eitaa logo
شهید جمهور
169 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز شهادت حتما بخوانید نماز نواب در بیت داستان حضور ایشان در بیت المقدس بسیار شنیدنی است و ما را با روح بلند آن روحانی مجاهد بیشتر آشنا می سازد. مۆتمر اسلامی از طرف «جمعیت انقاذ فلسطین» و «مكتب الاسراء المعراج» در شب معراج پیامبر تشكیل شد. زمانی که نواب به «بیت المقدس» رسید, این جمع كار خود را آغاز كرده بود. هدف اصلی نواب از شركت در این جلسات تهییج و دعوت سران ممالك اسلامی برای تشكیل جبهه‌ای متحد و مستحكم و اجرای احكام اسلامی بود. 70 نفر از شخصیتهای بزرگ ممالكت اسلامی در این جلسه حضور داشتند, نواب پس از بازگشت به ایران در مورد چگونگی جلسه گفت: «من فضای مۆتمر را به جای اینكه اسلامی ببینم, عربی دیدم,‌ می‌دیدم كه همه سخنرانی‌ها به این موضوع اشاره دارند كه حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین صورت گرفته است, اما وقتی كه نوبت به سخنرانی من فرا رسید, دو ركعت نماز خواندم و گفتم: «خدایا از تو یاری می‌خواهم.» سپس به پشت تریبون رفته و گفتم: «اگر افتخار به عربیت باشد من فرزند بهترین مرد عرب هستم. اگر پیغمبر را از عرب بگیرید, عرب هیچ ندارد. شخصیت عرب به پیامبر اسلام است. من فرزند او هستم. همان پیامبر از جانب خدا فرمود: «انا خلقاناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا. ان اكرمكم عند الله اتقیكم.» «حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین چه سرزمین عرب و چه غیر عرب, حمله به سرزمین اسلام است.» نواب در این جلسه به زبان عربی سخنرانی شیوایی بیان نمود كه سران عرب گمان كردند او مردی عرب است. او در جایگاه سخنرانی ایستاد و فریاد زد: «وقت خوردن و خوابیدن به سر رسیده, باید برای بیرون راندن بیگانگان از سرزمینهای اسلامی و برای نجات روح و فكر جوانان مسلمان و نسلهای آینده مسلمین از فرهنگ بیگانه, فداكاری و جانبازی كرد, باید جنگید تا كیان و عظمت از دست رفته را مجدداً باز یافت.» همه حضار حیرت زده به او نگاه كردند, جسارت نواب برایشان تعجب آور بود, «سوكارنو, سید قطب, استاد حسنی الهفیبی, دكتر سید رمضان, استاد محمد صواف و فرمانده نیرویاردنی كلوپ پاشا» نیز در این مجمع حضور داشتند. سخنرانی نواب به پایان رسید. و جوانان فلسطینی فریاد زدند: «زنده باد مرد قهرمان ایران.» و این گونه نواب صفوی مانندشعله ای سوزنده و فروزان درجلسات شش روزه موتمر زبانه كشید و سران ممالك اسلامی را به خطر بزرگ صهیونیست آگاه نمود. در این دیدار نماینده «اخوان المسلمین» از نواب درخواست كرد, تا به مصر سفر كند اما نواب به دلیل نداشتن هزینه سفر نتوانست دعوت آنان را بپذیرد. جلسه مۆتمر اسلامی به پایان رسیده بود. نواب به همراه سران ممالكت اسلامی برای بازدید از بخش اشغالی قدس به مرز بیت المقدس رفت. در كنار مرز, رهبر فداییان متوجه مسجد مخروبه‌ای در داخل بخش اشغالی بیت المقدس گشت. ناگهان شتابان به روی تخته سنگی ایستاد و گفت: «آن مسجد مخروبه را می‌بینید, می‌خواهیم برویم آنجا و نماز بخوانیم. هر كس آماده شهادت است با ما همراه شود.» با نوای لبیك حاضران سید از روی تخته سنگ پایین آمد و گفت: «من جلو می‌روم و شما پشت سر من بیایید.» همه به راه افتادندو نواب با دست خود سیم خاردار را پایین كشید. سربازان اسراییلی در حالیكه دستهایشان روی ماشه مسلسل بود, با تعجب به آنها نگاه می‌كردند. سران ممالكت اسلامی به فرزند پاك رسول خدا (ص) اقتدا نمودند و نواب قامت به خدای قیامت بست. نماز جماعت دولتمردان كشورهای اسلامی قیامی بود علیه مزدوران رژیم صهیونیست و نواب به یاری خدا و قدمهای محكم, رهبری این قیام را بر عهده گرفت و اینگونه «ان تنصر الله ینصركم و یثبت اقدامكم» را به تصویر كشید. نماز به پایان رسید. نواب با جلال و شكوه در میان سران ممالكت اسلامی به محل جلسات مۆتمر بازگشت. دكتر سوكارنو از كشور اندونزی به نواب گفت: «آن زمان تحت تأثیر احساسات بودیم و الان تحت تأثیر عقل. این پسر پیغمر, فكر نكرد اگر یك سرباز اسرائیلی ماشه اسلحه‌اش را می‌چكاند, همه ما كشته شده بودیم. چرا این كار را به این صورت انجام دادی؟» نواب با لبخند به او گفت: «اتفاقاً آرزویم این بود كه در اینجا شهید بشوم, چون ما نماینده ملتهای مسلمان منطقه هستیم. ملتهای مسلمان نمی‌دانند كه در این قسمت از دنیا چه فاجعه‌ای اتفاق افتاده است. من دلم می‌خواست همه ما شهید می‌شدیم. شاید ملتهای اسلامی, تحریك می‌شدند و با شهادت ما علیه اسرائیل, قیام می‌كردند.» آن روز نماز نواب این درس را به دنیا داد كه اگر همه با هم متحد باشند,‌ هیچ حكومتی هر چند قدرتمند, نمی‌تواند كاری انجام دهد. نشربمناسبت روز شهادت هدیه نثار ارواح مطهرش صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آیا امام خامنه ای مدظله العالی💕 میدانستند که روزی رهبر میشوند⁉️ ✅خیلی شنیدی است حتما ببینید!!👆 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
