فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ بسیار زیبای #دهه_فجر
ای ایران ای مهد عاشقان
سرزمین صاحب الزمان
🌹سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات🌱
@khaimahShuhada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای عجیب و شنیدنی
از شهید ابراهیم هادی🌷
🌹 ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ - سالروز شهادت
عارف وارسته شهید ابراهیم هادی
@khaimahShuhada
🌷امروز روز پنجم است ڪه در محاصره ایم...
آب را جیره بندے ڪرده ایم
نان را جیره بندے ڪرده ایم
عطش همه را هلاک ڪرده جز شهدا را
ڪه حالا در ڪنار هم در انتهاے ڪانال خوابیده اند...
شهدا دیگر تشنه نیستند.
فداے لب تشنه ات اے پسر فاطمه...💔
#ڪلام_شهید
✍خدايـا . . .
عـشق به انقلاب اسلامی
و رهـبر ڪبير انقلاب
چنان در وجودم شعلهور است
ڪہ اگر تڪه تڪه ام ڪنند و يا
زير سختترين شكنجهها قرار گيرم،
او را تنهــا نخواهـم گذاشت.
🌷عملیات والفجر مقدماتے
۱۷ الے ۲۲ بهمن ماه ۱۳۶۱ 🌷
شب ٢٢ بهمن
#سالروز_شهادت_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها
#شهیدجاویدالاثرابراهیمهادی
@khaimahShuhada
سختیها را تحمل کنید
انشاءالله این انقلاب
با نهایت اقتدار و توان
به انقلاب جهانی آقا امام زمان(عج)
اتصال پیدا می کند ...
#شهید_همت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@khaimahShuhada
~🕊
🌿#ڪݪام_شـھید💌
اگر کار میخواهید، اگر زن خوب میخواهید، اگر خانه میخواهید، اگر سلامتی میخواهید باید بروید به درگاه خدا، وسیله اش اول نمازه؛ اول اینکه آدم تمیز، پاکیزه، مطهر به درگاه خداوند متعال وارد بشود..
#شهید_احمد_کاظمی🕊
#نماز_اول_وقت🍂
@khaimahShuhada
🔥تظاهراتی به دستور #امام_زمان
🔻نیم ساعت تمام به امام اصرار میکرد که اعلامیهتان را پس بگیرید! اما ناگهان گوشی تلفن را رها کرد و در گوشه اتاق نشست...
🔻ماجرا این بود که دولت بختیار اعلام کرده بود که ۲۱ بهمن از ساعت ۱۶ حکومت نظامی است.
اما «امام(ره) در پاسخ، اعلامیه داده بود که مردم در خانههای خود نمانند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند.»
🔻حالا آقای طالقانی میگفت: «امام مدت ۱۵ سال از ایران دور بودهاند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بیرحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتلعام میکنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانهها بنشینیم».
🔻اطرافیان بعد از اینکه آیتالله طالقانی گوشی را گذاشته بود تصور کرده بود که از دست امام دلخور شده....
❤️💔اما آقای طالقانی گفت: « نه؛ اصلاً مسأله این نیست. من اصرار کردم و امام هرچه میگفت، من قانع نمیشدم؛ در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان(عج) است.» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بیاختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد.»
🔸پ.ن۱: بعدها معلوم شد بنا بوده در عصر ۲۱ بهمن، حکومت با کشتار وسیع و انفجار محل حضور امام، انقلاب را بهطور خونینی پایان دهند که با عنایت امام عصر و حضور مردم آخرین تیرشان به سنگ خورد.
✌️🔸پ.ن۲: انقلابی که تظاهراتهای پیروزی آن با هدایت صاحب الزمان(عج) بوده است، آیا حضور همه ما در راهپیماییهای تداوم انقلاب مانند ۲۲بهمن مورد عنایت و خشنودی حضرت مهدی نیست⁉️
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آخرین راهپیمایی شهید سلیمانی در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷
@khaimahShuhada
💢 ماجرای یک ناهار مخصوص با حاج قاسم
سال 97 در البوکمال رزمندگان فاطمیون به دلیل درگیری چند روزه با تکفیریها از نظر جسمی و روحی خسته شده بودند و از طرفی هم مهمات در حال تمام شدن بود. فرمانده عملیات خیلی تلاش میکرد که روحیه رزمندهها حفظ شود و از پشت خط هم برای نیروها تقاضای کمک کرده بود.
گویا این خبر به حاجی میرسد که نیروهای فاطمیون منتظر کمک هستند. حاج قاسم و یکی از همراهانشان به سمت منطقه حرکت کردند و سرزده خودشان را به رزمندهها رساندند. در این لحظه نیروها با اشتیاق به هم خبر دادند که حاج قاسم به منطقه آمده، همگی دور حاجی حلقه زدیم و ایشان برایمان صحبت کردند.
