eitaa logo
شهید جمهور
162 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سلام امام زمانم(عج) 🥀از باغ نشسته در خزان آقا جان(عج) 🥀حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان(عج) 🥀زهرا(س)به زمین خورد و علی(ع)را بردند 🥀این جمعه خودت را برسان آقاجان (عج) 💚اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج💚 @sardaraneashgh
✨بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام می‌شد. همین حین شخصی روحانی می‌آید و پاکتی را که می‌گفت امانتی شهید است به اقوام می‌دهد. ✨شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید: سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم: عید فطر بود. اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود. ✨فرهاد خمسش را به این روحانی نمی‌داد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد. ✍راوی: همسر شهید @sardaraneashgh
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریه های بی امان حاج قاسم سلیمانی... ایام فاطمیه کرمان...💔 @sardaraneashgh
▪️بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود ▪️تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت به هم... ◾️ثلث سادات میان در و دیوار افتاد ▪️نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت به هم... 🏴لعنت الله علی قوم الظالمین🏴 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 شهید سیدمحمد حسین‌زاده 🌷 ✍🏻 نشست رو به رویم آرام، متین، موقر گفت: من همینم! نه خانه دارم, نه ماشین. شغلم هم تنها کفاف یک زندگی ساده را می دهد, نه بیشتر... به خاطر همین هم هرجا رفتم شنیدم ... جواب شما چیست؟! گفتم مهم ست! اخلاق و تقوای آسیدمحمد می ارزید به هزار جور خانه و ماشین... و زندگی ساده ما حوالی سال ۷۷ شروع شد. ✍🏻 زهرا سادات شد دختر اول مان... بعد او سیدحسین و آخر هم سیدعلی... ✍🏻 زیادی با بچه ها مهربان و خوش اخلاق بود. همیشه میگفت:خانم... نکند وقتی خانه نیستم خدانکرده تندی کنید با بچه ها ! خانه که بود کم نمیگذاشت در محبت و مهربانی... ظرف ها را میشست... غذا درست میکرد... ✍🏻 گه گاه بین حرفهایش ذکر سوریه رفتن را پیش می کشید. مخالف رفتنش بودم. تا دلخوری و ناراحتی ام را می دید حرف را عوض میکرد، میخندید و میگفت شوخی کردم... نمیرم! خیالت راحت! ✍🏻 نقاش ساختمان بود. گفت: میخواهد برود کربلا برای کار یک کاغذ گذاشت پیش رویم و گفت امضای شما برای رفتنم لازم است. از شوق کارکردنش در کربلا کاغذ را نخوانده امضا کردم. ✍🏻 موقع رفتنش که شد سرانداخت پایین و گفت شرمندتم اما من میروم سوریه نه کربلا... دلم رضا نبود به رفتنش اما دیگر چیزی نگفتم بعد از مدتی برگشت اما نمیخواست بماند.. آمده بود که برود! از همه حلالیت گرفت و من را هم راضی کرد و دوباره راهی شد. ✍🏻 زیاد تماس میگرفت احوال مرا میپرسید و بچه ها... و من هم هربار پشت گوشی التماسش میکردم که برگردد. ✍🏻 آن وقتها سید علی را باردار بودم. بار آخری که زنگ زد گفت اگر برنگشتم حلالم کن... خیلی برای شما در زندگی کم گذاشتم. گفتم انشاءالله که برمیگردی! بچه که به دنیا آمد با دلخوری به خواهرم گفتم قرار بود آسیدمحمد خودش را برساند اما نیامد. خواهرم چیزی نگفت و از اتاق بیرون رفت. وقتی برگشت چشم هایش سرخ شده بود. ✍🏻 حوالی ۴۰ روزگی سیدعلی بود که برادر همسرم گفت ایشان مفقود شده اند، اما خبر نداریم که شهید شدند یا نه! این حرف را محض آرامش خاطر من زد وگرنه همه خبر داشتند از شهادتش. مدتی گذشت یادواره ای برگزار شده بود برای شهدای‌فاطمیون. ما نیز دعوت شده بودیم. آخر مراسم قرار بود از خانواده شهدا تقدیر شود. به دخترم گفتم بابا که شهید نشده مفقود شده بهتر است برویم! اما زهراسادات اصرار کرد که بمانیم چون خبر داشت از شهادت پدرش... بین اسامی ناگهان نام همسرم را صدا زدند: دنیا آوار شد سرم ... تازه آن موقع بود که خبر را فهمیدم ..یعنی حوالی سه ماه بعد از شهادت ایشان ... ✍🏻 سال ۹۳ شهید شدند و پیکرش بعد از سه سال برگشت حوالی سال ۹۶ حالا حداقل سنگ قبری هست که مرهم زخم دلتنگی هایمان باشد. اما سیدعلی هنوز گه گاه بهانه میگیرد. میگوید من بابای شهید نمیخوام... بابای واقعی میخوام! زیاد میبینمش... در خواب، حتی گه گاه در بیداری... یکبار در آینه دیدمش... لبخند میزد، تا سرچرخاندم نبود. @sardaraneashgh
امر به معروف کردن 😍👌 🔸یکی از رفقام میگفت: توی جمع خودمونی نشسته بودم که متوجه شدم مادرم داره کسی رو میکنه.🙁 🔹فوری با حالتی مخلوط از شوخی و جدی گفتم 🥴 مادر جان! ظاهرا خیلی ثوابـاتون زیاد شده ها؟! دارین گونی گونی ثواب میدین به طرف...! 🔸مادرم که متوجه منظورم شد، حرف رو قطع کردند و ساکت شدند😌 🔹ادامه دادم: خب قربونت برم، حالا طرف اگه مشکلی داره، برید به خودش بگید شاید درست بشه. 👌آره؛ اگه جایی غیبت شنیدم مدل های مختلفی از رو امتحان کردم که جواب داده. 📌حواسمون باشه که " در برابر غیبت، سخت تر از گناه غیبت کردنه" اگرچه هر دوش گناهه و !😨 @sardaraneashgh
شهید جمهور
🔮عملیات 🌹 یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کار‌های قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود. من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه واز همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم! حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتما از طریقی چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم. هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم همیشه به حرفی که می‌زد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم. 🌷 @sardaraneashgh
کـاش‌روزی‌بـرسـد،که‌به‌هم‌مژده‌دهیم... یوسـف‌فـاطـمـه‌آمـد💚 دیـدیـــ....؟! مـن‌سـلامـش‌ک‍ـردم... پاسـخـم‌داد‌امـام،😌 پاسـخـش‌طـوری‌بـود!! باخودم‌زمزمه‌کردم‌که‌امام‌... میشناسدمگراین‌بی‌سروبی‌سامان‌را؟!🌱 وشـنـیـدم‌فـرمـود...: توهمانی‌که«فـــرج»میخواندی... ... @sardaraneashgh