eitaa logo
شهید جمهور
162 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ داستانی غم انگیز 💔😔 ( ) اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما" بر سر مزار این دوقلوها بروید! 🌹 برادران دو قلویی ڪه غریبانه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!!😔 قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم....👇👇👇 را ڪسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولین‌باری بود ڪه آنها پا به جبهه گذاشته بودند⚡️. تا اینڪه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان شدند. همرزمان این دو شهید می‌گویند وقتی نامه‌ به خط مقدم می‌آمد، معمولاً و غیبشان می‌زد!😳 یڪ‌بار یڪی از رزمندگان متوجه شد ڪه وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عڪس‌هایشان را با وجد نگاه میڪنند، دوقلوها دست در گردن هم در ڪنج سنگر، های های گریه می‌ڪنند!😭 این رزمنده میگوید بعدها ڪه موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها هستند. 😔هر بار دل‌شان می‌شڪند ڪه ڪسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. 😢 عڪس‌های ڪودڪی و زنبیل قرمزی 👛ڪه در آن سر راه گذاشته شده‌اند را بغل ڪرده گریه می‌ڪنند. جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد... زن و شوهر و بچه نمیشناسد... برادر نمیشناسد... این را نمیفهمد ڪه وقتی از دار دنیا فقط و فقط یڪ برادر داری یعنی چه😔.... جنگ بی رحم است و اینطور میشود ڪه ڪمی بعد ، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود💔 و بردارش ڪه فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد.😔 چیزی نمیگذرد ڪه برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی او هم شهید میشود. 💔 روزی شخصی و را پشت به یڪدیگر داخل آن زنبیل ڪوچڪ قرمز رنگ گذاشته بود 👛و زیر شرشر باران💦 ڪنار درب ورودی بهزیستی رهای‌شان ڪرده بود. 😔حال درد نان بود یا درد جان،ڪسی نمی‌دانست. از آن پس بود ڪه آن زنبیل ڪوچڪ👛 شد تنها یادگاری از مادر ندیده‌شان.😔 و سالها از ڪرمانشاه و غرب ڪشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر ڪجا ڪه اعزام می‌شدند، در درون ساڪشان اعلامیه‌هایی را به همراه داشتند ڪه عڪسی از دوران ڪودڪی‌شان، به همراه دست نوشته‌ای بود ڪه به در و دیوار شهرها می‌چسبانیدند: مادر، پدر! از آن روز ڪه ما را تنها در ڪنار خیابان رها ڪردید و رفتید😔 سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شده‌ایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم... اما هیچگاه روزی فرا نرسید ڪه قاب عڪسی باشد و عڪسی از ثاقب و ثابت و خانواده‌شان در ڪنار یڪدیگر.😔 اما از تا برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آنچه ڪه امروز از و شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشڪی رنگ 🖤شبیه به هم و در ڪنار هم در قطعه گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ، ردیف ، شماره وردیف شماره ، دو برادر شهیدی آرام ڪنار یڪدیگر خفته اند ڪه شب‌های جمعه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!😭 و سخت چشم به راهند... شادی روح شهدا، امام شهیدان، صلوات @sardaraneashgh
چهار ساله بود که مریضی سختی گرفت ! ، پزشکان جوابش کردند گفتند ، این بچه زنده نمی ماند! پدرش او را نذر آقا ، اباالفضل (ع) کرد ، به نیت آقا به فقرا غذا می داد تا اینکه به طرز معجزه آسایی شفا یافت ! هر چه بزرگتر می شد ارادت قلبی اش به قمر بنی هاشم بیشتر می شد. تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت! ، در جبهه آنقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد. شانزده سال بیشتر نداشت ، آخرین باری که به جبهه می رفت گفت ، راه کربلا که باز شد برمی گردم ! ، شانزده سال بعد پیکرش بازگشت ، درست همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت !!! آمده بود به خواب مسئول تفحص ، گفته بود ، زمانش رسیده که من برگردم !!! و محل حضور پیکرش را گفته بود !! روزی که تشییع شد روز تاسوعا بود ، روز اباالفضل(ع) در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود ، به امید دیدار در کربلا ، برادر شما علیرضا.... 📕 مسافر کربلا « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » @sardaraneashgh
