eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگی از زندگی شهید : سید مجتبی تهرانی معروف به ، در سال 1303 شمسی در خانواده ای روحانی و اصیل در خانه محقری در خانی آباد قدم به عرصه ی وجود گذاشت. وی با علاقه و عشقی وصف ناشدنی به روحانیت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد. شهید از طرف مادر به سادات درچه اصفهان منتسب و از طرف پدر میرلوحی است.  شهید عنوان نواب صفوی را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، دانشمندی روحانی بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانیت شد، اما از طریق تصدی وکالت دادگستری همچنان به داد مظلومان می رسید.  مرحوم سید جواد در سال 1314 یا 15 در اثر مشاجره و درگیری لفظی با (داور) وزیر عدلیه ی رضاخان، غیرت علویش به جوش آمد و یک سیلی نثار وی کرد که در اثر آن سه سال به زندان افتاد.  شهید نواب پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت ‏اللَّه سیدابوالحسن اصفهانی جهت مبارزه با کجروی‏‌های کسروی به ایران آمد و با تشکیل "جمعیت فداییان اسلام" به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت. ترور وابستگان استعماری مانند احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم‏‌آرا و حسین علاء از جمله فعالیت‏های سیاسی این جمعیت می‏‌باشد.  شهید نواب صفوی همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامی به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیری مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود. سرانجام این مجاهد خستگی‏ ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نام‏های ، و در بیدادگاه رژیم پهلوی محکوم و در صبحگاه 27 دی 1334 شمسی شده و به خیل شهدا پیوستند. بدین ترتیب پرونده ده سال فعالیت سیاسی و اجتماعی جمعیت فداییان اسلام بسته شد و جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید.     @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره همسر شهید طاهرنیا ❤️❤️❤️ آن کس که تورا شناخت جان را چه کند؟ 🌸 فرزند وعیال وخانمان را چه کند؟ 🌸 دیوانه کنی هردو جهانش بخشی '🌸 دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟ 🌸 @khaimahShuhada
شهید جمهور
✨✨﷽✨✨ 🤔اگر انصاف داشته باشیم همسر مرحوم شهید🌹 «نواب صفوی»  اعلی الله مقامه؛ نقل می‌کند؛ یک شب بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم حتی نان خشک! هر چه بود؛ امشب افطار تمام شد. ☺️مرحوم نواب لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛ وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحر چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد. 😟بعد نماز صبح گفتم و نماز ظهر هم گفتم و تا غروب و مغرب مرتب سر و صدا کردم که هیچ نداریم. تا این که اذان مغرب را گفتند؛ آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند چطور سفره افطار امشب نداریم؟ پاسخ دادم از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم و نیست. 😊آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست 😄خندیدیم و گفتم صد البته بله. رفتم و از فرط عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و ... آوردم و پارچ آب را جلوی آقا گذاشتم. هنوز لیوان را پر نکرده بود صدای در آمد. 😱طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود رفت سمت در و آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند و آشنا، آقا فرمود تعارف کن بیایند. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند؛ آقا فرمود خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم آقا لبخندی تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهد هستند. الحمدلله آب در لوله ها فراوان هست. 🌹شهید نواب چیزی نگفت؛ یوسف رفت وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم این چیست؟ پاسخ داد: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده و دارند می‌روند گفت بگوییم هر چی فکر کردیم این همه غذای پخته را چه کنیم؛ خانمم گفت چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. می‌دهیم خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارند. آقا یک نگاه به من کرد و خنده کرد و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم و ... آن‌ها که رفتند آقا به من فرمود، ⭕️⭕️ دو نکته: 1⃣اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی که فهمیدی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ 2⃣دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود مشکل خیلی‌ها  همین است نه سکوتشان از سر انصاف است نه سر و صدایشان. وقت نداشتن جیغ دارند وقت داشتن بخل و غفلت. شادی روح مطهرشون صلوات🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khaimahShuhada
⭕️خوابی که تعبیر شد و پیکری که بازنگشت🥀 🌹شهید محمد امین کریمیان🌹 تاریخ تولد: ۳۱ / ۶ / ۱۳۷۳ تاریخ شهادت: ۲۷ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: مازندران،بابلسر محل شهادت: حلب، سوریه *🌹مادرش← محمد امین از يك دانشگاه در آلمان بورسيه شده بود، اما همه را رها كرد و براي جهاد به سوريه رفت پلاک حضرت زهرا (س) را همیشه به گردن داشت و میگفت دلم میخواد مثل مادرم زهرا(س) گمنام باشم پسرم به هم‌رزمانش گفته بود: «خواب ديدم امشب عملياتی در پيش است و فرمانده و من شهيد می‌شويم و جنازه‌مان را نمی‌آورند.» بعد غسل شهادت ميگيرد و آماده شهادت میشود.🕊️بعد از شروع عمليات سربازان سوری در جناحين آن‌ها بودند از شدت آتش دشمن زمین‌گیر ميشوند و فرمانده‌شان مجروح میشود 🥀محمد امین به سمت دشمن تیراندازی میکند اما خودش هم در کنار فرمانده شهید میشود🥀 و همه متوجه شدند که خوابش به زیبایی تعبیر شده است. عکس پروفایلش عکس شهید امیر حاج امینی بود و خودش هم همانگونه شهید شد🕊️ و با دو تیر یکی به زانوو دیگری به پشتش به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️ تاکنون خبری از پیکرش نشده و معلوم نیست تکفیری ها با پیکرش چه کردند 🥀در نهایت او همانند حضرت زهرا(س) بی مزار ماندو به آرزوی دیرینه اش رسید*🕊️ 🌹جاویدالاثرطلبه شهید محمد امین کریمیان🌹 @khaimahShuhada
✨✨✨ همه‌ی گلوله‌های جنگ نرم، مثل خمپاره شصت است نه سوت دارد نه صدا!🔥 وقتی می‌فهمیم آمده که می‌بینیم: فلانی دیگر هیئت نمی‌آید، فلانی دیگر چادر سرش نمی‌کند!🚫 🎙 @khaimahShuhada
❤️خاطره ای از شهید مدافع حرم میرزا محمود تقی پور کار جهادی کردن ، روحیه جهادی داشتن هم میخواد یکی از خصوصیات ، این بود که تبلیغ رو منحصر در مسجد و منبر و جلسات مذهبی نمیدونست. در مناسبتها، ایام و یا برنامه های خاص اعم از فرهنگی ، اقتصادی ، محیط زیست و یا حتی ورزشی دنبال این بود که چطور میتواند نقش موثری ایفا کند. یادمه در یکی از همین مسابقات شهرآورد فوتبال بین تیم استقلال و پیروزی خودش رو به ورزشگاه رسونده بود با مشقت فراوان ،تا اینکه بتونه به بهانه پاسخگویی به مسائل شرعی ، با جوان ها ارتباط چهره به چهره داشته باشه و میگفت جوانان رو که همیشه نباید در مسجد و جلسات مذهبی دید.باید سراغشون رفت. حجت الاسلام محمود این عملش آدم رو یاد مضمون روایتی میندازه که در مورد ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) میفرمایند : به سراغ مردم میرفت ومنتظر نمیماند که به سراغش بیایند. ۹۵ @khaimahShuhada
