💥این زندگی چند روزه دنیای زر و زور و تزویر برای سیاه نمودن چهره اسلام عزیز و رحمانی و ناب محمدی دست به دست هم داده اند.
☝️بر ما فرزندان سیدعلی خامنه ای تکلیف است که جان ناقابل خود را فدای اسلام عزیز کنیم تا بلکه با جان خود بتوانیم برای اسلام عزیز ذره ای خدمت کنیم.
☄و اما سختی با کسانی که با رهبر عزیزمان فاصله گرفته اند
✋ و های ای یاران دیروز و آشنایان غریبه شده،
به گوش باشید که فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا و امام شهد باشید.
😪
☝️مگر نشنیدید که امام خمینی (ره) آن معمار کبیر انقلاب فرمود:
چه من در میان شما باشم و نباشم،
نگذارید این انقلاب و کشور به دست نااهلان بیافتد.
☝️ به خود بیایید و توبه کنید، باشد که رستگار شوید.
✍آخرین درخواست حقیر این است که سلام مرا به آقا و رهبرم برسانید و بگویید:
که این سرباز کوچک خود را در نماز شب هایش دعا نماید تا بلکه خداوند به واسطه دعای ایشان از سر تقصیرات و گناهان من در گذرد.💔
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
بنده روسیاه و گنه کار خدا، سیدسجاد روشنایی
30:7 صبح، مقر گردان سوم، 20/9/94
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
حس خوب #حرم_مطهر
امام حسین علیه السلام
🔺حتی سکوت در حرم تو عبادت است اینجا نفس به یاد تو تکبیر میشود
@sardaraneashgh
این اسامی بهشتیان است، فهرستی که نام اولش، نام فاطمه زهرا(س) بود
خاطرات همسر شهید سید نورخدا موسوی
شبی، سید حال بدی داشت و من در کنار تخت او نشسته بودم و قرآن می خواندم، لحظهای دلم غصهدار شد و از وضعیت خود و همسرم شاکی شدم و آنقدر گریه کردم که در کنار تخت همسرم به خواب رفتم.
در خواب سید را بسیار خوشحال و شاداب دیدم که با لباسی سفید مرا نگاه میکند. صورت زیبایش خندان بود، از او پرسیدم که چه زمانی این عشقبازی به پایان میرسد و او خندید و گفت زمانی که دست تو را در دست عمهام زینب (س) بگذارم.
او در عالم رؤیا فهرستی به من نشان داد که اسامیای در آن نوشته شده بود و اسم من در آن فهرست بود، او گفت که این اسامی بهشتیان است، فهرستی که نام اولش، نام فاطمه زهرا (س) بود.
هنگامی که از خواب بیدار شدم خدا را به خاطر وجود برکت و نعمتی چون سیدنورخدا شکر کردم و برایم همین کافی بود که صدای نفسهای مرد خانهام و پدر فرزندانم را بشنوم و به هرم نفسهایش تکیه کنم.
سیدنورخدا موسوی ۱۷ اسفندماه سال ۸۷ در منطقه لار استان سیستان و بلوچستان، مورد اصابت گلوله گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و به کما رفت. جانباز ۱۰۰ درصد لرستانی که به شهید زنده کشور مشهور بود ۱۰ سال در کما بهسر میبرد تا اینکه درشب رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) آسمانی شد.
شهادت ۱۶ آبان ۱۳۹۷
خوش به حال شهدا
شهدا نگاهی
@sardaraneashgh
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حضرت خدیجه(س) مظلومه و غريب است
🔹 حقايقی درباره حضرت خديجه(س) در بيانات رهبرانقلاب
🏴 انتشار مصادف با سالروز وفات حضرت خدیجه کبری سلاماللهعلیها
@sardaraneashgh
#رفیقِ_شهید💕
+میترسم کاری کرده باشم که خدا توفیق خدمت را ازمن گرفته باشد...😔🍂
#ماه_مبارک_رمضان
@sardaraneashgh
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل من تنگ همین یک لبخند
و تو در خنده مستانه خود، میگذری...
نوش جانت اما ...
گاه گاهی به دل خسته ما هم نظری...💔😔.
#همیشهبخندید
شهید #احمد_کاظمی
شب جمعه ویاد عزیز دل حاج احمد کاظمی
ایکاش آن شوروحالت
تکرار میشد
لحظات معنوی وپرفیض رمضان
دهانتون راخوشبو کنید به ذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
🌺 از شیرخوارگاه تا آسمان 🌺
ثابت و ثاقب شهابی نشاط. نوجوانهایی که سال ۶۱ امدادگران خستگیناپذیر گردان سلمان بودند. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولینباری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند.
همرزمان این دو شهید میگویند وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکبار یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکسهایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقولوها دست در گردن هم در کنج سنگر، گریه میکنند.
بعدها که موضوع را جویا شدم، فهمیدم آنها بیسرپرست هستند و هر بار دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. عکسهای کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل کرده گریه میکنند.
چندی بعد ثاقب در مجتمع نگهداری خودش به دلیل مجروحیت دعوت حق را لبیک گفته و ثابت نیز بعد از چند سال تحمل مجروحیت از استنشاق گازهای شیمیایی به نزد برادر میشتابد و او نیز شهد شهادت را مینوشد.
روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهایشان کرده بود. حال درد نان بود یا درد جان،کسی نمیدانست. از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان.
ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام میشدند، در درون ساکشان اعلامیههایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکیشان به همراه دست نوشتهای بود که به در ودیوار شهرها میچسبانیدند:
"مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم..."
اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت وخانوادهشان در کنار یکدیگر.
آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است.
اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلمی از بیقراری های فرزند شهید مدافع حرم در آغوش شهید حاج قاسم سلیمانی
@sardaraneashgh