🌱 آیه الله بهاء الدینی(ره) درباره توسل به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرماید : ☘ ما می دانیم هر چه را كه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) امضا كند از نظر پیامبر و ائمه(علیهم السلام) امضا شده است كه هیچ حرفی روی آن نیست. 🌸 بزرگان معتقد بوده اند یک ساعت مانده به مغرب عصر های جمعه، مخصوص توسل به حضرت صدیقه (سلام الله علیها) است. التماس دعا @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ✋ حال و احوال روبراهه؟! اربعینی ها یادتونه،هر سال این موقع کربلا بودیم😭 واسه اربعینی ها که داغ کربلا رو دلشون مونده داره سخت و نفس گیر میگذره💔 امروز جایی مهمون، روضه بودم، ازم پرسیدن: - اهل کجایی ؟! گفتم: اهل حُسِینَم ... خدایا،ما بدون حرم دق مرگ میشیم @sardaraneashgh
Meysam Motiee - Posht Sar Marghad Mola (128).mp3
6.65M
دانلود مداحی پشت سر مرقد مولا میثم مطیعی جِئْنا مَشْیاً حتَّى نُعْلِن أنّا عَلَى العَهْدِ (پیاده آمدیم تا اعلام کنیم که همچنان بر عهد و پیمان خویشیم) نَنْتَقِم مِن کُلِّ طاغٍ یَوْماً مَعَ المَهْدی (و روزی همراه حضرت مهدی( عج) از همه ی طاغوت ها انتقام می گیریم) @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فرماندهی امام زمان 🎙 به روایت: حاج حسین یکتا @sardaraneashgh
عبدالرسول زرین شیرمرد لری بود که در جنگ ۸ ساله لقب گردان تک نفره را گرفته بود. درباره او چنین تعریف میکنند که ۷۰۰ شلیک موفق داشت. البته جای تعجب هم نداشت چراکه لرها از کودکی با تیراندازی و برنو بزرگ میشوند. چون تیراندازی خوبی داشتم و آن اسلحه هم دوربین داشت، هدف را خیلی راحت می‌زدم. در یکی از عملیات‌ها کار من شده بود زدن تیربارچی تانک و نیروهای پیاده‌ای که اطراف تانک سنگر می‌گرفتند و همراه تانک پیش می‌آمدند. حتی وقتی راننده تانک سرش را از تانک بیرون می‌آورد، آن را هدف قرار می‌دادم. یادم هست یکبار 18 تانک دشمن را به همین شکل از کار انداختم. @sardaraneashgh
💌 وصیت نامه‌ی شهید مدافع حرم علیرضا قنواتی: 🍃 از نصایح همیشگی این بزرگوار به فرزندانشان این بود که انان را به صداقت توصیه می‌کرد و می‌گفت: صداقت حرف اول زندگیتان باشد. اول با خدا بعد با خود و خانواده. اگر صداقت باشد هر چیزی پشت‌بندش می‌آید.🌸 📿 همرزم شهید: 🌱 شهید قنواتی همیشه می گفت: وقتی حضرت یوسف را برای فروش به بازار برده‌فروش‌ها آوردند، عده‌ای برای خرید ایشان به صف ایستادند، در میان آنها مرد فقیری بود. به او گفتند تو برای چه اینجا ایستادی؟ تو که پول خرید یوسف را نداری. مرد فقیر گفت: من پولی برای خرید یوسف ندارم اما اینگونه حداقل نامم در لیست خریداران یوسف ثبت می‌شود. حالا حکایت بچه‌های رزمنده مدافع حرم هم همین است، اگر شهید نشوند لااقل اسم شان در لیست مدافعان حرم حضرت زینب (س) ثبت خواهد شد. ما هم به این نیت راهی شدیم.✨ 🌷 @sardaraneashgh
🔰 روایت سردار شهید حاج از سردار شهید حاج مهدی زندی نیا؛ فرمانده تیپ ادوات لشکر ۴۱ ثارالله 🌷 به عنوان پاسدار نمونه لشکر انتخاب شده بود. وقتی می آمد هدیه اش را بگیرد ،به سختی قدم برمی داشت. با چشم های خیس و گریان نگاهم کرد و گفت: «من پاسدار نمونه نیستم؛ حاجی به من ظلم کردی.» احساس کردم با تمام وجود به زمین فرو رفت. هیچ وقت شرمندگی آن لحظه را فراموش نمی کنم.. 📎 مجموعه مثل خودش ،تهیه شده در حوزه هنری کرمان @sardaraneashgh