[°•💔☁️•°] حاج احمد، سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که می گفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد. قسمش داد به حضرت زهرا(س) : «تویی که عشق حسین(علیه‌السلام) را داری! از خدا برای من هم بخواه! احمد! قرارمون که یادت نرفته؟! احمد! مَرده و قولش، منتظر خبرت می‌مونم. قول می‌دم راهت رو ادامه بدم و دست فرمانده رو از همیشه پُرتر کنم. فقط براتِ شهادت منو هم از آقا امام حسین بگیر!».... ۱۴ سال بعد احمد رفیقش را صدا زد، حالا هر دو از آسمان به اهل زمین نگاه می‌کنند...💔 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ @khaimahShuhada
حضور سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه بر سر مزار شهید ابومهدی المهندس در نجف @khaimahShuhada
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸آيا به درد امام زمانمون میخوریم یانه؟ 🎙با روایتگری زیبای حجت الاسلام والمسلمین استاد @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷حق همسایگی🌷 قرار بود در نزديكي منزل ماپنج شهيد گمنام را به خاك بسپارند.من يكي از مخالفين دفن شهدا بودم!با اينكه به شهدا ارادت داشتم اما حس ميكردم منزل ما در كنار قبرستاان قرار خواهد گرفت در نتيجه ارزش مالي خود را از دست خواهد داد لذا پيگيري كردم كه شهدا در جايي ديگر دفن شونداما پيگيري من عملي نشد!پنج شهيد گمنام در كنار منزل ما در شهرك واوان در اطراف تهران به خاك سپرده شدند.من هم بسيار ناراحت!فشار رواني وناراحتي من بيشتر بخاطر پسرم بود .پسر ۱۲ساله من مدتها بود كه از ناحيه استخوان پا دچار مشكل بود به طوري كه قادر به راه رفتن نبود .بعد از دفن شهدا بيشتر ناراحت بودم وبه كساني كه در كنار مزار شهدا بودند به چشم حقارت مي نگريستم ... تا اينكه يك شب در عالم خواب ديدم جواني خوش سيما نزديك من آمد .چهره بسيجيان زمان جنگ را داشت .ايشان جلو آمد .سلام كرد .وگفت:ما حق همسايگي را خوب ادا مي كنيم !اگرچه نمي خواستي ما دركنار منزل شما دفن شويم اما حالا كه همسايه شديم حق گردن ما داريد!بعد در مورد فرزند مريضم صحبت كردوگفت:براي شفاي پسرت روبه قبله بايست وسه مرتبه باتوجه بگو الحمدالله !در همين حال هيجان زده از خواب پريدم روبه قبله ايستادم باتوجه وحضور قلب سه بار گفتم :الحمدالله بعد هم نماز خواندم وخوابيدم.صبح پسرم مرا از خواب بيدار كرد !به راحتي راه مي رفت !انگار تاكنون هيچ مشكلي نداشته ،بيماري پسرم به طور كامل برطرف شده بود .اين عنايت خدابود كه ما همسايگان به اين خوبي پيدا كرديم @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹وقتی شهید نواب با شاه ملاقات کرد به او چه گفت؟ ♦️ به جهت لغو حکم اعدام یکی از شاگردانش به دیدار محمدرضا پهلوی میرود. در مورد این دیدار می‏گوید: وقتی به دربار رفتم آقای جم وزیر دربار به من گوشزد کرد ملاقات با اعلیحضرت عرفی دارد، از جمله تعظیم به وی، رعایت زمان ملاقات و...، ولی من گوشم بدهکار این حرف‏ها نبود، به نزد شاه که رسیدم تعظیم نکردم بلکه سلام دادم و سر جایم ایستادم، به ناچار شاه دستش را دراز کرد و با من دست داد و پرسید: آقای نواب صفوی چه می‏خوانید؟ من شنیده ‏ام شما طلبه هستید و درس می‏خوانید، ما آمادگی داریم هزینه تحصیل شما را تأمین کنیم. شهید نواب صفوی در ادامه می‏گوید: دستم را محکم بر روی میز کوبیدم و گفتم: من درس هستی و سیاه ‏مشق زندگی می‏خوانم، من به شما نصیحت می‏کنم باید از فلسطین حمایت کنید و همراه با مردم مظلوم و فقیر باشید. 👌پس از پایان وقت ملاقات، شاه به وزیر دربار می‏گوید: این سید مثل یک افسر که با سرباز صحبت می‏کند با من صحبت کرد و اصلا انگار نه انگار شاهی وجود دارد. @khaimahShuhada
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم وقتی یک حالتی پیدا بکند، دریدگی نداشته باشد، خیرگی نداشته باشد، حیا داشته باشد، مثل حالت نیمه خوابی داشته باشد، به این حالت می گویند «چشم بیمار». شما نگاه به چشم بکنید، چشمش محبت دارد. این چشم، خیره نیست. به خاطر روحش است که شما این را می بینی. انسان در چشمش تجلی می کند. وقتی یک کسی قلب دارد، وقتی نگاه به برادر دینی اش می کند، او را دگرگون می کند. * (بیانات در مسجد نور الاصفیاء تهران. 1395/07/06) @khaimahShuhada