فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردارم 😔
«الفاظ و لغات قاصِرند، براۍ معرفتت
پدرآسمانۍایران
از ڪدام رشادتها ۅ فَداڪاریهایت بنویسم؟
نگفتہُ ننوشته مـا همہ عٰـاشقت هستیم
راهت پابرجاست، پدر شهداۍ🌹 ایران
دلمتنگوخدامیداند
سردارجانم
🌹شهیدحاجقاسمسلیمانی
حاج_قاسم
@sardaraneashgh
🌹سلام_شهید
وقتی فرمانده را مُکَبّر میبینم،
بیشتر دلتنگ مردان_بیادعا میشوم...
همان فرمانده که میگفت:
«اگر کار برای خداست، گفتن برای چه؟!»
و ما همچنان در پی نام و نشان ...
رزق روز_نهم «رمضانالمبارک»
در محضر 🌹شهید_حاج_حسین_خرازی
@sardaraneashgh
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نزدیکترین نما از مزار مادر خدیجه کبری (سلام الله علیها)
آرامستان ابوطالب، #مکه_معظمه
▪️مزار مادرمان أمّ المؤمنين والمؤمنات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) هم مانند دختر مظلومش مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) #خیلی_خیلی_غریب است😭
▪️بمیرم، مادر و دختر چقدر بهم شبیه هستید، هردو غریبانه جان دادید و غریبانه به خاک سپرده شدید و مزارمبارکتان هم هنوز بعد هزار و چهارصد سال اینقدر غریب است...
بله، هر مادر و دختری از شدت محبتشان خیلی بهم شبیه و وابسته اند، حال وقتی مادر بی بی خدیجه (س) باشد و دختر هم سیدتنا فاطمه (س) باید هم غربتشان اینقدر بهم شبیه باشد😭😭😭
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
آیت الله خامنهای برای بازدید به پادگان ابوذر آمده بودند. اکبر علاقه خاصی به ایشان و یاران امام (ره) داشت.
بعد از گزارش نگاهی به ساعتش کرد و گفت برویم نماز مغرب! حضرت آقا رو به من کردند و پرسیدند امام جماعت دارید؟
گفتم امروز شما هستید اما روزهای دیگر پشت سر اکبر شیرودی نماز میخوانیم!
فرمودند عالی است! ، من هم پشت سر خلبان شیرودی نماز میخوانم!
هر چه منتظر شدیم شیرودی نیامد! ، خودش را مخفی کرده بود.
به اصرار آقا ، شیرودی را آوردیم جلو و پشت سرش نماز خواندیم.
حضرت آقا ، هم بعدها به این موضوع اشاره کرده و فرمودند:
شیرودی اولین نظامیایی بود که در نماز به او اقتدا کردم.....
#شهیدعلی_اکبر_شیرودی
📕 بر فراز آسمان
@sardaraneashgh
💐لبخند شهید حشدالشعبى عراق عليبشيری که در حمله اخیر داعش به سامرا شهید شد
🕊سلام ودرود خدا بر شهدای 🌹مدافع حرم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گفتم آقا یک ناهارم با شما آرزوست!
🔰 رهبر انقلاب فرمودند من ناهار رو با شما نمیخورم با خانواده میخورم!
@sardaraneashgh
باید عاشق شد ...
درست مثل حاج احمد
مرزِ اسلام را
عشق تعیین می کند
از مسجد جامع خرمشهر
الی بیت المقدس ...
خرمشهرها_در_پیش_است
حاج_احمد_متوسلیان
فاتح_خرمشهر
@sardaraneashgh
«ثلث مـاه رمضان» بی تـو سپر شد آقا
عمر مـا بود کـه دور از تـو هدر شد آقا
چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟
«یازده روز » که در هجر تو سر شد آقا
@sardaraneashgh
فرقی ندارد
نغمهی پرندگانِ محل باشد
یا کُرنشِ آسمانِ بیقرار!
فرقی ندارد
ذکر لبِ پدربزرگ باشد
یا زمزمهی اشکهایم به روی سجاده!
یکصدا تو را میخوانیم:
" یا مَن کُلُّ شَیء یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ.."
#خدایا_ما_دوباره_آمدیم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یافاطمه الزهرا سلام الله علیها 💚
@sardaraneashgh
💢شهیدی که محل و نحوه ی شهادت خود را به مادرخود نشان داد..
