eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
7.3هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💠 آقا پسری که میری باشگاه💪 بعد میایی لبـــ👕ـــاس جذاب می پوشی!! حجاب برای شما هم هست ✔️ خاطره ای از شهید ابراهیم هادی ⬇️⬇️ 🔰 حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم. ابراهیم وارد سالن شد 🚶 و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده!😍 وقتی داشتی تو راه می اومدی، دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن😉 شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی👕👖 و از ساک ورزشی🎒 هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشـــ💪ــکاری.😅 ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جا خورد.😨 انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.... 👈ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد🚫 و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت❗️ هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! 😒 ما باشگاه می آئیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... تو با این هیکل روی فرم، این چه لباس هایی است که می پوشی؟ 😳😳 ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیـــ🔔ــه می کرد: اگر ورزش رو برای خدا انجام بدید عبادت است و اگر به هر نیت دیگری باشید ضرر خواهید کرد.😊 ☝️ البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد. مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی🌧 که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.👌👌 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❣ 🍃آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد. 🍃برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر! ✍راوی:همسر شهید ....🌸🌸🎉🎉🌸🌸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❣ 🍃آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد. 🍃برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر! ✍راوی:همسر شهید ....🌸🌸🎉🎉🌸🌸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❣ 🍃نامزدی ما، چهارماه دوست‌داشتنی بود! تماس می‌گرفتم و با حالت دلتنگی می‌پرسیدم آخر هفته تهران می‌آیی؟ محمدحسین می‌گفت: باید ببینم چه می‌شود! چندثانیه بعد، آیفون به صدا درمی‌آمد و ایشون پشت در ایستاده بود! 🍃یادم هست یکبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم. پول نداشتم. خجالت می‌کشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. مشغول ورق‌زدن کتابم بودم که دیدم ۳۰هزارتومن پول لای آن است! از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشته‌اند؟ گفتند نه! مامانم گفت احتمالا کار محمدحسین‌آقاست. بعد از خرید، هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره می‌رفت و می‌گفت: نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟ ✍راوی:همسر شهید 🌸🎉🌸 شــادی ارواح مطهر شـهدا صلوات 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💫🌹💫🌹💫🌹💫 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا 💟 🌕شهید مدافع‌حرم حسن عبدالله زاده 🎙راوے: همسر شهید 💜حسن خیلی بچه دوست داشت. قبل از به‌دنیا آمدنِ فرزند اولم نامش را گذاشت «علی‌اکبر». هنوز دو ماهش نشده بود که می‌گفت:«ببرمش هیئت؟!». هرجا می‌رفتیم، مسافرت یا مهمانی علی‌اکبر را خودش می‌آورد و کمک‌حالم بود. وقت تولد بچه‌های دیگر هم همین‌طور بود. ⭐️هر زمان که خانه بود، کار‌های بچه‌ها را انجام می‌داد و وقتی که من مشغول بچه‌ها بودم، خودش غذا درست می‌کرد. دوست داشت پسر‌ها شجاع و مردانه بار بیایند. با این همه علاقه‌ای که به علی‌اکبر داشت، وقتی مهدیه به دنیا آمد، خیلی به او ابراز محبت می‌کرد. نوع تربیتش فرق داشت، لطیف و مهربان. 