فرزند اولم علی در دی ماه ۱۳۸۲ به دنیا آمد. او شیر نمی خورد. من واهمه این را داشتم که اگر علی شیر نخورد، مجبور خواهم بود از شیرخشک استفاده کنم. مجتبی کتاب قرآن را برداشت نیت کرد و قرآن را باز کرد و سوره محمد آمد. علی را در آغوش گرفت و سوره محمد را آرام آرام در گوشش خواند. در کنار آن آیات زیبا گریه می کرد. صدای زیبایش طنین انداز اتاق شده بود و اشک هایی که روی گونه هایش جاری بود از ذهنم پاک نمی شود. پس از آن به راحتی علی شیر خورد ...😍 عباس پسر دومم در تیرماه ۱۳۸۴ به دنیا آمد. قبل از تولدش در خواب سواری را با اسب سفید دیدم که از او طلب شفای فرزندم را داشتم و حسی می گفت که او حضرت عباس است. ❤️ خواب را برای مجتبی تعریف کردم و او نیت کرد که هر ساله در روز تاسوعا نذری بدهیم . زمانی که عباس به دنیا آمد، حال جسمی خوبی نداشت . پس از چند مدت حالش خوب شد و هیچ نشانه ای از بیماری در بدن او نبود. سال ۱۳۸۵ به شیراز آمدیم و حدود ۶ سال را در شیراز گذراندیم. سال ۱۳۹۲ دوره عالی مجتبی تمام شد و به تیپ ۴۵ شوشتر منتقل شد. راوی: همسر محترم شهید💔 شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقار نسب🌹 @khaimahShuhada
حاج قاسم سلیمانی می‌گفت: هر گاه که می‌خواستم حالم عوض شود و روحیه بگیرم، وارد سنگر اطلاعات عملیات می‌شدم و پشت سر شهید محمدرضا کاظمی‌زاده نماز می‌خواندم. @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روایتی از دیدار رهبر معظم انقلاب در دوران نوجوانی با شهید سید مجتبی نواب صفوی @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍همسرش میگہ: یہ روز اومدم خونہ، چشماش سرخ شده بود. نگاه ڪردم دیدم کتاب گناهان ڪبیره شهید دستغیب توے دستاش گرفتہ. بهش گفتم: گریه کردے؟ یه نگاهے به من ڪرد و گفت:راستے اگہ خدا اینطورے کہ توی این ڪتاب نوشتہ با ما معاملہ ڪنه عاقبت ما چے میشه؟ مدتے بعد براے گروه خودشون یہ صندوق درست ڪرده بود و بہ دوستاش گفته بود:هرکے غیبت کنہ باید پنجاه تومن بندازه توے صندوق. باید جریمہ بدیم تا گناه تڪرار نشه. 📚منبع:ڪتاب ڪوله پشتےبه نقل از افلاڪیان 🌷شهید محمدحسن فایده🌷 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهمیت بسیاری به حجاب می داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت» حتی نحوه تزئین ماشین عروسی مان به گونه ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و به این شکل گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند. برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد و خاطرم است که برخی میگفتند، عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است ولی برای جواد مهم کاری بود که برای خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت. تربیت فاطمه را به من سپرده بود و می گفت از تربیت دخترمان شانه خالی نمی کنم ولی مادر بهتر می تواند دختر را تربیت کند و از همان دو سالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود. حرم شهید جواد محمدی راوی همسر شهید @khaimahShuhada
❤️خـدا کـند که ندیده باشد، اینگونه به غلتیدنت را... شهید نواب صفوی و یارانش 🌹۲۷ دیماه سالروز شهادت شهید و یارانش بدست جلادان پهلوی 🕊شادی روح بلندشان صلوات @khaimahShuhada
🌹از وصایای شهید حجه الاسلام سید مجتبی نواب صفوی: 🌹اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه هامی توانی رفع احتیاج از بیگانه کنی بهتر است بر این کار اقدام کنی تا این که دست گدایی به سوی دشمن اسلام دراز کنی. @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*چهارمین شهید ما*🕊️ *شهید شعبانعلی نژاد فلاح*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: البرز،ساوجبلاغ محل شهادت: شلمچه *🌹همسرش ← شعبانعلی از سپاه استعفا داده بود🍁ماجرای استعفاء دادنش هم به همان روزی برمی‌گردد که مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند🌙 به خانه پدر ایشان سر زدند.اینها 6 برادر بودند که 3 نفر از آنها شهید شدند🕊️مقام معظم رهبری در این ملاقات گفتند که دیگر کسی از این برادرها نباید به جبهه برود✨این خانواده 3 شهید داده است.✨بعد از این اتفاق، شعبانعلی از سپاه استعفاء داد و به خانه برگشت.🍂او در امور بهداری سپاه مشغول بود🍃مسئولان بهداری می‌گفتند خانم فقط این گره به دست شما باز می‌شود.💫ما به ایشان نیاز شدیدی داریم، کاری کنید تا برگردند.🍃من هم پایم را در یک کفش کردم که یا طلاق یا سپاه؛‼️شعبانعلی هم راضی شد و به سپاه برگشت.✨نمازهای شبش ترک نمیشد، وابستگی عجیبی به او داشتم💕گفته بود اگر شهید شدم به همسرم خبر ندهید. بگذارید خودش آرام آرام می‌فهمد چون طاقت ندارد.🥀برای همین وقتی شهید شد، کسی جرأت نکرد بگوید🥀تا اینکه 3 روز بعد یکی از همسایه‌ها پیشقدم شد.🥀او معاونت بهداری لشکر ۱۰ سیدالشهداء را پذیرفت🌙و چهارمین شهید ما شد✨که در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید شعبانعلی نژاد فلاح* *شادی روحش صلوات*🌹 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز شهادت حتما بخوانید نماز نواب در بیت داستان حضور ایشان در بیت المقدس بسیار شنیدنی است و ما را با روح بلند آن روحانی مجاهد بیشتر آشنا می سازد. مۆتمر اسلامی از طرف «جمعیت انقاذ فلسطین» و «مكتب الاسراء المعراج» در شب معراج پیامبر تشكیل شد. زمانی که نواب به «بیت المقدس» رسید, این جمع كار خود را آغاز كرده بود. هدف اصلی نواب از شركت در این جلسات تهییج و دعوت سران ممالك اسلامی برای تشكیل جبهه‌ای متحد و مستحكم و اجرای احكام اسلامی بود. 70 نفر از شخصیتهای بزرگ ممالكت اسلامی در این جلسه حضور داشتند, نواب پس از بازگشت به ایران در مورد چگونگی جلسه گفت: «من فضای مۆتمر را به جای اینكه اسلامی ببینم, عربی دیدم,‌ می‌دیدم كه همه سخنرانی‌ها به این موضوع اشاره دارند كه حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین صورت گرفته است, اما وقتی كه نوبت به سخنرانی من فرا رسید, دو ركعت نماز خواندم و گفتم: «خدایا از تو یاری می‌خواهم.» سپس به پشت تریبون رفته و گفتم: «اگر افتخار به عربیت باشد من فرزند بهترین مرد عرب هستم. اگر پیغمبر را از عرب بگیرید, عرب هیچ ندارد. شخصیت عرب به پیامبر اسلام است. من فرزند او هستم. همان پیامبر از جانب خدا فرمود: «انا خلقاناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا. ان اكرمكم عند الله اتقیكم.» «حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین چه سرزمین عرب و چه غیر عرب, حمله به سرزمین اسلام است.» نواب در این جلسه به زبان عربی سخنرانی شیوایی بیان نمود كه سران عرب گمان كردند او مردی عرب است. او در جایگاه سخنرانی ایستاد و فریاد زد: «وقت خوردن و خوابیدن به سر رسیده, باید برای بیرون راندن بیگانگان از سرزمینهای اسلامی و برای نجات روح و فكر جوانان مسلمان و نسلهای آینده مسلمین از فرهنگ بیگانه, فداكاری و جانبازی كرد, باید جنگید تا كیان و عظمت از دست رفته را مجدداً باز یافت.» همه حضار حیرت زده به او نگاه كردند, جسارت نواب برایشان تعجب آور بود, «سوكارنو, سید قطب, استاد حسنی الهفیبی, دكتر سید رمضان, استاد محمد صواف و فرمانده نیرویاردنی كلوپ پاشا» نیز در این مجمع حضور داشتند. سخنرانی نواب به پایان رسید. و جوانان فلسطینی فریاد زدند: «زنده باد مرد قهرمان ایران.» و این گونه نواب صفوی مانندشعله ای سوزنده و فروزان درجلسات شش روزه موتمر زبانه كشید و سران ممالك اسلامی را به خطر بزرگ صهیونیست آگاه نمود. در این دیدار نماینده «اخوان المسلمین» از نواب درخواست كرد, تا به مصر سفر كند اما نواب به دلیل نداشتن هزینه سفر نتوانست دعوت آنان را بپذیرد. جلسه مۆتمر اسلامی به پایان رسیده بود. نواب به همراه سران ممالكت اسلامی برای بازدید از بخش اشغالی قدس به مرز بیت المقدس رفت. در كنار مرز, رهبر فداییان متوجه مسجد مخروبه‌ای در داخل بخش اشغالی بیت المقدس گشت. ناگهان شتابان به روی تخته سنگی ایستاد و گفت: «آن مسجد مخروبه را می‌بینید, می‌خواهیم برویم آنجا و نماز بخوانیم. هر كس آماده شهادت است با ما همراه شود.» با نوای لبیك حاضران سید از روی تخته سنگ پایین آمد و گفت: «من جلو می‌روم و شما پشت سر من بیایید.» همه به راه افتادندو نواب با دست خود سیم خاردار را پایین كشید. سربازان اسراییلی در حالیكه دستهایشان روی ماشه مسلسل بود, با تعجب به آنها نگاه می‌كردند. سران ممالكت اسلامی به فرزند پاك رسول خدا (ص) اقتدا نمودند و نواب قامت به خدای قیامت بست. نماز جماعت دولتمردان