eitaa logo
شهید جمهور
172 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعت ۱۱/۳۰ شب آمد سراغم گفت ، دلتنگم میایی بریم قبرستان !! از مقر زدیم بیرون ، توی قبرستان چند قبر آماده بود ، بسم الله گفتیم و هرکدام داخل قبری شدیم . غرق عرق شدم و اضطراب تمام وجودم را گرفت ، هراسان بیرون آمدم و به سمت ماشین رفتم ، آن چند دقیقه یک عمر گذشت . ساعتم را نگاه کردم تازه پنج دقیقه گذشته بود ، یک ربع گذشت ولی از حمید خبری نشد ، پیاده شدم و با نگرانی صدایش کردم ولی جواب نداد ، دو ساعت در قبر بود که آرام به سمت ماشین آمد . به مقر که رسیدیم انگار یه آدم دیگری بود به نماز ایستاد و شروع به گریه کرد . صبح حالش خیلی خوب بود..... سردار 📕 امام سجاد و شهدا ، ص56 « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » @sardaraneashgh
سپهبد قاسم سلیمانی : عشق به مهدی (عج) ، عشق به خداست @sardaraneashgh
تنها جایی که دوست نداشت شانه به شانه هم راه بریم مزار شهدا بود،می گفت:ممکنه همسر شهیدی حتی اگر پیر هم شده باشه مارو ببینه و یاد شهیدشون و روزایی که باهم بودن بیفته و دلتنگ بشه، بهتره رعایت کنیم و کمی با فاصله راه بریم. [شهید حمید سیاهکالی مرادی] °•کتاب یادت باشد•° @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸رهبرانقلاب: بدون دوربين‌ها، قلم‌ها و دلسوزی‌هاى خبرنگاران لحظه‌ها ماندگار نمی‌شود! 🌺روز خبرنگار مبارک و @sardaraneashgh
۱۷مرداد ۱۳۷۷، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در افغانستان، به همراه ۸ نفر از کارکنان سرکنسولگری ایران در این شهر توسط عوامل گروه ، گرامی باد.⚘ این ۹نفر عبارت بودند از: ۱ـ (سرپرست) ۲ـ (مسئول امور مالی) ۳ـ (کارشناس امور فرهنگی) ۴ـ (کارشناس امور کنسولی) ۵ـ (کارشناس امور کنسولی) ۶ـ (کارشناس امور کنسولی) ۷ـ (کارشناس امور کنسولی) ۸ـ (کارمند فنی) ۹ـ (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی) تا مدتها از سرنوشت این ۹ نفر گزارشی منتشر نشد، تا این که اجساد آنان در یک گور جمعی در خرابه‌های پشت کنسولگری به دست آمد. پیکر آنان ۲۲ شهریور ۱۳۷۷ به تهران منتقل شد و به خاک سپرده شد. @sardaraneashgh
نمایی از مضجع جدید شهیدحاج قاسم سلیمانی✨🌷 🌿🌼 ان شاءالله این نماد به زودی تکمیل خواهد شد... @sardaraneashgh
☺️ شوخ‌طبعی شهید محسن دین‌شعاری • در جلسات فرمانده گردان‌ها محسن اول جلسه خیلی آرام بود، ولی كم‌كم با چندنفر از بغل دستی‌هایش گرم می‌گرفت. • آن‌ها از شوخ‌طبعی محسن خوش‌شان می‌آمد و سعی می‌کردند او را سمت خودشان بكشند. • تا حدودی این شوخی‌ها را تحمل می‌کردم و ایراد نمی‌گرفتم اما بیش از حد كه می‌شد جابه‌جایشان می‌کردم، مثلا وقتی كاغذ مچاله می‌کرد و با آن، همه را نشانه می‌گرفت، می‌دیدم حواس بقیه پرت شده است، محسن را می‌آوردم و پیش خودم می‌نشاندم. به او می‌گفتم: آقای دین‌شعاری! می‌گذاری ببینیم اوضاع جلو را چه‌کار كنیم، چه‌کار نكنیم؟ اما او دوباره با ایما و اشاره کار خودش را می‌کرد. شهید حاج محسن_دین‌_شعاری @sardaraneashgh
یکی از بچه ‌های گردان مراعات مسائل اخلاقی را نمی کرد و حتی نسبت به نماز و مسائل شرعی هم بی توجه بود . بارها از طرف بچه ها و فرمانده ها به او گوشزد شده بود ولی نمی توانست بپذیرد و می گفت ، من در خانواده ام اینطوری بزرگ شدم !! عملیات فرا رسید ، هر چه دنبالش گشتم او را ندیدم ، ناگهان صدایش را شنیدم ، به یکی از نخل ها تکیه داده بود و مثل ابر اشک می ریخت و با خدا مناجات می کرد و می گفت ، خدایا ، آبرویم را نریز !! او اولین شهید گردان بود..... 📕 امام سجاد و شهدا ، ص76 التماس دعای فرج.... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 @sardaraneashgh
