🌷شهیدمهدیباکری:
🔻بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند.
@khaimahShuhada
🌸
از وقتی که زندگی را آغاز کردیم در همین مجتمع امام رضا(ع) ساکن بودیم، همیشه به آقا مهدی میگفتم اسم امام رضا(ع) هم مانند صحن سرای ایشان گیراست و حتی الان هم که به من میگویند بروید جای دیگری ساکن شوید که حیاط داشته باشد و بچهها بتوانند راحتتر بازی کنند، نمیتوانم از اینجا دل بکنم...
جالب اینجاست که ما از طبقه اول همین مجتمع به تدریج آمدیم تا طبقه ششم که آخرین طبقه ساختمان است و وقتی به آقا مهدی میگفتم بعد از این کجا میرویم، میگفتند که دفعه بعدی میرویم آسمان.😄
✨ رابطه شهید با فرزندانش ✨
همسر شهید: آنقدر ولایتمدار بودند که دوست داشتند تعداد بچهها زیاد باشد، به فرزندآوری توصیه میکردند و میگفتند فرزندان سبب روزی میشود، با اینکه خیلیها به ما میگفتند شرایط جامعه خوب نیست هزینهها بالاست و باید به فکر مشکلات بعدی باشید اما آقا مهدی به شدّت با این حرفها مخالفت میکردند.
وقتی هم محمدمتین فرزند اول ما به دنیا آمد ما وسیله نقلیه نداشتیم اما بعد از آن توانستیم نیسان بگیریم و نهال که به دنیا آمد ما یک خانه در پوئینک گرفتیم و بعد از آن محمدیاسین که به دنیا آمد آن زمین را فروختند و یک زمین کشاورزی تهیه کردند.
دوست داشتند بچهها را به مهمانیها ببریم تا آداب معاشرت را فرابگیرند، اهل مسافرتهای سالم بودند و دوست داشتند بچهها آزاد باشند و میگفتند بچهها باید تخلیه هیجانی شوند که در این صورت وقتی بزرگ شوند آرام میشوند.
🌹 شاخ گلی از جنس #صلوات نثار روح پاک شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی 🌹
@khaimahShuhada
توی ماشین نشسته بودیم و در راه
مأموریت به جنوب کشور بودیم
معمولاً از هر دری صحبت به میان می آمد
به محض اینکه بوی غیبت از حرف کسی می آمد،
محمود به صورت ناگهانی می پرید وسط حرفش و طوری که انگار اتفاق خطرناکی افتاده باشد می گفت:
آقایان ساکت، یه لحظه ساکت!
بعد همه ساکت می شدند تا ببینند ماجرا چیست و چه اتفاقی افتاده
می خندید و ازشان می خواست که صلوات بفرستند
همه صلوات می فرستادند
و غیبتی صورت نمی گرفت!
#شهید_محمود_رادمهر
📚 شهید عزیز
@khaimahShuhada
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که بدنش با قمقمه پر از آب پیدا شد
پیکر معلم شهید «محمود دهقانی» بعد از ۴۰ سال پیدا شد، پیکری که قمقمه پر از آب هم در کنارش بود. شاید او میخواست مانند حضرت ابوالفضل(ع) با لبی تشنه اربابش را ملاقات کند.
@khaimahShuhada
#جرعہ_اےازکلام_شہید 🕊
اگر تمام بدنماݧ را قطعہ قطعہ کنند و زیر تانک ها از بیݧ ببرند،ما قطعہ قطعہ ے بدنماݧ میگوید:
مرگ بر آمریکا...
#شهیدعلےچیت_سازیاݧ
@khaimahShuhada
#شهیدمدافع_حرم_محمدتقی_سالخورده 🕊🌺
مهربانی شهید در حین تنبیه نظامی😊
تو بين برادراي مستشهدين معروف بود
آقا محمد تقي در عين اينكه خيلي شخصيت #آرومي داشت زمانيكه ميخواست تو آموزش، كسي رو #تنبيه نظامي كنن با آرامش و خونسردي بچه ها رو به سخت ترين تنبيه ها تنبيه ميكردن ، مثلا بخاطر اشتباهي يكي از برادرا رو گفتن بياد جلو بعد #پيشوني اون برادر رو #بوسيد بعد بهش گفت حالا تو گل سينه خيز برو😊
#شهادت_فروردین۹۵
@khaimahShuhada
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در ارگ حلب - سوریه.
@khaimahShuhada
#شهیدی که به احترام امام زمان زنده شد!🌹
در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند. حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم.
🥀🕊
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت.
🥀🕊
در آن لحظه وقتى احساس کردم حضرت صاحب الزمان(عج) در موقع تدفين آن عزیز حضور یافته است، حالم منقلب شد و نتوانستم با مشاهده این صحنه عجيب و غيرمنتظره تلقين را ادامه دهم.
پس از اینكه حالم دگرگون شد و نتوانستم تلقين شهيد را ادامه دهم، به کسانی که بالاى قبر ایستاده بودند و متوجه حال منقلب من نبودند اشاره کردم که مرا بالا بكشند.
وقتى آنها چشمان پر از اشك و حال دگرگون مرا دیدند سراسيمه مرا از قبر بالا کشیدند و از من پرسيدند: چه شده؟ چرا تلقين شهيد را تمام نكردید؟ در جواب به آنها گفتم: اگر صحنه هایى را که من دیدم شما هم مى دیدید مثل من نمى توانستيد تلقين شهيد را ادامه دهيد، و اضافه کردم کسی دیگر برود و تلقين شهيد را بخواند و تمام کند چون من دیگر قادر به ادامه این کار نيستم.
#شهید_احمد_خادم_الحسينى
@khaimahShuhada