رزمندگانی که قبلا با حاج قاسم ملاقات داشتند به ما گفته بودند که ایشان به قدری باتقواست که وقتی به چهره دلنشینش نگاه کنید، آرام میشوید و قوت میگیرید. وقتی که سردار برای ما صحبت کرد، صدایش نگرانی و غم را از ما دور کرد. با اینکه ایشان فرمانده کل نیروی قدس بود، اما با رزمندههای فاطمیون روی زمین خاکی نشست و ناهار با بچهها تخم مرغ خورد. با اینکه برای اولین بار ایشان را می دیدیم انگار سال های سال می شناختیم شان.
حاجی کمتر از یک ساعت با بچهها بود اما در همین مدت به قدری تشویق کرد و روحیه داد که ما آماده رزم دوباره با تکفیریها شدیم. حاج قاسم بعد از این دیدار راهی عملیات دیگری شد و هر کدام از ما در حال خودمان به عکس یادگاری با ایشان و نوع رفتارشان که بعضی را به اسم صدا میزد، فکر میکردیم. برخی از رزمندهها هم قلم و کاغذ برداشته بودند و این ملاقات را یادداشت میکردند.
راوی: «سید مجتبی» رزمنده فاطمیون
#خاطرات_ناب
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید |
جاویدان زندگی جوشد از خاک هر شهید
باز روید لاله از تربت پاک هر شهید
@khaimahShuhada
عقد نمادین و آسمانی شهید مدافع حرم در معراج شهدا
بعد از مراسم حنابندان شهید، کیک عقد آسمانی را به داخل حسینه معراج آوردند تا مراسم در آنجا برگزار شود، اما به دلیل شلوغی بیش از حد، این کار انجام نشد و پیکر که حالا درون یک تابوت شیشهای بود را به داخل حیاط معراج منتقل کردند و آن را بر روی یک آمبولانس وسط حیاط قرار دادند. کیک عقد را همراه سبد پر از گل پر پر شده نیز روی تابوت گذاشتند. جمعیت گرداگرد آمبولانس حلقه زدند و مادر که حالا چادر رنگی نیز به سر کرده بود به همراه پدر شهید، روی ماشین رفتند تا مراسم عقد پسرشان را برگزار کنند.
شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
@khaimahShuhada
#شهیدانه🌿
📺 داستانی زیبا از شهید شاهرخ ضرغام
فراموش نمیکنم یکبار زمستان بسیار سردی بود. باهم در حال بازگشت به خانه بودیم.پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما میلرزید. فورا کاپشن گران قیمت خودش را درآورد و به مرد فقیر داد. بعد هم دستهای اسکناس از جیبش، به آن مرد داد و حرکت کرد. پیرمرد که از خوشحالی نمیدانست چه بگوید، مرتب میگفت: جوون، خدا عاقبت به خیرت کنه.
برگرفته از کتاب حر انقلاب
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس که با شهید ابراهیم هادی رفاقت کرده ضرر نکرده میدونی چرا⁉️
چون معرفت خرج میکنه تو رفاقتش، پا پس نمیکشه؛ انقدر سراغت میاد تا خودت باورت بشه خدا یکی رو فرستاده تاحواسش بهت باشه تا راهنمات باشه و حال دلت آروم باشه.
#شهیدابراهیمهادی🌷
#سلامبرابراهیم ✋
#علمدارکمیل✨
@khaimahShuhada
داستان جعفر پلنگ
راوی داستان جناب آقای راست نجات ، معاون مهمانسرای حرم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در شب میلاد فرزند دلبندشان ، حضرت امام محمدالجواد علیه السلام(11/11/1401):
زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم ، وظیفه داشتیم ، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را 🥘 آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم : امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش.
نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم ، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄
تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار ، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم : آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند ، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت:اسمش جعفر پلنگه
گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم.
جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم.
به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت : آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و....
اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد!
آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم : بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت : آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستمبه خانه برگردم،پشت سرم،آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😑 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😪
که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕
حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😪یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇
نکاتی که از این داستان میشه برداشت کرد:
اولا ، خدمت به زوار فقط در قالب کشیک رسمی و اخذ حقوق و ...نیست و حتی نیت خدمت خالصانه و بدون ریا هم باشه، مورد توجه آقای مهربانی هاست
دوم اینکه، حتی کاری اندک که مستمر باشه برای خدا و اهل بیت علهیم السلام ارزشمند است پس آن را کم نپنداریم
سوم اینکه ، هیچ شخصی را بخاطر ظاهر فقیرش خوار و ذلیل و دزد نپنداریم چه بسا که او مورد توجه خدا و اهل بیت علیهم السلام باشه و خودمان خبر نداریم چون خداوند دوستانش رو بین مردم مخفی کرده!
