#سین_هشتم_سلیمانی | یا مقلب القلوب ...
سردار دلها...
امسال پر از خاطره های من و توست
تحویل نمیدهم من امسالم را...
چه تهی دست است
دنیایی که تو در آن نباشی...
@sardaraneashgh
▪️رهبرمعظم انقلاب: امامت موسیبنجعفر (ع) در سختترين دورانها شروع شد. هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد(ع)، به سختی دوران موسیبنجعفر(ع) نبود.
@sardaraneashgh
.
چه حالی، احسن الحال است
چه خیری اول سال است ..
عزا و گریه بر موسی بن جعفر
خیر الاعمال است ..
@sardaraneashgh
#سالم_تحویل_شهدا
سالم تحویل شهید:
شهید سردارسلیمانی
شهید مهدی زین الدین
شهیدجهادمغنیه
شهیدبابک نوری هریس
شهید ابراهیم هادی
شهید محمودرضا بیضایی
شهید حجت الله رحیمی
شهید محمدرضا دهقان امیری
شهید زینب کمایی
شهید صادق عدالت اکبری
شهید مصطفی صدر زاده
شهید حسین خرازی
شهید علی خلیلی
شهید رضا سنجرانی
شهید همت
شهید سیاهکالی
شهید امید اکبری
شهید محسن حججی
شهید نیری
شهید مصطفی چمران
شهید احمد محمد مشلب
شهید علا حسن نجمه
شهید مسلب خیزاب
شهید مجید زین الدین
شهید حامد بافنده
شهیدمهدی نوروزی
شهید علی چیت سازیان
شهید امیر سیاوشی
وتمامی شهدا
مدافعین حرم و دفاع مقدس🌿🌹
شهید بشید در رکاب آقا امام زمان🌱
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه تحویل سال در کنار مزار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
@sardaraneashgh
🌸روزهای #عید_نوروز که می شد بچه ها را خیلی سریع آماده میکردم چون اولین نفری بودیم که به دیدار پدر و مادر حسن میرفتیم👌
با یک دسته گل بسیار زیبا هدیه حسن برای مادرش. 💐
و همه خانواده در این روز منتظر حسن با دسته گلش بودند. ✨
در طول هفت سال زندگی مشترک اصلا عادت نداشت حساب و کتاب خرجیها را بنویسد،اعتقاد داشت برکتش کم میشود☝️
همیشه به اندازه و با برنامه خرج و زندگی را اداره میکرد.
شهید مدافع حرم حسن غفاری🌹
#یاد_شهدا_باصلوات
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یادت بخیر #سردار_آسمانی
یادمان میماند سال ۹۸ را بی تو تمام کردیم
@sardaraneashgh
#سین_اول_سلام_ارباب❤️
🖤نوروز وصالتان حسینے بادا
🖤نیڪویے حالتان حسینے بادا
🖤در وسعٺ کُلُّخیر فے بابِ حسین
🖤سرتاسر سالتان حسینے بادا
#یامقلب_القلوب_یاحسین❤️
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی با رزمندگان مدافع حرم
😊 شوخ طبعی
🌿🌿خاطره طنز 🌿🌿
رزمنده #مدافع_حرم
از خریدن تخم مرغ در سوریه😁
دربین لبخندهای قشنگتان رزمندگان راهم دعا کنید
خدایا همه رزمندگان اسلام را محافظت بفرما
به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
#خاطره_شهـدا
#شهید_ابراهیم_همت
به سنگر تکیه زده بودم و به خاکها پا میکشیدم. حاجی اجازه نداده بود بروم عملیات. مرا باش با ذوق و شوق روی لباسم شعار نوشته بودم. فکر کرده بودم رفتنی هستم. داشت رد میشد. سلام و احوالپرسی کرد. پا پی شد که چرا ناراحتم. با آن قیافهی عبوس من و اوضاع و احوال، فهمیده بود موضوع چیه. صداش آرام شد و با بغض گفت«چیه؟ ناراحتی که چرا نرفتی عملیات؟ خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقیه. بقیه هم رفتند و برنگشتند.»
و راهش را گرفت و رفت...
دلتنگ /...
@sardaraneashgh
#دلنـــوشتـــــ 💔
ســــردار من...
این روزها
گاهے#دلتنگے وجودم را فرا مےگیرد¡
دل است دیگر گاهے...
بگذریم از احوال دل!
مے گویند #بهار در راه است!
من منظورشان را نمیفهمم....
بهار مگر رنگ #چشمانــت نبود؟!
بهار مگر همان لبخنــدهایت نبود؟!
اینها چه تَصَوری از بهــار دارند؟
راستے شما از آن بالا،
گاهےنگاهمان می ڪنید؟
دل ما به دعاهاے شما آسمانےهاخوش است،
تا عاقبتمان ختم به #خیر شود!
