#نماز_در_سیره_شهدا
#شهید_مجید_زینالدین ، جانشین واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۱۷ علیبنابیطالب علیه السلام
ماموریت مان شناسایی شهر ماووت بود. سی چهل کیلومتر رفته بودیم در دل دشمن خسته راه بودیم. قرار شد شب زیر یکی از تخته سنگ های بزرگ سر کنیم.
نیمه شب شب از خواب بیدار شدم دیدم مجید نیست رنگ از رخم پرید. منطقه خطرناکی بود. پر از نیروهای عراقی و عناصر ضد انقلاب.
هر چه گشتم پیدایش نکردم دلم هزار راه رفت که نکند بلایی سرش آمده.
به این امید که برمی گردد خوابیدم.
برای نماز صبح که بلند شدم دیدم کنارم خوابیده هر چه پا پی اش شدم طفره رفت. بعدها فهمیدم رفته بود نماز شب بخواند.
📚 ستارگان حرم کریمه، ج ۲۱ ، خاطره ۲۵ از محمد خوشنویس.
#هنگامه_مناجات_با_خالق_نزدیک_است
@sardaraneashgh
فرازی از زندگینامه خودنوشت بزرگمرد تاریخ معاصر قاسم سلیمانی:
با پای برهنه یا با کفشهای لاستیکی که مادرم از پیلهورهای دورهگرد با دادن مقداری کُرک یا پشم میخرید، مثل جوجه اردکی دنبال او میرفتم.
در روز چند بار زمین میخوردم یا خار در پاها و دستهایم فرو میرفت. پیوسته از سرپنجههای پایم خون میچکید و مادر آرام آرام با سوزن خیاطی خارها را از پایم درمیآورد و با اُشتُرَک محل زخمها را مرهم میگذاشت.
صفحه 23 کتاب "از چیزی نمیترسیدم"
@sardaraneashgh
#شب_جمعه، شب زیارتی ارباب عشق است.
شب جمعه ای که مصادف شده است با ایام #فاطمیه
🔸دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید
🔸مادری دست به پهلو به حرم می آید
✋السلام علیک یا فاطمة الزهراء س
✋السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ع
@sardaraneashgh
📷 امشب؛ قاب عکس حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب
اولین شب از مراسم عزاداری فاطمیه
#رفیق_خوشبخت_ما
@sardaraneashgh
عکس جدید از آرامگاه شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید پورجعفری... گلزار شهدای کرمان...
@sardaraneashgh
✍خانم یکی از پاکبانان محله مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادند و میگفتند: نفر جایگزین نداریم. رفته بود پیش شهردار، آقای شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش رفته بود جاش...
*اول با خودمان بسنجیم
#شهید_مهدی_باکری
@sardaraneashgh
🌷انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید
من شنیدم سرعشاق به زانوی شماست...🌹
و از آن روز سرم میل بریدن دارد...
☘️نجیب و سر به زیر بود . در اولین باری که او را دیدم ، مجذوب #نجابت و ادبش شدم . ظاهر و باطنش یکی بود و اهل تظاهر نبود .
☘️یک سال و نیم اورا می شناختم. با هم همکار بودیم . من مزون لباس عروس داشتم و او خیاط بود . به خاطر رابطه کاری که با او داشتم خصوصیات خوب و بدش را شناخته بودم اما خصوصیات مثبتش بارز تر بود . سال ۸۸ ازدواج کردیم . و #بی_ریایی او سبب ازدواج مان شد .
☘️ زمانی که خواست به سوریه برود ، به هیچ کس نگفت حتی به من . به اسم یک مهاجر که قبلاً اعزام شده بود ، با پاسپورت او رفت . شباهت بسیار زیادی با اون مهاجر داشت .
☘️۹۵٫۷٫۱۰بود . هیچ وقت تاریخ آخرین روز ، یادم نمی رود . خداحافظی کرد و گفت می خواهد برای مسابقات ورزشی به یکی از ورزشگاه های تهران برود که گوشی در آنجا آنتن نمی دهد .
☘️در راه رفتن باید برای پسر خاله اش ، لباسش را آماده میکرد ، در راه مغازه اش ، دختر خاله اش را دید . به او گفت :«من می خواهم بروم #بهشت ...»
دختر خاله اش هم خندید .
☘️۹۵٫۷٫۲۰ به شهادت رسید .
پس از دوماه و نیم پیکرش مفقود بود که در یک گور دسته جمعی در مکان شیخ سعید حلب ، در تفحص #حلب، پیکر پاکش پیدا شد .
☘️ در معراج الشهدا خیلی اصرار کردم پیکر را باز کنند تا ببینم آیا او واقعا همسرم هست یا نه ؟ از من اصرار از مسئولین معراج انکار ...
که گفتند : محمود آقا مثل آقا امام حسین علیه السلام #بی_سر است .
✍🏻 دلتنگی های یک مادر هیچ وقت تمامی ندارد و به اتمام نمی رسد ...
هنوز هم دلم میخواهد خبر شهادتش
حقیقت نداشته باشد .یکبار دیگر او را در آغوش بگیرم .
«گلی گم کرده ام می جویم او را ،
به هر جا می روم می بویم اورا ...
✍🏻با بقیه فرزندانم تفاوت هایی داشت . همیشه دنبال لقمه حلال بود و تمامی تلاشش را میکرد که لقمه ای پاک بر سر سفره خانواده اش ببرد .
☘️ مرا برده بودند جای خانه مادرم و می گفتند: از این درخت توت بخور !
با کمال ناباوری به شاخه هایش نگاه کردم که رنگ آنها قرمز بود . می خواستم به آن آقایِ روبند زده، بگویم که ... یک دفعه ناپدید شد .
در حالت #خواب بودم ، نمی توانستم بلند شوم .
☘️سه چهار روزی از خوابم گذشت که کم کم خبر ها بیشتر بیشتر شد . دل منِ مادَرْ #بی_تاب بی تاب تر ...
☘️ همسرشهید میگوید: پرهام داشت داخل اتاق حرف میزد . وارد اتاق شدم تا ببینم با چه کسی حرف میزند ،گفت : دارم با #باباحرف میزنم !
☘️هر وقت دلتنگش میشوم ، رو به رو عکسش می نشینم و با او حرف میزنم ، درد و دل میکنم .
هر وقت مشکلی برایم پیش می آید قبل از اینکه بر سر مزارش بروم و به او بگویم ، مشکل حل میشود .
الحق و الانصاف شهدا #عندربهم_یرزقون_اند...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمود_سالاری
@sardaraneashgh
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎞🌿••
#رزقشـــبــانـــہ✨
🔹منم اون حسرتیِ حرم ندیده
🔹توی زندگیش به غیر غم ندیده
🔹همونی که خیلی وقته کربلا هیچ
🔹دیگه خواب کربلا روهم ندیده
#دلتنگ_حرمم
🎤#سیدرضانریمانی
@sardaraneashgh
روایتی از شهید مدافع حرم
آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان شغل شما چيست
گفت:
طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. ️
آیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست
گفت:
فرهاد
آیت_الله_بهجت فرمود:
حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهيد رسيد.
شما يكي از سربازان امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
شهید #عبدالمهدی_کاظمی؛ شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394 درسوریه به *شهادت* 🌷 رسید.
@sardaraneashgh
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌸شادی روح شهدا 🌷ذکر فاتحه و صلوات🌸
@sardaraneashgh