چهارم اینکه ، هر وقت دلمان شکست حتی از دور مثلا از داخل صحن و سرا هم میتونیم با آقا صحبت کنیم و سیممون وصل بشه و نیاز حتمی به چسبیدن ضریح وکارهای این طوری نیست.
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله پهلوانی و دیدن امام زمان(عج) در گلزار شهدا
#فجر_شهدایی
#خاطرات_شهدا
#گلزار_شهدای_علی_بن_جعفر (ع)
#جهاد_تبیین
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#این الرجبیون
حواست هست داره تموم میشه!!
ازدست ندیم؟
✦ یا من أرجوه لکل خیر!
من، کم نه...
بلکه همهی خیرها را میخواهم 🌟
#من_و_خدا
#أین_الرجبیون
#ناامیدی_از_رحمت_خدا
@khaimahShuhada
روایتگری شهید جستجوگر نور #علی_محمودوند از عملیات #والفجر_مقدماتی
فریاد الله اکبر
در عملیات والفجر مقدماتی عراق تعدادی از تیپهای کماندویی اردنی و سودانی را به منطقه آورد، بعد از محاصره شدن ما در منطقه آتشبارهای سنگین و نیمهسنگین عراق (گرای) کانال ما را گرفتند چند ساعت متوالی بچهها زیر باران آتش خمپاره، کاتیوشا، رگبار و توپ بودند، عوامل جنگی عراق نیز با بلندگو به ما فحش میدادند و میگفتند:«راه فرار ندارید». وضع خیلی بد بود، بچهها توی خاک به دنبال چهار تا فشنگ میگشتند، یک هفته مقاومت کردیم، مختصر آب و کمپوت باقی مانده جیرهبندی شد، گرسنگی و تشنگی بیداد میکرد، اما با این وجود صدای بلندگوی دشمن که بلند میشد، بچهها با تمام وجود فریاد میزدند:«اللهاکبر»،من تا زندهام، صدای در هم پیچیده دعوت به تسلیم بلندگوهای دشمن و تکبیرهایی را که از لبهای قاچقاچ شده نیروها بیرون میآمد، فراموش نمیکنم.
راوی: شهید علی محمودوند
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۲ بهمن سالروز شهادت خاص ترین شهید دفاع مقدس ابراهیم هادی و بچه های گردان کمیل و حنظله در منطقه فکه گرامی باد.
🔹 تصاویری دیده نشده از عملیات والفجر مقدماتی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ و پیکر ۱۶۰ شهید به جا مانده در قتلگاه فکه، ده سال پس از این عملیات در سال ۱۳۷۱
🔹 ماجرای این شهیدان از این قرار است که در عملیات والفجر مقدماتی و پس از شکست آن، فرماندهان تصمیم می گیرند که زخمی ها را به پشت میادین مین و به یک شیار منتقل کنند تا از رگبار شدید بعثی ها در امان باشند. همه عقب نشینی می کنند و این شهدا پس از پنج روز در حالی که شدیدا تشنه لب بودند آنجا می مانند. عدهای از تشنگی شهید شدند و برخی نیز با تیر خلاص دشمن بعثی پر کشیدند. به علت مینگذاری شدید منطقه و تصرف آن توسط دشمن، تا دو سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۱ هیچکس از سرگذشت آنها اطلاع نداشت! بالاخره رزمنده ای به نام جعفر ربیعی (نویسنده کتاب رمل های تشنه) از اسارت آزاد می شود و همسر شهید محمد راحت که در فکه مفقود شده بود از او می پرسد از همسر من خبر داری؟ آیا آیا او نیز اسیر است؟ جعفر ربیعی پاسخ می دهد: «خیر او اسیر نیست، او به همراه تقریبا ۱۵۰ رزمنده دیگر شهید شده است. اگر الان به منطقه فکه بروم شاید بتوانم محل شهادت آنها را بیابم. در سال ۱۳۷۱ به فکه آمدند و پس از ۱۰ سال از شهادتشان، آنان را همانگونه که شهید شده بودند پیدا کردند. نقل است که شهید خسرو انور چهارزانو شهید شده بود و چهارزانو نیز تفحص شد.
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
@khaimahShuhada
🤲 نماز حاج قاسم بر تربت مقتل شهید مدافع حرم مهدی نعمایی عالی
🕊 سردار وارد اتاق آقا مهدی شدند؛ دوستان آقا مهدی از خاک محل شهادتش چند عدد مُهر درست کرده بودند؛ من این مُهرها را به سردار نشان دادم و ایشان گفتند «میخواهم با مهر تربت شهید در این اتاق نماز بخوانم.»
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ شهید مدافع حرم مهدی نعمایی عالی
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ تصاویری از همنشینی سید حسن نصرالله با شهیدان سلیمانی و مغنیه
🌹انتشار به مناسبت سالگرد ترور شهید عماد مغنیه در سوریه
@khaimahShuhada