كشورهای اسلامی قیامی بود علیه مزدوران رژیم صهیونیست و نواب به یاری خدا و قدمهای محكم, رهبری این قیام را بر عهده گرفت و اینگونه «ان تنصر الله ینصركم و یثبت اقدامكم» را به تصویر كشید. نماز به پایان رسید. نواب با جلال و شكوه در میان سران ممالكت اسلامی به محل جلسات مۆتمر بازگشت. دكتر سوكارنو از كشور اندونزی به نواب گفت: «آن زمان تحت تأثیر احساسات بودیم و الان تحت تأثیر عقل. این پسر پیغمر, فكر نكرد اگر یك سرباز اسرائیلی ماشه اسلحه‌اش را می‌چكاند, همه ما كشته شده بودیم. چرا این كار را به این صورت انجام دادی؟» نواب با لبخند به او گفت: «اتفاقاً آرزویم این بود كه در اینجا شهید بشوم, چون ما نماینده ملتهای مسلمان منطقه هستیم. ملتهای مسلمان نمی‌دانند كه در این قسمت از دنیا چه فاجعه‌ای اتفاق افتاده است. من دلم می‌خواست همه ما شهید می‌شدیم. شاید ملتهای اسلامی, تحریك می‌شدند و با شهادت ما علیه اسرائیل, قیام می‌كردند.» آن روز نماز نواب این درس را به دنیا داد كه اگر همه با هم متحد باشند,‌ هیچ حكومتی هر چند قدرتمند, نمی‌تواند كاری انجام دهد. نشربمناسبت روز شهادت هدیه نثار ارواح مطهرش صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آیا امام خامنه ای مدظله العالی💕 میدانستند که روزی رهبر میشوند⁉️ ✅خیلی شنیدی است حتما ببینید!!👆 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
[°•💔☁️•°] حاج احمد، سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که می گفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد. قسمش داد به حضرت زهرا(س) : «تویی که عشق حسین(علیه‌السلام) را داری! از خدا برای من هم بخواه! احمد! قرارمون که یادت نرفته؟! احمد! مَرده و قولش، منتظر خبرت می‌مونم. قول می‌دم راهت رو ادامه بدم و دست فرمانده رو از همیشه پُرتر کنم. فقط براتِ شهادت منو هم از آقا امام حسین بگیر!».... ۱۴ سال بعد احمد رفیقش را صدا زد، حالا هر دو از آسمان به اهل زمین نگاه می‌کنند...💔 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ @khaimahShuhada
حضور سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه بر سر مزار شهید ابومهدی المهندس در نجف @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸آيا به درد امام زمانمون میخوریم یانه؟ 🎙با روایتگری زیبای حجت الاسلام والمسلمین استاد @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷حق همسایگی🌷 قرار بود در نزديكي منزل ماپنج شهيد گمنام را به خاك بسپارند.من يكي از مخالفين دفن شهدا بودم!با اينكه به شهدا ارادت داشتم اما حس ميكردم منزل ما در كنار قبرستاان قرار خواهد گرفت در نتيجه ارزش مالي خود را از دست خواهد داد لذا پيگيري كردم كه شهدا در جايي ديگر دفن شونداما پيگيري من عملي نشد!پنج شهيد گمنام در كنار منزل ما در شهرك واوان در اطراف تهران به خاك سپرده شدند.من هم بسيار ناراحت!فشار رواني وناراحتي من بيشتر بخاطر پسرم بود .پسر ۱۲ساله من مدتها بود كه از ناحيه استخوان پا دچار مشكل بود به طوري كه قادر به راه رفتن نبود .بعد از دفن شهدا بيشتر ناراحت بودم وبه كساني كه در كنار مزار شهدا بودند به چشم حقارت مي نگريستم ... تا اينكه يك شب در عالم خواب ديدم جواني خوش سيما نزديك من آمد .چهره بسيجيان زمان جنگ را داشت .ايشان جلو آمد .سلام كرد .وگفت:ما حق همسايگي را خوب ادا مي كنيم !اگرچه نمي خواستي ما دركنار منزل شما دفن شويم اما حالا كه همسايه شديم حق گردن ما داريد!بعد در مورد فرزند مريضم صحبت كردوگفت:براي شفاي پسرت روبه قبله بايست وسه مرتبه باتوجه بگو الحمدالله !در همين حال هيجان زده از خواب پريدم روبه قبله ايستادم باتوجه وحضور قلب سه بار گفتم :الحمدالله بعد هم نماز خواندم وخوابيدم.صبح پسرم مرا از خواب بيدار كرد !به راحتي راه مي رفت !انگار تاكنون هيچ مشكلي نداشته ،بيماري پسرم به طور كامل برطرف شده بود .اين عنايت خدابود كه ما همسايگان به اين خوبي پيدا كرديم @khaimahShuhada