، به نجف اشرف رفتند تا «سیّد عباس» تحصیلات حوزوی‌اش را ادامه دهد. در نجف بود که «سیّد عبّاس» تعدادی از دروس حوزوی را برای همسرش تدریس می کرد تا هنگام بازگشت به لبنان، همسرش نیز بتواند همگام با او به تبلیغ بپردازد. آرزویی که محقق می شود و در سال های آینده، و همزمان با فعالیت های تبلیغی گسترده «سیّد عبّاس موسوی»، همسرش «امّ یاسر» نیز فعالیت های تبلیغ مذهبی را برای زنان در لبنان در پیش می گیرد و با همکاری تعدادی از دوستانش، اولین مدرسه علمیه بانوانِ لبنان را در بعلبک تأسیس می کند. 🔸یکی از نزدیکان این خانواده روایت می کند که «سیّد عبّاس» به شدت علاقه داشت که «امّ یاسر» برای تبلیغ مذهبی به روستاهای اطراف بعلبک برود. 🔸خیلی وقت ها که «امّ یاسر» به تبلیغ می رفت و بازمی‌گشت، «سیّد عبّاس» خود غذا می پخت و به او می گفت: «امّ یاسر، این غذا بیش‌تر از هر غذای دیگه‌ای به من می‌چسبه. چرا که می‌دونم تو به تبلیغ رفته‌بودی و فرصت غذاپختن نداشتی». @khaimahShuhada
: به نظر من، آنچه که برای شهید عزیزمان - آقای سیّدعباس موسوی - پیش آمد، بهترین سرانجامی است که برای یک مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه ممکن است پیش بیاید. برای کسی که در راه خدا تلاش میکند، بهتر از این نمیشود چیزی را فرض کرد. ما هم همین آرزو را داریم؛ اما ایشان موفق شد و زودتر به مقصد رسید. البته فقدان ایشان برای ما مصیبت است؛ و برای صحنه‌ی لبنان و بخصوص حزب‌اللَّه، یک قربانی دادن در راه خداست. مرحوم شهید سیّدعباس موسوی شخص برجسته‌یی بود؛ در او خصوصیات بسیار خوبی با هم جمع شده بود؛ دین و تقوا و متانت را، با هوش و شجاعت همراه کرده بود. ما فداکاری او را در صحنه‌ی لبنان تجربه کرده بودیم. ما در این‌جا خودمان از نزدیک جوش و خروش و همّ و غم او را برای مسأله‌ی لبنان لمس کرده بودیم. من آن روزهای سخت و محنت‌بار درگیریهای داخلی لبنان را فراموش نمیکنم که ایشان این‌جا پیش ما آمد و تقریباً هفت ساعت با ما در یک جلسه نشست، برای این‌که به نتیجه‌یی برسیم؛ و من میدیدم که چه‌قدر ایشان پُرخروش و مهتم به مسائل مردم و مجاهدان بود. خداوند او را رحمت کند و با اولیایش محشور نماید و به این مظلومیتی که علاوه بر شهادت برای او پیش آمد، اجر وافری به او و به کسانش بدهد. من به خانواده و کسان و دوستان و والدین آقای موسوی، به خاطر شهادت ایشان و همسر و فرزندشان، مجدداً تبریک و تسلیت میگویم.۱۳۷۰/۱۲/۱۳ بیانات در دیدار اعضای کادر مرکزی حزب‌الله @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - اسارت حضرت زینب کبری - حجت الاسلام دارستانی.mp3
4.42M
♨️ماجرای جانسوز از اسارت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ⚜💚 💙⚜ 🕯🏴 🏴 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبت ها و گریه های حاج قاسم سلیمانی هنگام تشییع جنازه 🥀شهیدی که حاج قسم وصیت کرده بود در گلزارشهدای کرمان در کنار او دفن شود... @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 🍂«شهید احمد علی نیری» در تابستان ۱۳۴۵در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود. از همان زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان می‌داد. همه می‌دانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آن‌ها برخورد سختی خواهد کرد. 