eitaa logo
شهید جمهور
170 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️روضه‌ی تاسوعای من همین یک جمله باشد: این عکس توسط ماموران سی‌آی‌اِی(C.I.A) گرفته شده است. 💬 محمد مهدی همت @sardaraneashgh
💔شهید تاسوعا : میان پیرهن دلبرم مرا دفن کنید که بهترین کفن یک شهید لباس عزاداری اوست☝️ : برایم شب هفت و چهلم نگیرید و هزینه اش را به فقرا بدهید...👌 پیراهني که با آن برای امام حسین ( علیه السلام ) عزاداری کرده ام را روی پیکرم داخل قبربگذارید.💔 ۹۴ @sardaraneashgh
. ✅ در راه بود، قرار شده بود ڪه با عملیات‌هایے اطراف حرم بی‌بی(سلام الله علیها) از اشغال تروریست‌هاے تڪفیرے، پاڪ‌سازے شده تا مردم محرم امسال بتوانند به‌راحتے و در امنیت ڪامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت (ع) عزادارے ڪنند. محمودرضا نیز مانند بقیه براے شروع عملیات لحظه شمارے می‌ڪرد، خیلے خوشحال به نظر می‌رسید. با شادے فوق‌العاده‌اے از حضورش بر بالاے گلدسته‌هاے حرم جهت شناسایے دشمن تعریف می‌ڪرد و از عڪس‌هاے نابے می‌گفت  ڪه از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) براے خود تهیه ڪرده بود. 🔺 🔺راوی دوست شهید @sardaraneashgh
🌹هشتم شهریور سالروز شهادت دو دولتمرد مکتبی؛محبوب دل های امام و امت حزب الله؛و مغضوب منافقین که درآتش کینه نفاق سوختندو فدیه ای شدند تا نشان راه گم نشود @sardaraneashgh
🔴چمدانی که به جای بیت امام (ره) در دفتر نخست وزیری منفجر شد ♦️براساس شواهد موجود، نفوذی سازمان منافقین درصدد ترور رهبر كبیر انقلاب اسلامی بوده است. چنانچه مرحوم حجت‌الاسلام احمد خمینی نقل كرده است: «آن شخص كه با منافقین كار می‌كرد، یعنی كشمیری، بنا بود یك چمدان مواد منفجرا را بیاورد و در كنار حضرت امام(ره) بگذارد؛ در زمانی كه ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخست‌وزیر و وزرا خدمت حضرت امام(ره) آمدند [از محل] سه راه بیت حضرت امام آمدند و گفتند آقای كشمیری با یك ساك هست كه در آن ساك وسایل و چیزهایی كه بناست یادداشت كنند قرار دارد؛ گفتم نه ما اجازه نمی‌دهیم. كشمیری از ترس اینكه نكند مسئله روشن شود به عنوان اعتراض همراه كیفش برگشت. همان كیف در نخست‌وزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر كرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفت.» @sardaraneashgh
و عبـاس ؛ آمده بود به نهر فرات تا با عمود آهن قضا ڪند نمـاز نیمه تمـامِ پـدر را ..... @sardaraneashgh
مشکت صد پاره شده.mp3
17.02M
🔳 🌴 مَشکت صد پاره شده حاج محمود ▪️ فوق زیبا 👌👌👌 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه شهادت شهید والامقام تاسوعا ۱۳۹۴ ، سید ابراهیم ( ) انتشار بمناسبت سالروز شهادت @sardaraneashgh
🚨کودکی‌ که‌ شب‌ و صبح‌ شد!😱 (بخش ) 🔵مصطفی را خیلی دوست داشتم.برای من شده بود.تازه چهار دست و پا راه افتاده بود و بریده بریده حرف میزد.روز به روز هم دوست داشتنی تر می شد.شیرین زبانی های او ادامه داشت تا اینکه اتفاق بدی افتاد! شدیداً تب کرد. چند روزی بود که تب پایین نمی آمد. دکتر هم رفتیم و دارو داد. اما فایده‌ای نداشت. وضعیت و درمان مثل حالا نبود. ساعت به ساعت حالش بدتر میشد. هیچ کاری از دست ما بر نمی آمد. یکی دیگر از مادرم قبلاً به همین صورت از دنیا رفته بود. برای همین خیلی می‌ترسیدیم. کم‌کم نفس‌های او به شماره افتاد. کرد. هر لحظه داغ تر می شد. مادر گریه میکرد. هم کنار او بود و از هیچ کاری دریغ نمی کرد. انواع داروهای گیاهی و... بالای سر بچه پر بود از جوشانده و دارو. من هم در گوشه ای نشسته بودم و گریه میکردم. سه روز بود که حال برادرم خراب بود و هیچکاری نمی‌توانستیم انجام دهیم. ساعتی بعد صدای و ناله مادر بلند شد! مصطفی جان به جان آفرین تسلیم کرد.برادر داشتنی من در سن یک سالگی از دنیا رفت!! آمدم جلو همه می‌خواستند مادر را آرام کنند. همان جا جنازه او را دیدم.هیچ تکانی نمی‌خورد. دهانش باز مانده بود. مادربزرگ برای اینکه داغ مادر تازه نشود جنازه را لای پارچه پیچید و کنار حیاط گذاشت.به من گفت: صبح فردا پدرت از روستا برمی‌گردد و بچه را دفن می‌کند! خیلی ناراحت بودم. تازه به شیرین زبانی های او عادت کرده بودم. این جدایی برای من خیلی سنگین بود. نشسته بودم گوشه حیاط و گریه می کردم. این های غم انگیز در دوران کودکی هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود. روز بعد را دقیقاً به خاطر دارم روز .بود پدر هنوز از روستا برنگشته بود که صدای آمد! 🔹ادامه دارد... 📚منبع:کتاب شهید صفحه ۱۶ انتشارات شهید @sardaraneashgh