#مادر_شهید تعریف میکرد:
از نحوه شهادتش هیچ کسی چیزی به من نمیگفت و دوستش که در #سوریه با او بود از جواب دادن طفره میرفت
هنوز پیکر محمدرضا دفن نشده بود, در شب شهادت امام رضا حالم خیلی بد شد و خوابیدم همین که سرم را روی بالش گذاشتم محمدرضا به خوابم آمدو به صورت واضح میگفت: «فلانی را اینقدر سوالپیچ نکن وقتی سوال میکنی اون غصه میخوره,دوست داری نحوه شهادت من را بدانی من بهت میگویم» و من را برد به آنجایی که شهید شده بود و لحظه #شهادت و پیکرش را به من نشان داد که حتی بعد از این خواب نحوه شهادت را برای فرماندهانش توضیح دادم آنها تعجب کردند😳
و گفتند شما آنجا بودید که از همه جزئیات با خبر هستید
شهید محمدرضا_دهقان🌷
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی که دشمن را به زانو درآورده بود...
👈مجموعه کلیپ روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی🌹
@sardaraneashgh
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محبوبم.!
باد یاد تورا همه جای زندگی ،
پراکنده کرده ...
#اللهمعجللولیڪالفرج
@sardaraneashgh
عکس دیده نشده از حاج قاسم سلیمانی در ماه رمضان سال گذشته
دلنوشته «مرتضی قربانی» از افطاری سال گذشته:
افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچههای جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانواده شان در منزل آقا محسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند چقدر صفا کردیم.
چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم به یاد یاران سفرکرده...
🌹شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
محسن بهاری، رزمنده مدافع حرم مازندرانی که درحماسه خان طومان حضور داشت،
لحظه شهادت سید رضا طاهر را اینگونه روایت میکند:
"سمت راست ما ارتفاعی بود که بالایش چند خانه بود. ما اگر قرار بود دور نخوریم باید حتما آن خانهها که چون دیوارش زرد بود، معروف به خانهی زرد بود را نگه میداشتیم که به آن ارتفاع "تل اربعین" میگفتند.
تا ورودی آن خانه رسیدیم، پهپاد ما اعلام کرد در خانه کسی نیست، اما اطلاعات غلط بود. سید رضا طاهر با رعایت احتیاط دیوار به دیوار و ستون به ستون رفت، تا سید رضا در را باز کرد، یک خشاب کامل بر سینه سید رضا طاهر خالی شد.
روایت از همرزم شهید
#شهید_سید_رضا_طاهر
#سالروز_شهادت
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبدالحسین در وصیت نامه اش می نویسد: « خانواده ی عزیزم! اگر در جبهه شهید شدم، جسم مرا بدون غسل و کفن و با همان لباس هایم به خاک بسپارید » و با بقیه ی رفقایش در «ستاد ذخیره سپاه» دزفول، راهی می شود برای عملیات بیت المقدس...
اردیبهشت ۶۱_ هوای خوزستان گرم بود قبل از عملیات، تعدادی از بچه های ذخیره سپاه می روند و کلاه های پارچه ای تهیه می کنند و مشخصاتشان را زیر لبه های کلاه می نویسند
یکی شان با خنده می گوید: «اگر طوری شهید شدیم که چیزی از بدنمان باقی نماند، از روی مشخصات زیر کلاه، شناساییمان می کنند» و بقیه هم می زنند زیر خنده!
عملیات شروع شد. بچه ها سنگر و جان پناهی ندارند و آنقدر گلوله های تانک در گوشه و کنار شان منفجر می شود که منطقه از شدت دود و خاک و غبار تیره و تار می شود. کار به جایی می رسد که دشمن برای هر نفر یک گلوله ی تانک شلیک می کند؛ بعضی از بچه ها به وسیله اصابت گلوله مستقیم تانک به شهادت می رسند و چیزی از پیکرشان یا باقی نمی ماند و یا باقی مانده ی پیکر قابل شناسایی نیست.
در آن شرایط بچه ها مجبور می شوند که یک خاکریز برگردند عقب.
غروب می شود، اما خبری از «عبدالحسین» نیست. شب بچه ها دوباره برای بازپسگیری مواضع قبلی و شناسایی و انتقال پیکر شهدا🌷 می روند، اما تنها نشانه ای که از عبدالحسین پیدا می شود، فقط یک کلاه نیم سوخته است که نامش در آن نوشته شده بود.
🌹شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد اهل دزفول بود و تا به امروز پیکرش هیچ وقت پیدا نشد.
@sardaraneashgh
زندگینامه شهدا 🌹
قهرمان کشتی فرنگی و نایب قهرمان کشتی آزاد جوانان کشور سال 50 بود ،
به خاطر هیکل درشت و جثه ی قوی کسی به سرش نمی زد که با او دعوا کند ، برای خودش کلی نوچه داشت.
