همراه با ابراهیم به سمت مقر سپاه میرفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همونجا نماز رو میخونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام میدهیم. این هم مثل نمازه.
با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و ... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم.
انشاءاللّه اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت میبینی.
#شهیدابراهیمهادی
📚 کتاب خدای خوب ابراهیم
@khaimahShuhada
اون شب ابراهیم عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، اینا مجلسِ حضرت زهرا سلاماللهعلیها رو به شوخی گرفتن.
برای همین دیگه مداحی نمیکنم!🚶🏿♂
ساعت یک نیمهشب خسته و کوفته خوابیدیم، قبل از اذان بچهها رو بیدار کرد، اذان گفت و نماز جماعت رو برپا کردند و بعد از تسبیحات ابراهیم شروع به دعا خوندن و روضه خوانـے حضرت زهرا سلاماللهعلیها کرد.
اشعار زیبای ابراهیم اشک همه رو جاری کرده بود، بعد از خوردن صبحانه برگشتیم گفتم: دیشب قسم خوردی دیگه مداحی نمیکنی ولی بعد نماز صبح ..؟!
گفت: دیشب توی خواب دیدم وجود حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها تشریف آوردند و گفتند:
نگو نمیخوانم،
ما تو را دوست داریم.
هر کس گفت بخوان توهم بخوان :)
#شهیدابراهیمهادی
@khaimahShuhada