eitaa logo
شهید جمهور
170 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🎋 گفت: تنها تقاضایی که دارم این است که مانع جبهه رفتن من نشوید. روز عقد هم نوشته‌هایی در مورد اهمیت جهاد و شهادت روی دیوار اتاق عقدمان نصب کرده بود. @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وعده حضرت زهرا(س) به شهید قربانخانی مادر شهید مدافع حرم، مجید قربانخانی: 🔹حضرت زهرا (س) به خواب مجید آمده بود و وعده داده بود که یک هفته پس از سفر به سوریه شهید می‌شوی. 🔹مجید از وقتی که این خواب را دید بیتاب شده بود. @khaimahShuhada
▪️شبی تو خواب دیدمش؛ بهم گفت: به بچه ها بگو سمت گناه هم نرن... اینجا خیلی سخت می گیرن...! ▪️بابت مداحی هیچ صله‌ای دریافت نمی‌ کرد. می‌گفت: صله من رو باید خود آقا بدهد.. ▪️اتاقشان به حرم خیلی نزدیک بود، شب شهادت حضرت زهرا(س) رو به حرم حضرت زینب (س) ایستاده بود و رو به خانم گفت: ۱۵سال نوکری کردم، یک شبش رو قبول کن و امشب سند شهادتم رو امضا کن.. فرداش در عملیات انتحاری که در نزدیکی حرم صورت گرفته بود حین کمک رسانی به مصدومان از ناحیه پهلو و بازوی چپش ۴۰ ترکش خورد و شهید شد. ▪️آخر وصیتنامه اش نوشته بود: وعدۂ ما بهشت... بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود: وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن علیه السلام" طلبه، بسیجی، ذاکر اهل بیت(ع)، خادم شهدا حجت اسدی @khaimahShuhada
🍂هیئت تموم شده بود؛ نزدیک اربعین بود، اومدم پیشش طبق معمول روبوسے ڪردیم🥰 حال و احوال و شوخے و خنده و...😅 بهم گفت موتورت ڪو؟🛵 گفتم گذاشتم بفروشمش گفت میخواے ماشین بخری؟🤔 گفتم نه میخوام برم ڪربلا💚 گفت خب موتور واسه چے میخواے بفروشی؟ گفتم واقعیت پول ندارم مجبورم بفروشم💸 گفت چقدر میشه پول سفرت؟ گفتم یه تومن گفت نمیخواد موتور و بفروشے من پول بهت میدم😊 گفتم ایول خیریه زدی؟😎 گفت اره اولین یتیمشم تویی😅😂 گفتم دمت گرم جور میشه😬 گفت جور شد دیگه...🙂 . 🏴 @khaimahShuhada
. ✅ محرم در راه بود، قرار شده بود ڪه با عملیات‌هایے اطراف حرم بی‌بی(سلام الله علیها) از اشغال تروریست‌هاے تڪفیرے، پاڪ‌سازے شده تا مردم محرم امسال بتوانند به‌راحتے و در امنیت ڪامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزادارے ڪنند. محمودرضا نیز مانند بقیه براے شروع عملیات لحظه شمارے می‌ڪرد، خیلے خوشحال به نظر می‌رسید. با شادے فوق‌العاده‌اے از حضورش بر بالاے گلدسته‌هاے حرم جهت شناسایے دشمن تعریف می‌ڪرد و از عڪس‌هاے نابے می‌گفت  ڪه از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) براے خود تهیه ڪرده بود. 🔺 🔺 @khaimahShuhada
مداح خـوش صدا نداشتیـم، زیارت عاشـورای مهدیه لشڪر تعطیل شده بود، قاسم صدام زد و گفت: پس زیارت عاشوراتون چی شد؟ قضیه رو براش گفتم، حرفـم رو برید، گفت: اینم شد دلیل!!! این حرفا اهمیتی نداره اصل اینه که توی جبهه اسلام عَلم زیارت عاشورا زمین نمونه و دیگه چیزی نگفت، از اون به بعد هروقت می‌اومد مهدیه تا می‌دید معطل مداحیم بلندگو رو بر می‌داشت و شروع می‌کرد: " السلام‌علیک یااباعبدالله. قاسم میرحسینی @khaimahShuhada