💜به مهدیه می‌گفت «ملکه!». مهدیه هم خیلی بابایی بود. شب‌ها در آغوش پدر آرام می‌گرفت و می‌خوابید. من در دورانی که حسن‌آقا بود، کار‌های هنری انجام می‌دادم، با روحیه نظامی که داشت با ظرافت کار‌های من را نگاه می‌کرد و تشویقم می‌کرد. دوست داشت سرم گرم باشد که وقتی مأموریت می‌رود، حوصله‌ام سر نرود. سلام برشهدا 🕊 سلام بر شهدای گمنام 🥀 سلام برشما دوستان شهدایی🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💟 🌕شهید مدافع‌حرم کمال شیرخانی 📀راوے: همسر شهید 💜آقا کمال، تبریک و هدیه‌ی مناسبت‌های مهم را هیچگاه فراموش نمی‌کرد. حتی زمانی که مأموریت بود، با ارسال پیامک تبریک می‌گفت. از هر ماموریتی که برمی‌گشت، سوغات می‌آورد. 🌼کمال از علاقه‌ی من به گل رز اطلاع داشت و همیشه برایم گُل می‌خرید. دوره‌ی پیوند گُل را گذرانده بود و راهروی منزل‌مان را به گفته خود، تبدیل به یک بهشت کوچک کرده بود. همیشه می‌گفت، «هر گُلی را که شما دوست داشته باشی، قلَمه می‌زنم تا با دیدن آن، جان تازه بگیری و لذّت ببری.» 💜شهید شیرخانی تمام تلاش خود را می‌کرد تا خانواده‌اش در آرامش کامل زندگی کنند. اگر در منزل بود، حتما خود را برای انجام فعالیتی سرگرم می‌کرد. یا با بچه‌ها بازی می‌کرد و یا در کار‌های منزل کمک می‌کرد. گاهی ظرف می‌شست و گاهی هم خانه را جارو می‌کشید. بچه‌ها نیز سرگرم بازی با پدر می‌شدند و وقتی پدر نبود، بهانه‌گیری آن‌ها بیشتر می‌شد. 🎁 ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🎉اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎉 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 💟 🟢شهید مدافع‌حرم 🎙راوے: همسر شهید عده‌ای می‌گویند: «شهدا خیلی خاص هستند و با افراد معمولی تفاوت دارند» اما آقامهدی یک شخصیت کاملا معمولی داشت و به گونه‌ای نبود که از جمع کناره‌گیری کند و یا به عبارت عامیانه خودمان، جانماز آب بکشد🌊☺️ ایشان روحیه‌ای شاد داشت و با همه در ارتباط بود. مانند خیلی از افراد دیگر موسیقی گوش می‌داد و اهل موسیقی مجاز بود. عروسی ما مولودی بود اما در مراسم عروسی‌ای که موسیقی هم داشت، شرکت می‌کرد و سعی داشت گوشه‌ای دورافتاده را برای نشستن انتخاب کند💜😘 همسرم همیشه سعی می‌کردند زمانی که در مأموریت نیستند، نبودشان را جبران کنند. به همین علت، کم پیش می‌آمد که در خانه بمانیم؛ دیدار اقوام، گلزار شهدا، سینما و پارک از تفریحات ما بود🎡🎊 آقامهدی بسیار به فیلم علاقه داشت. زمانی را هم که در خانه بودیم بیکار نبودیم و به تماشای فیلم و سریال‌های خانگی می‌پرداختیم🖥🎞 نکته‌ی جالب این است که آقامهدی بسیار اهل فست‌فود و عاشق پیتزا بود و همیشه می‌گفت اگر روزی شهید شدم، به همه بگو شهید عاشق پیتزا بود🍕🍔 آقامهدی بسیار مهربان و در عین حال، بسیار مغرور و جدّی بود. نامــــوس برایش جایگاه ویژه‌ای داشت و خیلی غیرتی بود و همیشه سعی می‌کرد کاری را که باعث آزار و اذیّت ناموسش می‌شود، انجام ندهــــد✨💞 نماز اول وقت برایش اولویت داشت و در کنار آن، سعی داشت نماز مستحبی وتیره، نافله عشاء، را پس از نماز عشاء بخواند اما در عین حال، مانند همه‌ی افراد ممکــــن بود بعضــــاً نماز صبحش هم قضا شود💙 📎 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💟 🟢شهیدمدافع‌حرم مجتبی ذوالفقارنسب 💜همسر شهید نقل می‌کند: آقا مجتبی همیشه به دو فرزندمان می‌گفت: «شما دوتا مثل طفلان مسلم هستید.» عاشقانه و خالصانه بچه‌ها را دوست داشت. از وقتی بچه‌ها کوچکتر بودند، حفظ حریم و غیرت را به بچه‌ها آموزش می‌داد و صحبت‌های مردانه با آنها می‌کرد. مجتبی می‌گفت می‌خواهم تا وقتی که خودم هستم، اینها را به فرزندانم آموزش بدهم. 