کم کم عطر غدیر در کوچه‌های شهر می پیچد و نوای «یاعلی» از گوشه و کنار به آسمان میرود ... کاش به یمن آمدن غدیر کاش به یمن همین «یاعلی» ها غصه نبودنت به آخر برسد ... علیه السلام ▪️آقا بیا و غصه‌ ما را تمام‌ کن ▫️اللهم عجل لولیک الفرج @sardaraneashgh
دعا کن شهادت نامه منو امضا کنه🕊 🔹آرزویش همین بود. در اعماق قلبش آن را پرورش داده بود. وگرنه جوان بیست‌ساله‌ای که توی این دوران زندگی می‌کند، هزار برنامه و هدف برای آینده دارد. در سر جواد اما فکر دیگری نمی‌چرخید.❗️ 🔹 تنها پسر خانواده و عزیزکرده بود اما سربازی‌اش را با رضایت می‌رفت. شب 21 ماه رمضان بود که برایم پیامک فرستاد. ما مشغول پختن نذری بودیم. دیدم نوشته است: «آبجی، نذری که می‌پزی برای من هم دعا کن🌹. به دلم اضطراب افتاد. پرسیدم: «چی شده جواد؟ برای چی دعا کنم؟» انگار جوابش را از قبل می‌دانستم. 🔹در دلم ماهی بی‌تابی از تنگ بیرون افتاده بود و جان می‌داد. جواد نوشت: «دعا کن امام‌زمان شهادت‌نامه منو امضا کنه.» یقین داشتم که آرزویش همین است✨. وگرنه چند روز بعد پیکر خونی‌اش را روی دست‌ها تشییع نمی‌کردند! @sardaraneashgh
حدیث ✨ امام صادق علیه السلام فرمودند: روز غدیر خم در میان روز هاى عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است✨ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ولای مُرتضی دل را چراغان می‌ڪنیم بـا علی بار دگر تجدید پیمـان می‌ڪنیم… @sardaraneashgh
🌸🌾🌸 هستم و این ازوَجَناتم پیداست عــَلَـوے بودن من از حـَسَنـاتم پیداست همہ‌جا سینہ سپـر می کنم و مےگویم: شیعہ‌ے ، از صَلَواتم پیداست 🌸 @sardaraneashgh
ماجرای عجیب یخچال رهبر انقلاب 💠 دکتر مرندی نقل می‌کند نمی‌دانم دقیقا تا چند سال پیش بود که ایشان یخچال نداشتند ولی این موضوع را آقای رفیق‌دوست تعریف می‌کرد که یک‌بار در عید قربان گوسفندی را که قربانی کرده بودند، برای آیت‌الله خامنه‌ای می‌فرستند اما از آن‌جا برگردانده بودند. دومرتبه آقای رفیق‌دوست گوسفند را می‌فرستد و می‌گوید که مال خودم است و خمس‌اش را هم داده‌ام و این‌بار یک تکه از گوشتش را برداشته و دوباره بقیه‌اش را برمی‌گردانند. بعد که او از اطرافیان ایشان پرسیده بود که چرا آقا این کار را کردند؟ آنها گفته بودند ایشان ندارند و به اندازه روزشان برمی‌دارند. پایگاه اطلاع رسانی مشرق، ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️سالگرد شهادت شهید حججی 🌹 عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام... و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم... خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم اما نمی دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم... چشم امیدم فقط به کرم خدا و اهلبیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده ی بدِ پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند... که اگر این چنین شد؛الحمدالله رب العالمین... اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید... اوست که رو سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند... 🕊شادی روح شهدا @sardaraneashgh
خاطره ایی از مادر صدر زاده باوجود مشغله ای که داشت، اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد👌 یه روز که منزل پدربزرگ بود بعد از ناهار مشغول شستن ظرفها میشه عمه‌ی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم🍽 مصطفی با لحن طنز همیشگی  میگه  عمه بعدا اومد ، بگو ظرف هم می شست😊 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا