فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 «خدایا میشه پرونده های گنهکار های امت من رو یواشکی باز کنی آبروشون نره...»😭😭
#استوری
@sardaraneashgh
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی و دوستانش در روستای مادری قنات ملک
@sardaraneashgh
🌹#با_شهدا|شهید حسن تهرانی مقدم
✍️ من ذرهای ناراحتی از این پسر ندارم
▫️بــه اطرافیانش بسیار محبت میكرد. بــه مــن خیلی محبـت داشـت. شاید بــاور نكنید، اما میآمد مــن را میبوییـد و میبوسـید؛ مثل كسی كــه گلی را بــو میكند، مـن را میبویید.
▫️میگفت همه افتخار من این اسـت كـه مادری فداكار مثـل تـو دارم. بـه مـن میگفت هـر چیـزی كه لازم داری و میخواهی بــه مــن بگـو و چــرا بــه بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار ایـن اجـر بـه مـن برسـد. مـن ذرهای ناراحتی از ایـن پسـرم نـدارم. ماننـد یـک پسـر هجـده سـاله، شیرینزبان و خندان بــود.
👤راوی مادر شهید حسن تهرانی مقدم،
📚هفته نامه صبح
@sardaraneashgh
animation.gif
16.9K
#کمبود_گریه_برای_شهادت!!
🌷فرمانده شهید «حاج عبدالله نوریان» وجودش مالامال از عشق به شهادت بود. یک روز با گریه به من میگفت: «حاج آقا! من همهی کارهای لازم برای شهادت را انجام داده ام. همهی شرایط را به نظر خودم آماده کرده ام. فقط یک چیز مانده که شما باید کمک بکنید.»
🌷بعد ادامه داد: «فقط میخواهم چند روز برایم مصیبت اهل بیت بخوانید. چون احساس میکنم کمبود گریه دارم. تو را به خدا به من کمک کنید.» به او گفتم حاجی! تو حالا حالاها کار داری و باید بچه ها را به کربلا ببری. سرش را پایین انداخت و گفت:...
🌷....گفت: «از ما دیگر بیشتر از این ساخته نیست. در این راه به کمتر از شهادت نمیشود راضی شد. بچه های کم سن و سال همه رفتند، آن وقت ما بمانیم و گناهانمان را زیاد کنیم؟ از شما میخواهم از قیامت برایم بگویید و مصیبت بخوانید، شاید این گریهی آخرین باشد.» چند روز بعد ترکش خمپاره ای در فاو او را مهمان خدا کرد.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حاج عبدالله نوریان
📚 " تیپ ۸۳" ص ۵۲
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@sardaraneashgh
امام رضا (ع)؛ راهکار شهادت شهید مهدی باکری
بعد از عملیات خیبر فرماندهان را بردند زیارت امام رضا (ع). وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم.
برایم سوغاتی جا نماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. اما مهدی حال همیشگی را نداشت.
گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته ای که این چنین شده ای؟ نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟».
چیزی نمی گفت. به جان امام که قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟
گفت: «مصطفی! دیگر نمی توانم بمانم. باور کن. همین را به امام رضا (ع) گفتم. گفتم: واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد».
عجیب بود. قبلا هر وقت حرف از شهادت می شد، می گفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟
اما دیگر انقطاعی شده بود. امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.
راوی: مصطفی مولوی
کتاب نمی توانست زنده بماند؛ خاطراتی از شهید مهدی باکری
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سعادت
اشرف الموت
قتل الشهادة
شرافت مندانه ترین مرگ
«شهادت» است ...
#_حضرت_ محمد ص
#_عاقبت_ بخیری
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید
علمداران همه زیبان
ولی بی دست زیبا تر...
#_شهید_حاج _حسین _خرازی
#_شهید _آوینی
@sardaraneashgh
آن طبیبی که مرا دید در گوشم گفت؛
دردِ تو دوری یار است، به آن عادت کن …
@sardaraneashgh
🌺یک هدیه ویژه
🖥🍃پخش زنده و مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام
👇👇👇
http://razavitv.aqr.ir/index/
👆👆👆
🖤آقا علی بن موسی الرضا(ع)
🕯را خدمت شما محبان
آن حضرت تسلیت عرض می کنیم🏴
@sardaraneashgh