#برادرم
دعا ڪن ، ڪہ ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمہ جا نمانیم
#شهیدمدافع_حرم
#احسان_فتحی_چمخانی
#اولین_شهید_مدافع_حرم_بهبهان
◽️تاریخ ولادت : ۱۳۶۹/۰۲/۱۲
◽️محل ولادت: بهبهان
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
◽️محل شهادت: حلب_سوریه
✍ #خواهر_شهید_فتحی
ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام بارونی جنگ که شروع شد بارونی به جبهه رفت و سال ۶۱ در #عملیات_رمضان به شهادت رسید و جنازه اش هم تا ۹ سال مفقود بود. نداشتن برادر خیلی برایمان سخت بود و جای خالی اش ما را بسیار آزار می داد. آرزو می کردیم که بعد از بارونی، خداوند به ما پسری عطا کند تا اینکه خدا احسان را نصیب ما کرد. احسان پنج ماهه بود که جنازه بارونی را هم آوردند. دیگر غم نداشتن برادر عذابمان نمی داد. خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد ، روزی با هم رفتیم گلزار شهدا؛ سر مزار برادرم، با صدای بلند داشتم گریه می کردم. احسان گفت: خواهرم با صدای بلند گریه نکن. افتخار کن که برادرت شهید شده. شهادت لیاقت می خواهد دعا کن این برادرت هم، مثل آن برادرت شهید شود. گفتم احسان از من چنین انتظاری نداشته باش نمیتوانم
@sardaraneashgh
ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ
#خاطرات_شهدا
همرزم شهیدنوری:
شبورود به بوڪمال بود. تمـام گردان داشـت وارد شـهر میشد.
برخـی از مـردم هنوز تو شـهر بودند..
ماگـروه موشـڪی بودیـم، بایـد جـاهای خاص مستقر میـشدیم.. چنـد دقـیقه ای رفتـیم بـالای یـه خـونه و مراقـب اطراف بـودیم
یه پیرمـرد به هـمراه ۳ بچه ڪه از سه چهار سـاله تا ده یازده سـاله با لـباس های پاره پوره و قـیافه های حـموم نرفته جـلوی ساختمان نشسته بودند ڪه ما بدونیم اونـجا خانواده زنـدگی میڪنه..
مـا ایرانی ها هـم ڪه عاشق بچه ڪوچولو، خواسـتیم یڪم بچـه هارو نوازش ڪنـیم..فڪرش رو بڪن بچه ای ڪه تمام عـمرش داعـشی دیـده، حالا با دیدن ماڪه لبـاس نـظامی پوشیدیم قطعا میـترسه.
لـباس مـنم طرحـش مثل لبـاس داعـشیا بود، موقعی ڪه رفتیـم نزدیڪشون، اون بچـه ڪوچیڪ ترسیـد و چنـد قدم عقب رفـت مـاهم ڪه دیگه ڪاریش نداشتیم
موقـع بیرون اومـدن از خـونه، نتونستم جلوی خودمو بگـیرم بچه هارو بغل ڪردم و بوسـیدمشون #عـارف رفت از تو مـاشـین باقـلوا آورد و به بـچه ها تعارف ڪرد..
باقـی بچه هـای تیـم اومدند و اون بچه ها رو ڪمی نوازش ڪردند و باهـاشون دست دادند..
#بابڪ رانـنده ما بـود. سوییچ رو بـهش دادم
گفتم بشـین بریم..گفـت حوصله ندارم خودت بشین.نشسـتم تو ماشـین و همین ڪه حرڪت ڪردیم #بابڪ زد زیر گریه..
اون لحـظه بود ڪه از اعماق قلبـم حسـرت اون حالش رو خوردم..🖤
#شهیــدبابــڪ_نوری✨
#شهیدمدافع_حرم
@sardaraneashgh
#عاشــقانہ_هاےشهدایے💞💖
تو جلسہ خواسـتگارے آن قدر سر بزیر 😓 بود که گفتــم تمام گلهاے قالے را شمرد ....😇
ولی پــس از ازدواج احساسات و #محبتش را به راحتی بروز میداد 💞💝
محـــمد من را « #عاشقانه من» خطاب میکند.💗
نام مرا در #تلـــفن همراهــش «عاشقانه من» #ڋخیره ڪرده بود،...
هـر وقت دلـــم برای محـــمد تنگ میشود😔 با گوشے محــمد شماره خودم را میگیرم یا به محمد زنگ میزنم و میگــویم محمــد تو رفتی و عاشقانهات را تنها گذاشتی».😭
همہ عاشقانہ هاے زندگیــش را فداے #اهل_بیت ع کرد
#شهید_محمد_استحکامـے🌹
#شهیدمدافــع_حرم
@sardaraneashgh
#برادرم
دعا ڪن ، ڪہ ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمہ جا نمانیم
#معرفی_شهدا
#شهیدمدافع_حرم
#احسان_فتحی_چمخانی
#اولین_شهید_مدافع_حرم_بهبهان
◽️تاریخ ولادت :۱۳۶۹/۰۲/۱۲
◽️محل ولادت:بهبهان
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
◽️محل شهادت:حلب_سوریه
@sardaraneashgh
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#خاطره_شهدا
#امربه_معروف_خونین
با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند🍞
که میبینند که چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند.😨
ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرات نداشت، کاری کند.😓 محمدرضا سریع خود را وارد معرکه کرد تا مانع شود.
اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به میز کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند.😔
پشت گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت.☝️
در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست #امر_به_معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت. 🌺
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدمحمدرضادهقان_امیری
@sardaraneashgh
💕مهـــــربانی و همسرداریِ شهــــــــــدا 💕 #الگوبرداری_از_شهدا
#شهیدمدافع_حـــرم #پویا_ایزدی 🕊🌺
ایشون در کار خونه هیچ #توقعی از من نداشت.
میگفت تو اصلا هیچ #وظیفه ای نداری.
اگه داری برا من پخت و پز میکنی یا کارای دیگه رو انجام میدی، داری به من #لطف میکنی
حتی در حین کار کردن #دست منم میبوسید.
همیشه میگفت خدا خیرت بده دمت گرم.
تنها چیزی که ازم میخواست این بود که همیشه میگفت:
" فقط میخوام در مقابل موقعیت کاری من #صبوری کنی مقاوم باشی که دوری من اذیتت نکنه."
وقتی میرفت ماموریت یا نامه میفرستاد یا پیام میداد.
همیشه تا میرفت یه پیامک برام میفرستاد که من و خدا همیشه کنارتیم.
تو قلبت هستیم. فکر نکن تنهات گذاشتم.
الان به خودش میگم این حرف رو مدام بهم میزدی چون میدونستی یه جایی بدردم میخوره...
💠 #رسول_خدا_ص
هر چه ایمان انسان #کامل_تر باشد...
به همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید.
#بحارالانوار #جلد103
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیمت این لحظه چند؟؟؟
بازی فرزند ده ماهه با عکس پدر شهیدش😔
#شهیدمدافع_حرم
#مهدی_موحد_نیا
#شهادت_آبانماه۹۶
@khaimahShuhada