دعاهاے ما ڪه همینجا زمین گیر مےشوند از شدت #گناه!
راستے
حواستان باشد
🌱حَوِّل حالَنَا🌱
را که میخوانیم
شما هم #آمین بگویید
شاید فرجےشد!
@sardaraneashgh
چهل هفته خالصانه به جمکران رفت و رسیدن به حضرت حق را طلب کرد.
سربلند شد، به معبود رسید، #شهید شد.
ما را به شوق وصال سر به راه کن.
#شهید_محسن_حججی
@sardaraneashgh
#ســـــین_اول
🌸 سلام علی آل یاسین
#سیـــــن_دوم
🌸سین دوم هم همون ابزار معروفے کہ یہ روزایے بال و پر کبوتراے خالص ما رو زخمے میکرد
✫⇠ســیــم خــاردار
#سین_سوم
🌸دوپینگ بچہ هاے رزمنده
تو عملیات هاے خیلے سخت
✫⇠سر بنـــــد
#سین_چهارم
✫⇠ســـلاح
🌸گرچہ سلاح نیروهاے ما
در جنگ ایمان بود و اخلاص
#سین_پنجم
🌸فرودگاه بچہ ها به مقصد بهشت
پــ🕊ــرواز مے کردند یک روزے با
✫⇠ســجــاده
#سین_ششم
✫⇠ســردار ســلـیـمـانـی
🌸البتہ عکس سرادر منظورمونہ
ما کہ یہ حاج قاسم بیشتر نداریم
#سیـــــن_هفتم
🌸نقـل و نـبات رفـقا تو جبهہ
✫⇠ســـاچــمــه
عیدتون بہ رنگ خوب و خاکے
اخلاصِ جبهہ ها
#شهدا_را_فراموش_نکنیم
یا مقلبالقلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الے احسن الحال
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
#روزتون_معطر_با_عطر_و_بوی_شهدا
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سخنان غرورآفرین شهید سپهبد صیاد شیرازی پس از عملیات فتح المبین
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهیدتورجی_زاده
♥️احترام به سادات ...♥️
🌸سن من زیاد نبود. اولین بار بود که به جبهه می آمدم. تعریف گردان یا زهرارا زیاد شنیده بودم. رفتیم برای تقسیم.
چند نفر دیگر هم مثل من دوست داشتند به همین گردان بروند. اما مسئول تقسیم نیرو گفت: ظرفیت این گردان تکمیل
است.
🌸از ساختمان آمدم بیرون. جوانی را دیدم که به طرف ساختمان آمد. چهره اش بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.
چند نفر به استقبالش رفتند. او را (تورجی زاده ) صدا می کردند. فهمیدم خودش است! آن ها سوار تویوتا شدند و آماده حرکت. جلو رفتم و سلام کردم.
🌸بی مقدمه گفتم: آقای تورجی زاده من دوست دارم به گردان یازهرابیایم.
🌸گفت: شرمنده، جا نداریم. بعد گفتم: من می خواهم به گردان مادرم بروم برای چی جا ندارید؟
🌸نگاهی به من کرد و پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: سید احمد
یکدفعه پرید تو حرفم و با تعجب گفت: سید هستی! با تکان دادن سر حرفش را تایید کردم. آمد پایین و برگه من را گرفت. رفت داخل پرسنلی و اسم مرا در گردان ثبت کرد.
🌸بعد هم با اصرار من را به جلو فرستاد و خودش در قسمت بار ماشین نشست!
🌸من به گردان آن ها رفتم. تازه فهمیدم که نه تنها من بلکه بیشتر بچه های گردان از سادات هستند. با آن ها هم بسیار با محبت برخورد می کرد.
📕خاطرات شهید محمد تورجی زاده
🔊راوی: دکتر سید احمد نواب
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی منطقه فکه و مخصوصا کانال کمیل خیلی سر زبونها افتاد. همراه با سید میلاد و چند تا از خادمین شهدا رفتیم فکه.
فکه بوی کربلا می داد غربت عجیبی داشت ، عطش رمل گرمای سوزان بیابان فکه عجیب شبیه کربلا بود.
این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم در وادی مقدسی گذاشته ، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود. رسیدیم پشت کانال. سیم خاردارها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد.
تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سید الشهدا علیه السلام بود ، بعد از اینکه یک دل سیر گریه کردیم سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش می کنم. من می خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم. اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه اجازه نداریم. سید بغض کرد.
بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچه ها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.
تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده ، بوی عجیبی آمد. لحظه های سنگینی بود ، سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می زد ، خاکها رو بر می داشت و به سر و صورتش می کشید.
با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.
سید میلاد نتونست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود....
مدافع حرم
#شهیدسیدمیلاد_مصطفوی
📕 مهمان شام
« اللهم عجل لولیک الفرج »
@sardaraneashgh