•°•°•|خاکریز خاطرات|•°•°•
✨آشنایی حاج قاسم باسید ابراهیم🌿
❣سردار حاج قاسم سلیمانی
در مورد نحوه اشنایی اش با مصطفی گفته است :
" در دیرالعدس صدای خیلی برجسته ای پشت بی سیم شنیدم . سید ابراهیم خیلی صداش مردانه بود. مثل داش مشتی های تهران. پشت بی سیم با حسین بادپا حرف می زد . پرسیدم : این کیه که باصدای کلفت و مردانه صحبت می کند؟ این جوان تهرانی از کجا آمده و چطور در فاطمیون جاگرفته ؟ صبح که بچه ها از دیرالعدس برگشتند خواستم سید ابراهیم را ببینم . جوان لاغر و نحیفی را نشانم دادندو گفتند این سیدابراهیم است . گفتم :" فکر می کردم بایک آدم قدبلند و چهارشانه مواجه می شوم .....🍃 جوان تودل برویی بود و ادم از نگاه کردنش لذت می برد . من واقعا عاشقش بودم.❤️✨
#شهیدمصطفی_صدرزاده✨
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🌿
@sardaraneshgh
#خاطرات_شهدا
حاج قاسم نقل میکند یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سالها دنبالش بودیم ، هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت میکرد و هم تعداد زیادی از بچّههای ما را شهید کرده بود را با روشهای پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم.
خیلی خوشحال بودیم ، در جلسهای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم ، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکسالعمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند:
همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم ، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم ،
آقا چرا؟ من اصلاً متوجه نمیشوم که چرا باید این کار را میکردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟
رهبری گفتند ،
مگر نمیگویی دعوتش کردیم؟!
بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند،
حتماً دستگیرش کنید. و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم.
مرام شیعه این است که کسی را که دعوت میکنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی.....
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
📕 ذوالفقار
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
ایوان طلا عجب صفایی دارد
با عکس #شهیدان ایران و
خادم عزیز علی موسی الرّضا(ع)
حال و هوای کربلایی دارد.💝
💞ولادت امام رضا علیه السّلام مبارک.
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🌹💫
#خادم_الرضا🥀✅
#ایوان_طلا💚
@sardaraneashgh
#سیره_شهدا
خدا به حاج قاسم ، دو قلو داد اما باید در دستگاه می ماندند چند روزی !
اتاق ایزوله پر بود ، تا سه ساعت دیگر !
پزشک رفت سراغ یکی از مادر ها که بچه اش دو سه ساعت دیگر مرخص می شدند.
مادر تا فهمید طرفش حاج قاسم سلیمانی است با رضایت گفت ،
حتما ، ایشان جانش را برای امنیت ما گذاشته وسط.
سه ساعت که چیزی نیست!
اما حاج قاسم که متوجه شد ، مخالفت کرد.
گفت ، مدتی که باید آن نوزاد در دستگاه باشد ما منتظر می مانیم. مثل همه !......
سردار دلها
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
📕 حاج قاسم
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
شهید جمهور
🔮عملیات
🌹 #شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
🌷 #شهیدمحمدحسین_یوسف_اللهی
@sardaraneashgh