شهید محسن دین شعاری 🌱 چند هفته قبل از شهادت حاج محسن، با هم به مزار پاک پدر و مادرمان رفته بودیم. محسن حال و هوای دیگری داشت از من خواست که با هم بر سر مزار شهدا نیز برویم. وقتی وارد قطعه شهدا شدیم حاجی انگار دنبال چیزی می‌گشت علت سرگردانی‌اش را پرسیدم گفت می‌خواهم مزار شهید نوری در قطعه ۲۹ را پیدا کنم پس از کمی جستجو مزار شهید علیرضا نوری را پیدا کردیم در کنار مزار او یک قبر خالی بود حاج محسن با دیدن آن آرام نشست، دستش را بر روی مزار خالی گذاشت و گفت مرا اینجا دفن کنید. با تعجب پرسیدم اشتباه نمی‌کنی؟ اما محسن آرام گفت اینجا قبر من است... بعد از شهادت حاجی با اینکه ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمی‌دانم برنامه‌ها چطور ردیف شده بود که بچه‌های تخریب هماهنگ کردند و محسن را در همان جایی که پیش‌بینی کرده بود به خاک سپردند. محسن خانه آخرت خود را پیدا کرده بود... @khaimahShuhada
حضرت آیت الله بروجردی می‌فرمودند: در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد حتی اطباء از بهبودی چشم من مأیوس شدند تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دسته‌جات عزاداری به منزل ما می‌آمدند نشسته بودم اشک می‌ریختم درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود در همان حال گویا به من الهام شد از آن گِل‌هایی که به سر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم مقداری گِل از شانه و سر یک نفر از عزاداران به طوری که کسی متوجه نشود گرفتم و به چشم خود مالیدم فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه به کلی کسالت آن رفع شد بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی‌شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می‌گفتند: به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد ↲مردان علم در میدان عمل، جلد ۱ @khaimahShuhada
🍁میگفت : " هرچی میخواهید، از بخواهیـــد براتون دعـــا کنن، من خودم خیلی چیزا از شهدا گرفتم'' حالا محمود جان خودت هم به قافله شهدا پیوستی ۹۵ @khaimahShuhada
✍🏼 همسر شهید نقل می‌کند : ▫️ شهید علیخانی علاقه ویژه‌ای به فلسفه و عرفان دینی داشت و در تهذیب نفس فوق‌العاده همت داشت. ▫️ در تمام مسائل جلب رضایت الهی برایش مهم بود، این طور نبود که اهل حرف و شعار باشد. ▫️ شاید باورتان نشود ما زمانی که می‌خواستیم جهیزیه تهیه کنیم، سال ۷۸ و ۷۹ می‌گفت که کالا باید کالای ایرانی باشد، آن موقع اصلاً بحث مسائل اقتصادی و تحریم نبود، ولی بصیرت و معرفت فوق‌العاده‌ای داشت. 🕊   @khaimahShuhada
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥برا دفاع از کربلا برا تو قربانی میشیم اگه بیوفته پاش همه قاسم سلیمانی میشیم @khaimahShuhada
گفتم‌پس‌کی‌شیرینی ازدواجتو میخوریم؟ باهمان چهره‌خندان‌ومهربان انشاءالله فردا باحوریان بهشتی ازدواج میکنم😊وفردای‌آنروز،به‌نداۍسیدالشّهدا علیه‌السلام لبیک‌گفت وپرکشید😭 💠شهدا از شهادت خود خبر دارند... یک روزباتعدادی ازرفقا بهمراه محمودرفته بودیم بازار(سوریه) ازابتدای بازارخنده ازلبان محمود نمیرفت خیلی خوشحال بود..😊 برایمان شیرینی خرید... آخر ازدواج مصطفی نزدیک بود وقراربود وقتی برگشتیم ایران برای جشن ازدواج مصطفی سنگ تمام بگذاریم یکی ازرفقا به محمودگفت: پس کی شیرینی ازدواج تورامیخوریم؟؟! محمودباهمان چهره خندان ومهربان گفت: انشاءالله فردا باحوریان بهشتی ازدواج میکنم وفردای آنروز،قبل ازظهر به ندای "سیدالشّهدا"علیه السلام، لبیک گفت وپرکشید...😭 @khaimahShuhada