🍃او در تاریخ ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ و در سن ۱۹ سالگی طی عملیات والفجر ۸ به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید. @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید مدافع حرمی که سلام‌الله‌علیها به سوریه دعوتش کرد ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر وقت سیلی خوردی بگو (یا زهرا) هر وقت دستت رو بستند بگو (یاعلی) 🍃هر وقت بی یاور شدی بگو (یا حسن) هر وقت آب خوردی بگو (یاحسین) اما اگر تشنه شدی ، آب نخوردی ، 🍃دستتو بستند ، بی یاور شدی ، سیلی خوردی بگو (امان از دل زینب) @khaimahShuhada
حاج حسین یکتا: بچه ها نَمیریدا..!! اگه بمیرید به جسدتون دست نمی زنن! میگن غسل میّت داره.. ولی اگه شهید بشید؛ بچه ها! سر تیکه ی کفن تون دعواست ... @khaimahShuhada
وسط میدان به حضرت زهرا (س) متوسل شد و لحظاتی بعد قرآن را باز کرد و به آیات آن نگاه کرد، پس از اینکه قرآن را بست گفت: از این معبر نمی‌رویم، باید از معبر دست راستی، گرای باغ شماره هفت برویم و آنجا به دشمن بزنیم، به قدری با قدرت این حرف را زد، که حتی حاج‌حسین خرازی هم چون و چرایی نیاورد و روی حرف او حرف نزد، گردان‌ها از همان مسیری که او گفته بود، به طرف دشمن حمله کردند و ساعاتی بعد، منطقه مورد نظر فتح شد، بعدا در بررسی‌ها متوجه شدیم که با انتخاب مسیر، عراقی‌ها را دور زده بودیم! 🌷شهید مصطفی ردانی‌پور🌷 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره حجت الاسلام پناهیان از یک شهید .......... حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در دوران دفاع مقدس: جوان رزمنده ی را در جبهه دیدم ، بهش گفتم : دیر آمدی، گفت: کنکور شرکت کرده بودم یک کمی دیر شد، همین جوری که گفت کنکور شرکت کرده بودم یک کمی دیر شد، فکر کردم خب قبول نشده ، که بلند شده برگشت به جبهه، گفتم قبول نشدی؟ گفت چرا قبول شدم. همچین گفت قبول شدم، گفتم خب حتماً یک رشته‌ای قبول شده که نمی‌ارزیده برود دانشگاه، حالا دیگر آمده جبهه بجنگد و ببیند به شهادت می‌رسد یا نه؟ گفتم چه رشته‌ای قبول شدی؟ گفت پزشکی دانشگاه تهران قبول شدم. با تعجب گفتم خب این را که این جوری نمی‌گویند که، گفتم پزشکی دانشگاه تهران قبول شدی خب چرا نرفتی؟ گفت آخِ من اصلاً دانشگاه نمی‌خواستم بروم، این را شرکت کردم برای مامانم اینها، چون میدانم تو این عملیات من شهید می‌شوم، بعد بعضی از فامیل‌هایمان هستند زیاد موافق با شهادت و اینها نیستند، آنها بچه‌هایشان دیپلم هم نتوانستند بگیرند، بعد دوست دارم بعد از من مادرم سرش را بالا بگیرد کنار جنازه من بگوید: بچه من رفت به شهادت رسید در حالی که پزشکی دانشگاه تهران هم قبول شده بود... آه ای شهید............ ای کاش دوباره زنده میشدی و دوباره شهید میشدی اما اینبار نه از زخم دشمن از زخم جانکاه خودی ها با شهادتت آینده رو برای ما خریدی اما خرابش کردیم بیا و دوباره آینده سازی کن دل بر ما نبند، خودت بیا و دوباره شهید شو شهید جهاد اکبر شهید امر به معروف شهید نهی از منکر عشق یعنی یه شهید عشق یعنی . . . . . . . . . دلم تنگ شهیدان است امشب...... دوست دارم شبیه تــــــــــــو شوم شبیه کلمه‌ای که خدا دوستش دارد؛ شـــــــــهیـــــــــــد ........... @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*پرواز