💚شهید ذوالفقارنسب روحیه‌ی خیلی خوبی داشت. تکاور و سرهنگ ارتش بود ولی هرگاه به خانه می‌آمد، ۱۸۰درجه اخلاقش عوض می‌شد. تمام درگیری‌های ذهنی را پشت در می‌گذاشت و با یک سلام گرم وارد منزل می‌شد. 💜با وجود اینکه یک ارتشی بود و همه از شخص نظامی، یک فرد خشک را تصوّر می‌کنند ولی مجتبی این‌گونه نبود. او هر ماه برای بچه‌ها کادو می‌خرید. گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... . هر وقت به خانه می‌آمد، آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچه‌ها بالاتر می‌رفت. کودکِ درون او زنده بود و همبازیِ خوبی برای بچه‌ها بود. 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🍹اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🍹 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💟#زندگی_به_سبک_شهدا 🟢شهید مدافع‌حرم حیدر جلیلوند تربیت بچه‌ها برای حیدر👨‍👧‍👧 خیلــــی مهــــم بــــــــود👌 و خودش از هر فرصتی⏳ استفاده می‌کــــرد💫 و ثنا را با ائمه و قرآن آشنا می‌کرد🕌 به من هم سفارش می‌کرد🧏‍♂ که هرروز ضمن اینکــه☝️ من خودم قرآن می‌خوانم📖 به ثنا هم یاد بدهم👩‍🎓 و دوســــت داشت ثنا👧🏻 با قــــرآن اُنس بگیــــرد📖💞 📀راوے: همسر شهید #به‌مناسبت_سالروز_شهادت... ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🦋اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🦋 🦋🦋🦋
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رو چقدر میشناسید؟! شادی روح تمام شهدا صلوات 🙏🏻 انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهدابا_معرفتند! حاضرندتاپای جان بـروند تاتوجان بگیری... 🕊شهـدارفیق_بازند! باورڪن... آنهانیڪورفیقانی برای ماراه گم ڪرده هاهستند... 💟 🌕شهید مدافع‌حرم جواد محمدی 🎙راوے: همسر شهید 💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گل‌دار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار به‌مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» 🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می‌خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می‌گفت: «نمی‌خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می‌دوید و چادر سر می‌کرد و می‌دوید جلوی بابا و می‌گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان‌صدقه‌اش می‌رفت که خوشگل بودی، خوشگل‌تر شدی عزیزم. فاطمه ذوق می‌کرد. 💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت می‌شود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.‌ 🌻وقتی آقا جواد نماز می‌خواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن می‌کرد و همان چادر را سَر می‌کرد و به بابایش اقتدا می‌کرد شهیدمدافع حرم جوادمحمدی🕊 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💟 🟢شهید مدافع‌حرم حیدر جلیلوند تربیت بچه‌ها برای حیدر👨‍👧‍👧 خیلــــی مهــــم بــــــــود👌 و خودش از هر فرصتی⏳ استفاده می‌کــــرد💫 و ثنا را با ائمه و قرآن آشنا می‌کرد🕌 به من هم سفارش می‌کرد🧏‍♂ که هرروز ضمن اینکــه☝️ من خودم قرآن می‌خوانم📖 به ثنا هم یاد بدهم👩‍🎓 و دوســــت داشت ثنا👧🏻 با قــــرآن اُنس بگیــــرد📖💞 📀راوے: همسر شهید ... ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🦋اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🦋 🦋🦋🦋