eitaa logo
شَهید حـٰاج حُسِیـنِ خــَرازی
1.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
136 فایل
رفقا! این راه رفتنی است بدون دست، بدون پا و حتی بدون سر! مثل رفتن شهدا... کانال شهید حاج حسین خرازی | نعم الرفیق ارتباط با ما: @hajhoseinkharazi تبادل: @hajhosein_tab ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16849344385111
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان 🌙 @ShahidKharazi_Com
💠صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام ✨اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَوَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلََ الْتَّحِیَّة والسلام. ✍ نعم الرفیق @shahidkharazi_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیّ علی خیرِ العمل یعنی وِلای مرتضی روزی عالم می رسه از خاک پای مرتضی تا دم آخرم، علــے نام تو میبرم علــے منو سپردن به تو پدر و مادرم علــے 💚 ✍نعم الرفیق @shahidkharazi_com
🔻خبرهای بد را هیچ وقت در خانه نگویید... تا به خانه میرسد، می گوید تصادفی را دیدم! نمی خواهد بگویید. اصلا خبرهای منفی را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم می دهم این‌ها را رعایت کنید. ضربه‌هایی به خانواده زده می شود که جبران نمی شود. چیزهای پریشان کننده نگویید. به همسر و بچه‌ها آرامش دهید. 👤 آیت‌الله سید عبدالله فاطمی‌نیا ✍نعم الرفیق @shahidkharazi_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان 🌙 @ShahidKharazi_Com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب ماه بلندی تو 🌙 •• آسمـٰان‌ می شوم وقتی نگاهت میڪنم ای تمـاشـٰایـی‌ترین‌‌مخلوق‌‌خـٰاكی‌‌در‌زمین ♥️ ✍نعم الرفیق @shahidkharazi_com
• بسم الله الرحمن الرحیم •
4_654294566253366180.mp3
3.8M
💠 تندخوانی قرآن کتاب زندگی مون رو بیشتر بخونیم🌱 @Shahidkharazi_Com
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان 🌙 @ShahidKharazi_Com
🍃 نصف شب، چشم چشم را نمی‌دید؛ سوار تانک، وسط دشت. کنار برجک نشسته بودم. دیدم یکی پیاده می‌آید. به تانک ها نزدیک میشد، دور میشد. سمت ما هم آمد. دستش را دور پایم حلقه کرد. پایم را بوسید. گفت: «به خدا سپردمتون.» گفتم: «حاج حسین؟» گفت: « هیس! اسم نیار.» رفت طرف تانک بعدی. 📚 یادگاران٧ ✍ نعم الرفیق @ShahidKharazi_Com