🔻پس گردنی که شهیدحمدالله به حاج قاسم سلیمانی زد
✍« نهر بلامه مشغول تمرین آبی بودیم.حسینیه ای بود که بچه ها جهت نماز، ادعیه وعبادات آنجا حاضر می شدند. سعید(ازهمرزمان شهیدحمد الله شمس الدینی)همیشه، گوشه ای معین از نمازخانه مشغول قرائت قرآن ودعا می شد.آن روز قبل از اینکه در حسینیه حاضر شودحاج قاسم جای او نشسته بود و سرش روی کتاب دعا خم بود. حاجی چفیه ای به رنگ چفیه سعید روی سرش انداخته بود، شهیدحمد الله شمس الدینی که از بچه های شوخ طبع تخریب بودوقتی پس گردنی را به فرمانده لشکر زد تازه متوجه شد چکار کرده.حاج قاسم چون فهمید اشتباهی رخ داده حتی سرش رابلند نکرد تا زننده پس گردنی را ببیند. حمدالله تا چند روز از خجالت حاجی ، آفتابی نمی شد تا چه رسد به معذرت خواهی.»
📚راوی:سیف الله شمس الدینی مقدم
@khaimahShuhada
🔰 #قصه_قاسم | مرد بیدار شب
📌تحت هر شرایطی نماز شب حاج قاسم ترک نمیشد؛ حتی زمانهایی که مجبور او در روز یک ساعت بخوابد...
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ فتح الفتوح
🔻به مناسبت وفات شهادت گونه حضرت ام البنین (س)
🎙بامداحی: حاج مهدی رسولی
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ببینید
روضهخوانی تکاندهندهی و قدیمی #امام_خامنهای در مصیبت #حضرت_امالبنین(س)
🏴 انتشار بهمناسبت سالروز وفات حضرت امالبنین
🗓 ۱۳۵۲/۱۱/۱۲
@khaimahShuhada
سنگِ سنگک !
نان سنگگ گرفته بودیم و
می آمدیم طرف خوابگاه.
چندتا سنگ به نانها چسبیده بود.
مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی.
میگفت: «بچه بودم، یه بار نون سنگگ
خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده
بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که
رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد
دستم، گفت برو بده به شاطر. نونواها
بابت اینا پول میدن.»
شهید مصطفی احمدی روشن
شهید هستهای 🕊
@khaimahShuhada
*تَـکـــ فرزنـــد*🕊️
*شهید محمد هادی نژاد*🌹
تاریخ تولد: ۱۴ / ۹ / ۱۳۶۳
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: آغاجری،خوزستان
محل شهادت: سوریه
*🌹محمد تنها فرزند پدر مادر پیرش بود🍁بسیجی بود و مسئول گروه جهادی منتظران موعود✨در نبودنش جای خالیاش حس میشد🥀و گوشه به گوشه شهر دلتنگ فعالیت های جهادگرانهی محمد بود💕 فعالیتهایی که همهشان سرچشمهاش شیرپاک مادر و نان حلال پدر است🌙مادر شهید هادی نژاد زنی مقاوم است✨که سخنانش در روز تشییع پیکر دردانه پسرش خود رجزی بود برای تمامِ دشمنان.💫 پای صحبتهای مادرش که مینشینی از خوابش برایت تعریف میکند🌙همانی که حضرت زینب(س) آمده بود✨و محمد را از مادرش طلب کرده بود🕊️چند روز بعد پسرش هوای رفتن کرده🌙و مادر نیز با ذکر یازهرا(س) بساط رفتنش را مهیا میکند.🍃محمد به آرزویش رسید✨هم مدافع حرم شد و هم شهید🕊️به دوستان شهیدش پیوست✨و افتخار فدایی دادن در راه خدا را نصیب پدر و مادرش کرد🍃پدر محمد بعد از سه سال از دنیا رفت و به فرزندش پیوست🕊️محمد جوانِ خوزستانیِ کشور، حسینیوار زندگی کرد🌙و حسینیوار نیز به استقبال شهادت رفت✨یعنی حقیقتِ "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمدِِ و آل محمد*🕊️🕋
*شهید محمد هادی نژاد*
*شادی روحش صلوات*🌹
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید صیاد شیرازی در دوران کودکی
به بیماری مبتلا میشود
که مادر ایشان برای شفا گرفتن،
نزد حضرت رضا علیه السلام میروند.
این کودک پس از مدتی از حال رفته
و مادر به صورت بغضآلود رو به حضرت
رضا(ع) میکند و میگویند:
«حاشا به کرمت».
در همین دوران مادر نیز غش کرده و
در عالم رویا میبیند سید بزرگواری
به او میفرماید که «نگران علی نباش».
پس از این گفتگو مادر با صدای
گریه ی کودک از خواب و این رویا برمیخیزد.
بارها خود شهید صیاد شیرازی گفته است
من شفایافته دست امام رضا (ع) هستم.
🎙#شهید_صیاد_شیرازی
@khaimahShuhada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️😭سلام ودرود بر مادران و همسران شهدای حق و فضیلت
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 خاطره شنیدنی سردار باقرزاده از نذر #صلوات برای حضرت ام البنین سلام الله علیها
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
مجلس خیلی با صفایی بود اما آنچه می خواستم نشد ؛
بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت رو پیدا ڪردم ... می گفتن اسمش سید مجتبی علمدارِ .
گفتم : آقا سید من یه سؤال دارم ! من هر هیئتی ڪه میرم ، وقتی روضه می خونن و مداحی می ڪنن ، اصلا گریه ام نمی گیره چه ڪار ڪنم ؟!
سید نگاهی به من ڪرد و گفت : « در این مراسم هم ڪه من خوندم باز گریه ات نگرفت ؟ »
گفتم : « نه اصلا گریه ام نگرفت . »
رفت توی فڪر ؛ بعد با لحن خاصی گفت : می دونی چیه !؟ من گناهانم زیاده ، من آلوده ام ، برای همین وقتی می خونم اشڪ شما جاری نمیشه .
سید این حرف رو خیلی جدی گفت و رفت .
من تعجب ڪردم ، تا اون لحظه با هر یڪ از بزرگان ڪه صحبت ڪرده بودم و همین سؤال رو از آن ها پرسیدم ، به من می گفتن : « شما
گناهانت زیاده ، شما آلوده ای ، برو از گناهان توبه ڪن اون وقت گریه ت می گیره . »
من می دونستم مشڪل از خودم ِ اما شڪ نداشتم که این کلام آقا سید ، اخلاص و درون پاڪشو می رسونه ...
از اون وقت به بعد مرتب به هیئت رهروان می رفتم ؛
خداوند نیز به من لطف ڪرد و موقع مداحی سید اشڪ من جاری میشد ...
ذاڪرِ جانباز شهید ، سید مجتبی علمدار
@khaimahShuhada
برگی از زندگی شهید :
سید مجتبی تهرانی معروف به #نواب_صفوی ، در سال 1303 شمسی در خانواده ای روحانی و اصیل در خانه محقری در خانی آباد #تهران قدم به عرصه ی وجود گذاشت. وی با علاقه و عشقی وصف ناشدنی به روحانیت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد. شهید از طرف مادر به سادات درچه اصفهان منتسب و از طرف پدر میرلوحی است.
شهید عنوان نواب صفوی را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، دانشمندی روحانی بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانیت شد، اما از طریق تصدی وکالت دادگستری همچنان به داد مظلومان می رسید.
مرحوم سید جواد در سال 1314 یا 15 در اثر مشاجره و درگیری لفظی با (داور) وزیر عدلیه ی رضاخان، غیرت علویش به جوش آمد و یک سیلی نثار وی کرد که در اثر آن سه سال به زندان افتاد.
شهید نواب پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت اللَّه سیدابوالحسن اصفهانی جهت مبارزه با کجرویهای کسروی به ایران آمد و با تشکیل "جمعیت فداییان اسلام" به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت. ترور وابستگان استعماری مانند احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا و حسین علاء از جمله فعالیتهای سیاسی این جمعیت میباشد.
شهید نواب صفوی همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامی به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیری مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود. سرانجام این مجاهد خستگی ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نامهای #خلیل_طهماسبی ، #مظفرعلی_ذوالقدر و #سیدمحمد_واحدی در بیدادگاه رژیم پهلوی محکوم و در صبحگاه 27 دی 1334 شمسی #تیرباران شده و به خیل شهدا پیوستند. بدین ترتیب پرونده ده سال فعالیت سیاسی و اجتماعی جمعیت فداییان اسلام بسته شد و جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید.
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره همسر شهید طاهرنیا ❤️❤️❤️
آن کس که تورا شناخت جان را چه کند؟ 🌸
فرزند وعیال وخانمان را چه کند؟ 🌸
دیوانه کنی هردو جهانش بخشی '🌸
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟ 🌸
@khaimahShuhada
شهید جمهور
✨✨﷽✨✨
🤔اگر انصاف داشته باشیم
همسر مرحوم شهید🌹 «نواب صفوی» اعلی الله مقامه؛ نقل میکند؛ یک شب بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم حتی نان خشک! هر چه بود؛ امشب افطار تمام شد.
☺️مرحوم نواب لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛ وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحر چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد.
😟بعد نماز صبح گفتم و نماز ظهر هم گفتم و تا غروب و مغرب مرتب سر و صدا کردم که هیچ نداریم. تا این که اذان مغرب را گفتند؛ آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند چطور سفره افطار امشب نداریم؟ پاسخ دادم از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم و نیست.
😊آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست
😄خندیدیم و گفتم صد البته بله. رفتم و از فرط عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و ... آوردم و پارچ آب را جلوی آقا گذاشتم. هنوز لیوان را پر نکرده بود صدای در آمد.
😱طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود رفت سمت در و آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند و آشنا، آقا فرمود تعارف کن بیایند.
همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند؛ آقا فرمود خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند.
من هم گفتم بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم آقا لبخندی تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهد هستند.
الحمدلله آب در لوله ها فراوان هست. 🌹شهید نواب چیزی نگفت؛ یوسف رفت وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم این چیست؟ پاسخ داد: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده و دارند میروند گفت بگوییم هر چی فکر کردیم این همه غذای پخته را چه کنیم؛
خانمم گفت چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. میدهیم خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارند.
آقا یک نگاه به من کرد و خنده کرد و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم و ...
آنها که رفتند آقا به من فرمود،
⭕️⭕️ دو نکته:
1⃣اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی که فهمیدی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟
2⃣دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود مشکل خیلیها همین است نه سکوتشان از سر انصاف است نه سر و صدایشان. وقت نداشتن جیغ دارند وقت داشتن بخل و غفلت.
شادی روح مطهرشون صلوات🌹
@khaimahShuhada
⭕️خوابی که تعبیر شد و پیکری که بازنگشت🥀
🌹شهید محمد امین کریمیان🌹
تاریخ تولد: ۳۱ / ۶ / ۱۳۷۳
تاریخ شهادت: ۲۷ / ۳ / ۱۳۹۵
محل تولد: مازندران،بابلسر
محل شهادت: حلب، سوریه
*🌹مادرش← محمد امین از يك دانشگاه در آلمان بورسيه شده بود، اما همه را رها كرد و براي جهاد به سوريه رفت
پلاک حضرت زهرا (س) را همیشه به گردن داشت و میگفت دلم میخواد مثل مادرم زهرا(س) گمنام باشم
پسرم به همرزمانش گفته بود: «خواب ديدم امشب عملياتی در پيش است و فرمانده و من شهيد میشويم و جنازهمان را نمیآورند.»
بعد غسل شهادت ميگيرد و آماده شهادت میشود.🕊️بعد از شروع عمليات سربازان سوری در جناحين آنها بودند
از شدت آتش دشمن زمینگیر ميشوند و فرماندهشان مجروح میشود
🥀محمد امین به سمت دشمن تیراندازی میکند اما خودش هم در کنار فرمانده شهید میشود🥀
و همه متوجه شدند که خوابش به زیبایی تعبیر شده است.
عکس پروفایلش عکس شهید امیر حاج امینی بود و خودش هم همانگونه شهید شد🕊️
و با دو تیر یکی به زانوو دیگری به پشتش به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️
تاکنون خبری از پیکرش نشده و معلوم نیست تکفیری ها با پیکرش چه کردند
🥀در نهایت او همانند حضرت زهرا(س) بی مزار ماندو به آرزوی دیرینه اش رسید*🕊️
🌹جاویدالاثرطلبه شهید محمد امین کریمیان🌹
@khaimahShuhada
✨✨✨
همهی گلولههای جنگ نرم، مثل خمپاره شصت است
نه سوت دارد نه صدا!🔥
وقتی میفهمیم آمده که میبینیم:
فلانی دیگر هیئت نمیآید،
فلانی دیگر چادر سرش نمیکند!🚫
🎙#شهیدحجتاللهرحیمی
@khaimahShuhada
❤️خاطره ای از شهید مدافع حرم میرزا محمود تقی پور
کار جهادی کردن ، روحیه جهادی داشتن هم میخواد
یکی از خصوصیات #میرزا_محمود ، این بود که تبلیغ رو منحصر در مسجد و منبر و جلسات مذهبی نمیدونست.
در مناسبتها، ایام و یا برنامه های خاص اعم از فرهنگی ، اقتصادی ، محیط زیست و یا حتی ورزشی دنبال این بود که چطور میتواند نقش موثری ایفا کند.
یادمه در یکی از همین مسابقات شهرآورد فوتبال بین تیم استقلال و پیروزی خودش رو به ورزشگاه رسونده بود با مشقت فراوان ،تا اینکه بتونه به بهانه پاسخگویی به مسائل شرعی ، با جوان ها ارتباط چهره به چهره داشته باشه و میگفت جوانان رو که همیشه نباید در مسجد و جلسات مذهبی دید.باید سراغشون رفت.
#شهید حجت الاسلام محمود این عملش آدم رو یاد مضمون روایتی میندازه که در مورد ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) میفرمایند :
به سراغ مردم میرفت ومنتظر نمیماند که به سراغش بیایند.
#شهادت_ظهر_اربعین۹۵
@khaimahShuhada
#خاطره
فرزند اولم علی در دی ماه ۱۳۸۲ به دنیا آمد. او شیر نمی خورد. من واهمه این را داشتم که اگر علی شیر نخورد، مجبور خواهم بود از شیرخشک استفاده کنم. مجتبی کتاب قرآن را برداشت نیت کرد و قرآن را باز کرد و سوره محمد آمد. علی را در آغوش گرفت و سوره محمد را آرام آرام در گوشش خواند. در کنار آن آیات زیبا گریه می کرد. صدای زیبایش طنین انداز اتاق شده بود و اشک هایی که روی گونه هایش جاری بود از ذهنم پاک نمی شود. پس از آن به راحتی علی شیر خورد ...😍
عباس پسر دومم در تیرماه ۱۳۸۴ به دنیا آمد. قبل از تولدش در خواب سواری را با اسب سفید دیدم که از او طلب شفای فرزندم را داشتم و حسی می گفت که او حضرت عباس است. ❤️
خواب را برای مجتبی تعریف کردم و او نیت کرد که هر ساله در روز تاسوعا نذری بدهیم . زمانی که عباس به دنیا آمد، حال جسمی خوبی نداشت . پس از چند مدت حالش خوب شد و هیچ نشانه ای از بیماری در بدن او نبود. سال ۱۳۸۵ به شیراز آمدیم و حدود ۶ سال را در شیراز گذراندیم. سال ۱۳۹۲ دوره عالی مجتبی تمام شد و به تیپ ۴۵ شوشتر منتقل شد.
راوی: همسر محترم شهید💔
شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقار نسب🌹
#شهدای_ارتش
@khaimahShuhada
حاج قاسم سلیمانی میگفت:
هر گاه که میخواستم حالم عوض شود و روحیه بگیرم، وارد سنگر اطلاعات عملیات میشدم و پشت سر شهید محمدرضا کاظمیزاده نماز میخواندم.
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روایتی از دیدار رهبر معظم انقلاب در دوران نوجوانی با شهید سید مجتبی نواب صفوی
@khaimahShuhada
#زندگی_به_رنگ_شهدا
✍همسرش میگہ:
یہ روز اومدم خونہ، چشماش سرخ
شده بود. نگاه ڪردم دیدم کتاب گناهان
ڪبیره شهید دستغیب توے دستاش گرفتہ.
بهش گفتم:
گریه کردے؟ یه نگاهے به من ڪرد و
گفت:راستے اگہ خدا اینطورے کہ توی این ڪتاب نوشتہ با ما معاملہ ڪنه عاقبت ما چے میشه؟
مدتے بعد براے گروه خودشون یہ
صندوق درست ڪرده بود و بہ دوستاش
گفته بود:هرکے غیبت کنہ باید پنجاه تومن بندازه توے صندوق. باید جریمہ بدیم تا گناه تڪرار نشه.
📚منبع:ڪتاب ڪوله پشتےبه نقل از افلاڪیان
🌷شهید محمدحسن فایده🌷
@khaimahShuhada
#زندگی_به_رنگ_شهدا
اهمیت بسیاری به حجاب می داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت»
حتی نحوه تزئین ماشین عروسی مان به گونه ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و به این شکل گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند.
برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد و خاطرم است که برخی میگفتند، عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است ولی برای جواد مهم کاری بود که برای خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت.
تربیت فاطمه را به من سپرده بود و می گفت از تربیت دخترمان شانه خالی نمی کنم ولی مادر بهتر می تواند دختر را تربیت کند و از همان دو سالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود.
#مدافع حرم شهید جواد محمدی
راوی همسر شهید
@khaimahShuhada