🌷🕊
👀نگاهم که به صورتش افتاد
مثل همیشه خنده مهمان لبانش بود.☺️
چشمانش باز بود
انگار او هم دلش برای من تنگ شده بود ...
و میخواست
برای آخرین بار، یک دل سیر نگاهم کند.✨🌿✨
نمی توانستم دل بکنم
دستم را روی قلبش گذاشتم
نگاهم به نگاهش گره خورد و جانم به جانش ...
قرارهای دو نفرمان از جلوی چشمانم گذر می کرد.🌷🌷
روضه های دو نفره را به یاد آوردم😭
دوستت دارم هارا مرور کردم
و یک لحظه فهمیدم، همه لحظاتم تویی ...😍
یادت هست
گفتم تو شهید شوی
من دلم برایت تنگ میشود💔
و تو بحث را عوض کردی ...؟!
یادت هست گفتم بدون تو نمیتوانم، نفس بکشم ؟😔
یادت هست قدم زدن های گلزار شهدای مان را ؟😢🕊
یادت هست آخرین دیدار
مدام میگفتی مواظب خودت باش ...
بدون تو چگونه میشود مواظب خود بود؟😭
مهدی مرا هم ببر.✨🌿✨
همه فکر ها را در گوشه ذهنم پنهان کردم و آهسته زیر لب خواندم:
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت ...💔
نام شهید: مهدی علیدوست
تاریخ تولد: 1365.5.25
محل شهادت: حلب سوریه، منطقه شقیده، عملیات محرم
تاریخ شهادت: 1394.7.25
مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم
#شهیدمهدیعلیدوست🌹
@sardaraneashgh