به خاطر وضعیت فیزیکی اش به او پیشنهاد کار در کاباره را می دهند ، او باید کسانی که زیاد مشروب می خوردند و بد مستی می کردند را سرجایشان می نشاند تا آسیبی به کاباره نزنند.
شاهرخ در کودکی طعم یتیمی را چشیده است و تنها امید مادر پیرش بود.
رمز تحول و دگرگونی شاهرخ در این است که مادر پیرش همیشه به جای نفرین ، برای او دعای عاقبت به خیری کرده است.
هر بار که قمه به دست به خانه بر می گشت ، مادرش دعا میکرد و میگفت ، آقا! ، پسر مرا سرباز خودت کن.
با شروع ماه محرم جرقه های تحول در شاهرخ ایجاد می شود ، کم کم در می یابد که عمری در غفلت بوده است.
با شروع انقلاب به مردم انقلابی می پیوندد و عاشق امام می شود ؛ به طوری که روی سینه اش خالکوبی می کند ، فدات بشم خمینی !
با آغاز جنگ تحمیلی به همراه سردار شهید سید مجتبی هاشمی در گروه فداییان اسلام به جبهه های جنگ اعزام می شود.
دلاوری های شاهرخ در جبهه ذوالفقاریه آبادان هیچگاه از یادها نخواهد رفت.
سرانجام عراقی ها که برای سر شاهرخ پول زیادی جایزه تعیین کرده بودند ، او را به شهادت رساندند.
شاهرخ مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها ، مزار ندارد و پیکرش مفقود است.....
#شهیدشاهرخ_ضرغام
📕 شاهرخ
@sardaraneashgh
مصطفی تو شهادت🌹 را چگونه میبینی؟
نفس عمیقی کشید و گفت:
🌹شھادت رهایی انسان از حیات مادی و یک تولد نو است شهادت مانند رهایی پرنده از قفس است
🌹شهیدمصطفےکاظم_زاده
@sardaraneashgh
16.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شعر خوانی شهید جواد محمدی در جمع مدافعان حرم
🌹چقدر زیبا میخوانی و معلوم است که با جان میگویی:
شاید قلم روزی تفنگی شد که بنویسم
با خون میان دفترم لبیک یا زینب س...
🌹شهید جواد محمدی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نترس
🔹 کلیپ
روایت_سلیمانی
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم
🌹شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@sardaraneashgh
يَا مَنْ فِي عَفْوِهِ يَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ
🌺 راست گفتهای....
طمع کرده ام به عفوت،
درست همانوقت که استخوان_شکسته و بن بست رسیده؛ برگشتم!
و تو چنان ندید گرفتی؛
که گویی هرگز شاهدی بر ماجرا نبودهای!
@sardaraneashgh
دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا 🌹بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
فرازی از وصیت شهید 🌹سپهبد حاج قاسم سلیمانی
@sardaraneashgh
🔔 زنگ حکایت 🔔
حاﺝ ﺁﻗﺎ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ می ﻜﺮﺩ:
ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺩ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﻔﺘﯿﻢ:
ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩﻫﺎ، ﺩﺧﺘﺮﺧﺎﻧﻢﻫﺎ، ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ.
ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺖ، ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺑُﻬﺘﻤﺎﻥ ﺯﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ، ﻣﺎ رﯾﺶﺳﻔﯿﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﮐﺮﻧﺶ ﻭﺍﺩﺍﺷﺖ.
نوﺷﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯽﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺭﺩ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ، ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﯾﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ.
بابام ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﻮﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ، نمی شود.
ﮔﻔتم: ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻧﮕﻪﺩﺍﺭ، پدﺭ ﮔﻔﺖ: ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﮕﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﺶ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ.
بابام ﮔﻔﺖ: ﻧﮕﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ.
بابام ﮔﻔﺖ: ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﮕﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻨﺸﯿﻦ. ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪﺍً ﻗﻀﺎ ﻣﯽﮐﻨﯽ.
دیدم ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻔتم ﺑﺎﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ، ﭘﺪﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ.
ﺍﻣﺎ ﮔﻔتم: پدﺭ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻡ.
ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺳﺎﮐﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺯﯾﭗ ﺳﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ، ﯾﮏ ﺷﯿﺸﻪ ﺁﺏ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ . ﺯﯾﺮِ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺳﻄﻞ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺩﺳﺖِ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺷﯿﺸﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺳﻄﻞ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ . ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ .
ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮏ ﺁﯾﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: "ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﻬﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،" ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﺪ، ﺷﯿﺮﯾﻦﮐﺎﺭﯼ کنید ،
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺷﻮﻓﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺿﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ،
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟
ﮔﻔت : ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﻭﺿﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ، ﻭﻟﯽ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺁﺏ ﺑﻪ ﻛﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﭽﮑﺪ . ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ، ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ .
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺷﻮﻓﺮ ﯾﮏ ﻛﻤﯽ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﻔﺖ .
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻗﺎ، ﺑﺒﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺿﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ .
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ. ﻣﺪﺍﻡ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ، ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪ.ﻣﻬﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﺸﺴﺖ.
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ؟ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ، ﻣﻦ ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﻢ.
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮﻡ، ﺁﻓﺮﯾﻦ .
ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﻣﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ.
ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺳﯽﻫﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﯾﻜﯽ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ.
ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻫﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﭼﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ، ﭼﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩﺍﯼ، ﭼﻪ ﺻﻼﺑﺘﯽ، ﺁﻓﺮﯾﻦ، ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ، ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ. ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﺮﺩ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ.
ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ .
ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﯾﮏ ﻋﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ .
می ﮕﻔﺖ: ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️من میدونم کی شهید 🌹میشم..
شادکنیم روح مطهرشهدا🌹 راباصلوات
@sardaraneashgh
بر رعایت حق الناس تاکید داشت.حلقه صالحین در روستاهای میاندورود برگزار میکرد😊.
زمان تشییع پیکر شهدای غواص از گلوگاه تا رامسر همراه شهدای غواص بود🌹.
یک شب در قبر شهیدی که در سورک تشییع شد خوابید. در ساخت گلزار شهیدان خوشنام حضور داشت تمام احساس خوب را از شهدا میگرفت👌. همه چیز دست خداست ما امانت هستیم. همه میگفتن سعید بوی شهادت میدهد.💔
🌹شهید مدافع حرم سعید کمالی
سالروز_شهادت
@sardaraneashgh
هنوز دلمان راهی محبوب 💚نشده
انگار که سنگی براین دل افتاده
و بغضی در سینه نهفته
بهردری میزنیم تا شاید محبوبمان گوشه دررابازکند و گدایی را ازسرمحبت راه دهد
ای خدای شهیدان 🌹اینقدر ازشهیدان میگوییم و با شهیدان🌹 همدل میشویم تایه روزی هم ،
خود شهیدان بین ماوتو ای خدای مهربان واسطه شوند و گوشه چشمی به ما کنی
الهی بحق شهیدان 🌹در این لحظه های ناب
مارا ازفیض شهادت 🌹محروم نفرما
آمین
@sardaraneashgh
🌺 ماجرای شهیدی که میگفت: کاش خوشگل نبودم...
چهرهاش زیبا بود و به خاطر مویِ طلاییاش معروف شد به حسن سرطلا. گریه میکرد و میگفت: محمد! ای کاش چهرۀ زیبایی نداشتم! تویِ شهر شیطان بدجوری افتاده به جونم تا منو به گناه بندازه ... حسن مقاومت کرد و اهل گناه نشد، تا اینکه شبِ عملیات کربلای ۴ تیر خورد توی سرش. جنازه اش موند و نشد برگردونیمش عقب. بعد از دوازده سال استخونهاش برگشت. درست چهل روز بعد از فوتِ پدرش ...
.
🌺خاطرهای از زندگی غواص شهید حسن فاتحی
✍برگرفته از روایتگری آقای محمد احمدیان در نهر خیّن
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشت پات اب میریزم 💔
دل بی تاب میریزم 😭
التماس دعای شهادت🌹
@sardaraneashgh
سالهای شصت و پنج و شصت و شش بنده نیروی آقا سید بودم در قرارگاه رمضان😊 .
در وصف این سردار مومن همین بس که کردهای کشور عراق می گفتند اگر صد نفر مثل سید در عراق بود ،کشور عراق آزاد می شد ،☝️
با توجه به اینکه ایشان فرمانده بودند ولی مانند یک نیروی عادی نگهبانی می دادند و تاکید داشتند ساعات نگهبانی ایشان از ساعت دوازده تا چهار صبح باشد✅،
همچنین ایشان در کارهای خدماتی مانند پهن کردن سفره و ششستن ظرفهای غذا شرکت می کردند و هیچ امتیازی برای خود قائل نبودن ،ایشان الگوی خوبی برای ما بودند،👌 کردهای مبارز عراقی سید را از دل و جان دوست داشتند ،ایشان فرنانده شجاع و معلم اخلاق بودند ،خداوند انشاالله ایشان با شهدای صدر اسلام محشور فرماید،💔
شهید مدافع حرم سید شفیع شفیعی🌹
@sardaraneashgh