eitaa logo
شهید جمهور
169 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهے فاصله ما با شهـــــدا اندازه یه سیــــم خار داره... ڪاش‌یکے‌بود‌مارواز‌دست‌خودمون‌نجات‌مے داد. ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
شهید جمهور
... . سرمو مینداختم پایین و... تند تند از مدرسه میومدم خونه... زیر چشمی میدیدمش... ایستاده کنار کوچه...دم در خونه شون،منتظر... کوچه رو قُرُق میکرد تا کسی مزاحمم نشه...❤ صبر میکرد تا من بیام و رد شم...❤ بی هیچ حرفی... به خونه که میرسیدم،خیالش راحت میشد... ۱۶سالم بود که اومد با پدر و مادرم صحبت کرد... اومده بود خواستگاریم...💕 مادرم بهش گفته بود: با ازدواج فامیلی و با نظامی و... با زود ازدواج کردنم مخالفه... ولی اون سمج گفته بود... . ... ... . "اگه بهم ندینش،خودمو از هواپیما پرت میکنم پایین...!💕 " مادرم گفت:"اگه خود ملیحه نخواد چی...؟!" گفت:"اگه خودش نخواست... همسرشو باید خودم انتخاب کنم...!❤ جهیزیه شم خودم تهیه میکنم...!❤ بعدشم میرم ناپدید میشم...💔" وقتی دیدن به هیچ صراطی مستقیم نیست... گفتن برو با ننه بابات بیا... قبل رفتن گفت: "پس شمام قبلش با ملیحه صحبت کنید... ببینید اصلا خودش میخواد...؟💕" پسر عمه م بود... با هم و تو یه محله بزرگ شده بودیم... مثه برادرم بود...❤ وقتی فهمیدم شوکه شدم... ازش بدم اومده بود... مادرم سعی در متقاعد کردنم داشت... گفتم:"مگه من تو این خونه اضافَم که میخواید ردم کنید...؟💔 نمیخواااام... هر طوری بود متقاعدم کرد... آخرشم بعله رو دادم و گفتم: "هر چی شما و بابا بگید..." بخاطر خاطرات دوران بچگی... قبولش بعنوان شوهر آیندم کمی وقت میبرد... ولی زیاد طول نکشید... گمونم تا غروب همون روز...! تازه فهمیدم چقد دوسش دارم...💕 تا اينكه شب بعدش... با پدر مادرش رسماً اومد خواستگاری...💕 . (همسر شهيد،عباس بابايی) ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
✍شهید دکتر چمران میگفت: 🔹توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود ...سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛ اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد ... رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم ... 🌷اما روحم شفا پیدا کرد🌷 چه مریضی لذت بخشی ... @sardaraneashgh
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌ لحظاتی باشبهای سرداردلها 🌷 التماس دعا شهدارایادکنیم باصلوات @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصویر دیده نشده از حاج قاسم در حال کوهنوردی با جوانان @sardaraneashgh
✍شهید حاج قاسم سلیمانی اغلب ما از یک حس مشترکی برخورداریم و آن، حس مغمومیت است. وقتی انسان چیزی را از دست می دهد، یا برای چیز ارزشمندی تلاش می کند اما قدرت وصول به آن را ندارد، احساس مغمومیت می کند.این مغمومیت نشاط آور است، پیروزی آور است، معنویت آور است.. به من خیلی مراجعه می کنند. هرکسی دستش به من می رسد این را می گوید: دعاکن شهید بشوم.. من به آنها می گویم دعا کنید خداوند این حال را در شما حفظ کند. وای به روزی که انسان این حالت غم را، این حالت باختن را، این حس جا ماندگی را در دنیا ازدست بدهد! او خاسر است.. 📚کتاب ذوالفقار ص۱۴۶ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمزمه سلامتی امام زمان (عج) 🎙با نوای دلنشین شهید سربلند آقا محسن حججی🌹 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
کـوفــتــی بـگیـریـد ‼️ دو بار اسم نوشت برای سوریه، اما لغو شد.😢 یک دفعه اش که از خوشحالی بچه ها را آش مهمان کرد.😄 سر به سرش می گذاشتیم که اگر نرفتی چطور؟ می گفت: "از حلقوم تک تکتون در میارم😡." خبر رسید مأموریت لغو شده.😶 بچه ها افتادند به جانش: حالا می خوای اون آش رو از حلقوم ما بکشی بیرون؟"😂 می گفت: "کوفتی بگیرید! پولش رو بدید."😑 هر موقع از کوره در می رفت، می گفت: "کوفــتی بگیــرید"😅 برشی از کتاب شهید محسن حججی🌹 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
ساعت ۸ شب خبر اعزام نیروها جهت دفاع از حرم عمه جان سادات دادند. قرار شد با افراد تماس بگیریم و برای حرکت ۷ صبح اطلاع رسانی کنیم تا ساعت ۲۲ مشغول تماس بودیم بجز چند نفر که شماره ما برای آنها نا آشنا بود همه پاسخ دادند حالا نوبت تکمیل کردن لیست اعزام شد و جایگزین کردن افراد . قسمت که باشه قسمت بود. آخه در اولین برخورد ما ، یقه ما را چسبیده بود و گفته بود اگر مرا نبرید قیامت جلوی حضرت زهرا( س) دامن شما را میگیرم. ما کاره ای نبودیم انتخاب خود خانم بود که اسم محمد در لیست اضافه شد. به محض تماس با ایشان آنقدر خوشحال شد که به شکرانه انتخابش تا صبح در امامزاده یحیی سمنان مشغول تشکر با خالق خود بود و صبح و اعزام...... به مناسب سالروز شهادت شهید مدافع حرم و پیکر شهید پس از حدود سه سال از شهادت ایشان به میهن بازگشت . محل شهادت خناصر جنوب حلب ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh