🔸آنقدر آشنا و غریبه به ما گفتند که برای #مجید پول💷 ریختهاند که اینطور تلاش میکند. باورمان شده بود.
🔹یک روز #سند_مغازه را به مجید دادم، گفتم: این سند را بگیر، اگر فروختی همه پولش💰 برای خودت. هر کاری میخواهی بکن. حتی اگر میخواهی سند خانه🏡 را هم میدهم. تو را به خدا به #خاطر_پول نرو❌
🔸مجید خیلی #عصبانی شد😡 و بارها پایش را به زمین کوبید و فریاد زد🗣 «به خدا اگر خود خدا هم بیاید و بگوید نرو🚷 من بازهم #میروم. من خیلی به همریختم😔»
🔹مجید تصمیمش را گرفته بود. یک روز بیقید به تمام حرفهایی که #پشت_سرش میزنند. کارتهای بانکیاش💳 را روی میز میگذارد و #جیبهایش را خالی میکند. تا ثابت کند هیچ پولی در کار نیست❌ و ثابت کند چیز دیگری است که #او را میکشاند😊 و می رود
#شهید_مجید_قربانخانی
@sardaraneshgh
امشب همراه شویم با یکی از معلمان شهید مدافع حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#معلمی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی رهنمون شوند.
یاد و خاطره معلمان شهید سرزمینمان که با قلم و عملشان رسم زندگی رابه فرزندانمان آموختند
یادشهیدمدافع حرم #مجید عسگری
معلم دلسوز و فداکار را گرامی میداریم
شهید مجید عسگری جمكرانی از معلمان هنرستان شهدای چهارمردان قم در رشته رایانه، طلبه حوزه علمیه و از خادمان افتخاری حرم مطهر حضرت معصومه(س) و مسجد مقدس جمكران، عضو بسیج آموزش و پرورش و عضو داوطلبان و امدادگران جمعیت هلال احمر بود.
این شهید بزرگوار در مردادماه سال 1353 در شهر مقدس قم متولد شد و در جریان آزادسازی شهر بوكمال از آخرین پایگاه های داعش در سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و 3 فرزند از این شهید به یادگار مانده است؛ شهید عسگری 8 سال سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم را داشت.
شهید عسگری جمكرانی در ششم آذرماه سال 1396 در سالروز شهادت امام حسن عسكری(ع) به شهادت رسید
@sardaraneashgh
🌹شهادت دو برادر در یکروز
🌷 #مهدی_زینالدین در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ درحالی که به همراه برادرش #مجید مسئول اطلاعات و عملیات تیپ دو لشکر ۱۷، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در منطقه دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت رسیدند.
❤️مرحوم عبدالرزاق زین الدین پدر شهیدان مجید و مهدی زین الدین در خصوص پنهانکاری مجید بیان کرد:
روزی مجید در اوایل آغاز جنگ تحمیلی به مرخصی آمد، مادرش از او پرسید که در جبهه چه میخوری؟ او پاسخ داد: اکثرا آبگوشت ماهی میخوریم.
بعدها متوجه شدیم که آنها نان خشک ها را در آب رودخانه خیس میکنند و میخورند.
مجید حتی مجروحیت را هم از ما پنهان میکرد.
زمانی که چند نفر از سپاه آمدند و خبر شهادت مجید و مهدی را دادند، درخواست عکس کردند تا بر روی اعلامیه چاپ کنند. تمام آلبومها را گشتیم، اما خبری از عکس مجید نبود. متوجه شدیم که او پیش از رفتن به منطقه عکسهایش را از آلبوم جمع کرده است.
@khaimahShuhada