در سالروز شهادت حضرت زینب (س)*🕊️ *شهید صادق عدالت اکبری*🌹 تاریخ تولد: ۲ / ۲ / ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۴ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: تبریز محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← در اولین روز ماه رجب عقد کردیم🎊و صادق که روزه هم بود،🌙در هنگام خواندن خطبه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که «آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید»💫 خاطره شهید تجلایی را یاد آور می‌شدند که همسرشان برایش آرزوی شهادت کرده بود.🌙اولین مکانی که بعد از عقد رفتیم، گلزار شهدا بود.💫 وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می‌زدیم، فقط در ذهنم با خود کلنجار می‌رفتم‼️که می شود انسان کسی را که دوست دارد💕 برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟ ⁉️با خود گفتم اگر در بین این شهدا، شهیدی را هم نام آقا صادق ببینم این دعا را خواهم کرد.🌙دقیقا همان لحظه‌ای که به این مسئله فکر می‌کردم مزار شهید صادق جنگی را دیدم.‼️در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم.🍃او عاشق خدا بود و دلبستگی به دنیا و مادیات نداشت🍂و فقط خدا را میخواست،🕊️داوطلبانه به سوریه رفت و عاقبت در جنوب منطقه حلب با اصابت بیشترین تعداد ترکش به پشت سرش🥀💥 به شهادت رسید🕊️ پشت سرش تخلیه شده بود🥀او همزمان با شهادت بی بی دو عالم حضرت زینب کبری (س)🏴در حالی که دو روز از تولد خودش می‌گذشت🎊 به آرزویش رسید*🕊️🕋 *شهید صادق عدالت اکبری* *شادی روحش صلوات*🌹 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بعد از عملیات والفجر مقدماتی برای دیدبانی به منطقه شلمچه رفتم. در آن منطقه نیروهای بعثی از پتروشیمی به عنوان دکل دیدبانی استفاده می‌کرد، صبح‌ها ما به آن‌ها مشرف بودیم و عصرها آن‌ها به منطقه اشراف داشتند. در بالای دکل کشتی‌های لهستانی و شوروی که با آغاز جنگ تحمیلی در اروندرود مانده بودند را دیدم که مکانی برای تردد نیروهای بعثی شده بود. در آن‌جا توپخانه ۱۵۵ ارتش به ما مأمور شده بود، با بی‌سیم به فرمانده آتش‌بار شرایط را توضیح دادم و درخواست آتش کردم. او هم تقاضای من را رد کرد و گفت این کشتی‌ها مسئولیت بین المللی دارند. 🌷از این که می‌دیدم نیروهای بعثی از این کشتی‌ها به نفع خودشان استفاده می‌کنند بسیار ناراحت می‌شدم، به همین خاطر با شهید خرازی موضوع را در میان گذاشتم. او هم اجازه داد تا کشتی‌ها را بزنم. فردای آن روز درخواست آتش کرده و هدف را تجمع نیروهای دشمن اعلام کردم. بعد از دو گلوله، سومی و چهارمی به هدف خورد. عراقی‌ها با آتش سنگینی جواب دادند. 🌷ارتش از این عکس‌العمل تعجب کرده بود. اولین کشتی را من زدم، دو ماه بعد باقی دیدبان‌ها باقی کشتی‌ها را هدف گرفتند. از قرارگاه تماس گرفتند و عصبانی بودند. فردای آن روز برای گزارش به قرارگاه رفتم. مسئول آتش بار فریاد می‌زد که چرا این کار را کردی، تمام خاکریزهای ما را زدند. گفتم من از شهید خرازی اجازه گرفتم. با شنیدن اسم خرازی دیگر حرفی نزد. 🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید فرمانده حاج حسین خرازی راوی: جانباز سرافراز ۷۰ درصد علی صفایی از دیدبان‌های دوران دفاع مقدس منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز @khaimahShuhada