eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
105 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
1 چهلم برادرم که تموم شد دنبال کاراش افتادم برادرم رو توی سانحه تصادف از دست دادیم و از اونجایی که کسی دیگه نبود خودم مجبور بودم که به ناچار دنبال کاراش بیفتم . حمید برادرم جز بدهکاری چیزی برای خودش جا نگذاشته بود و تنها دارویی که تو این دنیا داشت ماشینی بود که الان توی تصادف تقریبا نابود شده بود. از فروش پول ماشین فقط تونستم مقدار کمی از بدهیشو بدم اما برادرم بیشتر اون چیزی که فکر می‌کردم بدهی بالا آورده بود . مجبور بودم که تمام بدهیاشو صاف کنم در غیر این صورت حال پدرم بد می‌شد پدرم به خاطر مرگ ناگهانی داداشم افسردگی گرفته بود و حالش اصلاً خوب نبود ! حالا دیگه نمی‌خواستم که بدترم بشه خودم قبول کردم که تک تک بدهیاشو پرداخت کنم و بدون اینکه پدرم بفهمه قضیه رو حل کنم. ادامه دارد. کپی حرام.
2 افتادم دنبال یک وام مدت زیادی طول کشید تا وامم ردیف شه اما تونستم وام رو بگیرم و باهاش یه سری از بدهی‌ها رو صاف کنم اما هنوزم بدهی بود مجبور بودم که کار کنم بدهی‌های عقب افتاده برادر مرحومم پرداخت کنم از طرفی باید اقساط وام را هم پرداخت می‌کردم. منی که تازه سربازیمو تموم کرده بودم بعد از دانشگاه و سربازی باید به فکر زن گرفتن می‌افتادم اما الان دنبال کارای برادرم بودم و شب و روز تلاش می‌کردم برای اینکه بدهیهاشو صاف کنم. انگار بدهی‌های حمید تموم شدنی نبودند گاهی اوقات خیلی خسته می‌شدم اما به به خاطر پدرم مجبور بودم چاره‌ای نداشتم به خودم که اومدم یک سال از مرگ برادرم گذشته بود طلبکارا بدجوری تو تنگا قرارم می‌دادند گفته بودن که لطفا به پدرم چیزی نگین من خودم پولتون رو جور می‌کنم دم به دقیقه تهدید می‌کردند که بدهی‌های برادرتو صاف کن یا اینکه میریم سراغ پدرت! پدرتم مجبور میشه از پول فروش اون خونه بدهی‌های پسر مرحومشو بده. ادامه دارد. کپی حرام.
3 شک نداشتم که اگه پدرم متوجه بدهی های هنگفتی بشه که برادرم بالا آورده بود زبونم لال یا سکته می‌کرد یا اینکه به قول طلبکارها حتماً خونه رو می‌فروخت. تنها پناه من و مادرم و خواهرم همون خونه بود یه روز که داشتم از خونه بیرون می‌رفتم زن برادر خدا بیامرزم ،الهه ، جلومو گرفت و گفت_ حامد جان دستت درد نکنه خواهرت گفت که چطور کار می‌کنی برای اینکه بدهی‌های حمیدو پس بدی من که کاری از دستم بر نمیاد خدا هرچی که می‌خوای بهت بده . بدجوری کلافه بودم و خسته از اتفاقایی که این روزا افتاد نمی‌دونستم همه چیکار کرده بود واقعاً تمام زندگیش بدهی بود با لحن طلبکارانه ای رو به زن داداشم گفتم _زن داداش تو تموم اون سال‌ها می‌دونستی که داداشم داره مدام بدهی بالا میاره و سکوت کردی؟ چرا به ما نگفتی؟ ادامه دارد. کپی حرام.
4 الهه خودش رو به اون راه زد و گفت_ والله منم بی‌خبر بودم. ابرویی بالا دادم و شاکی لب زدم_ یعنی می‌خوای بگی تو خبر نداشتی که اون همه پول قرض می‌کرده? اصلاً این پولا رو برای چی گرفته؟ الان شما چی داشتین جز اون ماشین که تو تصادف نابود شد من موندم این همه پولی که گرفته از اینور و اونور رو چیکار کرده؟ الان کجان من یک ساله دارم کار می‌کنم وام گرفتم پول ماشینو دادیم اما بازم بدهی ها صاف نشدن! بغض بدی به صدای الهه افتاد_ باور کن حامد منم بی‌خبرم از هیچی خبر ندارم تنها چیزی که می‌دونم این بود که داداشت مدام ولخرجی می‌کرد! اما قسم می‌خورم که حتی یک ثرونم برای من خرج نکرد ! منم ناچار بودم به ادامه اون زندگی و سکوت کردن! ادامه دارد. کپی حرام.
6 رو کردم به بابا و گفتم _ شما نمی‌تونی جای من تصمیم بگیری !من با الهه ازدواج نمی‌کنم آیندمو تباه نمی‌کنم به خاطر اینکه الهه اینجا بمونه! بابام که بدجوری شاکی شده بود عصبی گفت_ این حرفا چیه که می‌زنی ؟ کلافه جوابشو دادم_ بسه دیگه بابا ! باید تاوان همه چیز رو من پس بدم! من زندگی خودمو می کنم و با هرکی می‌خوام ازدواج می‌کنم! حرف آخرم مصمم گفتم از اون خونه بیرون آمدم تهدیدشون کردم که اگه یک بار دیگه بحث ازدواج منو الهه باز بشه برای همیشه از اون خونه میرم پدر و مادرم از ترس دیگه حرفی نزدن چند ماه بعدش موفق شدم بدهی هارو تموم کنم و فقط اقساط وام موند‌ منم دیگه رفتم دنبال زندگیم و با دختری که بهش علاقمند شدم ازدواج کردم الهه هم دو سال بعد از اون ماجرا خبر اومد که با پسرخاله خودش ازدواج کرده پدرم خیلی عصبی بود اما من از حتی اگه یه گذشته برمی‌گشتم بازم این کارو نمی‌کردم! من به خاطر حمید هر کاری کردم به خاطر برادر مرحومم! اما دیگه حاضر نیستم برم با زنی که دوستش ندارم ازدواج کنم! من الان زندگی خودمو دارم و با زنم کسی که خودم انتخابش کردم خوشبختم. پایان. کپی حرام.