eitaa logo
شهید جمهور
172 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
مشق هایش را نوشت و رفت در  شیمیایی شد در مجروح شد در جلوی چندتانک فریادمیزد: "یا !شاهدباش جلوی دشمنانت ایستادم" درحالی که پانزده سال بیشترنداشت پر کشید 🌷 حالا ماهستیم وپاسداری ازخون مطهرشان 🌷چقدرپای ولایت هستیم؟ 🌷 التماس دعا هدیه اروح مطهرشان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 چهارم دی ماه 1365 یادآور عروج غواصان گردان کوثر در عملیات لشکر 17 علی بن ابی طالب علیه السلام در دوران پر افتخار دفاع مقدس گرامی باد کربلای چهار یعنی چه؟! 👈 از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای 4 که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... می‌گویند : ستارگان آسمان بالای سر اروند رود و نهر خین،صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است! می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده ؟ 🍀پیکر بچه ها کنار هم ، بعضی‌ها سر نداشتند، بعضی دست و پا نداشتند، بعضی در لباس غواصی شهید شده بودند،آرام آرام بدن آنها را از سیم خاردار ها جدا می‌کردند و به طناب گره میزدند و در آب رها می‌کردند، دو نفر بسیجی اول طناب را می‌گرفتند و دو نفر دیگر آخر طناب را تا شهداء را به عقب برگردانند. در تاریکی اروند،صفی از پیکر پاره پاره شهداء در آب روان بود، آن شب اروند شاهد صحنه هایی از مظلومیت و شجاعت و ایثار بود... کربلای 4 عملیات فریب بود یا نبود! ، لو رفته بود یا نرفته بود اینها مال دانشکده هاست. داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک نیست، داستان عشق است! داستان اخلاص و ایثار است. داستان ایمان و باور است. داستان باور اعتقادات است. ✍ناصر کاوه ‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khaimahShuhada
🌷کربلای چهار ... 🌴۳۴سال پیش در اولین ساعات ۳ دی سال ۶۵ و در دل تاریکی شب ، شیـربچه های غواص خودشـون رو بـه آب زدنـد نـه ، بهـتره بگیـم خودشون رو به آتـش زدنـد... در همون دقایق اول معلوم شد ڪه نیروهـای بعثی با کمک آواکس‌ های جاسوسی آمریکایی از وقوع عملیات آگاه شده اند. هواپیماهای دشمن هرلحظه وبدون وقفه منور می‌ریختند تا فضای‌منطقه مثل روز روشن بشه و دشمن بعثی بتونه بچه‌ های غواص رو داخل اروندرود با آتش سنگین تیربار و ...تارومار کنه بچه های غواص در آن شب سرد دیماه، با فریاد یاحسیـن (ع) و یا زهـرا (س) و زیـر اون آتــشِ سهمگین پیشروی‌کردند وخودشون رو به ساحل دشمن رسوندند و جاودانه شدند. خوشا به سعادت‌شون و بدا بحال ما که از اون قافله جاموندیم ... 💐 @khaimahShuhada
مشق هایش را نوشت و رفت در  شیمیایی شد در مجروح شد در جلوی چندتانک فریادمیزد: "یا !شاهدباش جلوی دشمنانت ایستادم" درحالی که پانزده سال بیشترنداشت پر کشید 🌷 حالا ماهستیم وپاسداری ازخون مطهرشان 🌷چقدرپای ولایت هستیم؟ 🌷 هدیه اروح مطهرشان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غواص ویژه شهدای چهار و تو چه میدانی از ؟ 🌷🌷🌷🌷 شب جانبازی صدها گردان ... گردان های لشکرهای ۱۴ امام حسین و ۴۱ ثارالله، نجف اشرف، قمربنی هاشم، و... آن شب در نهرعرایض و خین چه خبرهایی بود درهای بهشت از ام الرصاص و بلجانیه باز می شود و قایق ها ؛ و پرواز هزاران یار عاشورایی حضرت روح الله. . رفتند و به وصال یار رسیدند وما اندر خم این چهار روز دنیا گرفتار @khaimahShuhada
🌹سالروز عملیات و پرکشیدن دست‌بسته‌ی 175 که زنده به گور شدند... 🍃🌺 سالگرد عمليات كربلاي چهار و باز هم اروند بسته وطن و چه واژه های پرافتخار و غريبی مارا به دعا كاش فراموش نسازند سحر خيز كه صاحب نفسانند @khaimahShuhada
37.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽| 🔸دلتنگی مادر شهید در علقمه... 🎙با روایتگری حجت الاسلام والمسلمین @khaimahShuhada
...💔 ❣شهیدی که ... در کربلای چهار اذانش ناتمام ماند... در عملیات کربلای 4 می‌گویند گردان ولیعصر (عج) خط را می‌شکند، بعد شما ادامه می‌دهید. کانالی بود که به اروند وصل می‌شد. منتظر ماندیم تا غواص‌ها کارشان را آغاز کنند. شب قبل از آغاز عملیات، آسمان پر از آتش بود و رزمندگان تا صبح مشغول نیایش و مناجات بودند. بچه‌ها در سیاهی شب به نماز شب ایستادند. تنها خواسته‌‌ای که از دل و جان‌شان بیرون می‌آمد و بر لب‌شان می‌نشست، بود. بسیاری از هم وداع کرده و یکدیگر را به آغوش می‌کشیدند. منتظر شروع عملیات بودیم، بالاخره سپیده از راه رسید. صدای اذان عادل محمدرضا نسب و برادر پرکار، خفته‌ها را از خواب بیدار کرد. همه آستین‌ها را بالا زده و وضو گرفتند. در چند قدمی عادل که اذان می‌گفت. حمید همراه «منصور خدایی» (دیدبان گردان) ایستاده بود. اذان داشت به انتها می‌رسید که ناگهان غرشی رعب آور در همه جا پیچید، غرش توپخانه‌ی دشمن بود. گلوله‌ای میان حمید و عادل افتاد و ترکش‌هایش قیامتی به پا کرد. هر سه باهم شهید شدند، پرکار روی دست‌های رزمندگان بلند شد، خون از نوک انگشتانش بر زمین می‌چکید، لبانش تکان می‌خورد آنان اذان و نماز ناتمام خود را با آخرین ارتعاشات گلوی خونین شان به پایان رساندند. @khaimahShuhada