#زیبای_بدسرشت
وقتی برادرم خدمت سربازیش رو تموم کرد من و مادرم چند تا دختر خوب و نمونه بهش معرفی کردیم اما به ظاهر هر کدوم ایراد میگرفت و میگفت همسر من باید زیبا و جذاب باشه ...مادرم نصیحتش میکرد و میگفت زیبایی فقط چند ماه اول زندگی مهمه.بعد از مدتی این اخلاق و ایمان و رفتارشه که در زندگی باعث ارامش و خوشبختیت میشه نه زیبایی...
اما اون گوشش به این حرفا بدهکار نبود.
خاله که جریان رو میدونست یه روز به خونمون اومد و با ذوق و شوق از همسایه ی جدیدشون تعریف میکرد.
گفت دختر دم بخت دارن چه دختری ..تابحال دختر به زیبایی و جذابیت اونندیدم اصلا انگار خلق شده برای یکی مثل صابر شما که دلش فقط یه زن خوشکل میخواد.
ادامه دارد....
کپی حرام
#زیبای_بدسرشت
مامانم در مورد خونواده ش پرسید اما خاله کفت چون تازه اومدند شناختی ازشون نداره ولی ظاهرا ادمای خوبی هستند.
خاله بی توجه به حرفای مامان وقتی صابر به خونه اومد شروع به تعریف از دختر همسایه شون کرد.
به اصرار خود صابر قرار خاستگاری گذاشته شدبا اولین دیدار عاشق و دلباخته ی مینا شد.الحق والانصاف خاله حق داشت اونهمه ازش تعریف میکرد انگار خدا اون دختر رو خاص افریده بود...
دختر بدی بنظر نمیرسید لبخند زیبا ودلنشینی داشت فقط یه شرط داشت اونهم اینکه گفت بعد از ازدواج دلم نمیخواد با مادرشوهر تو یه ساختمون باشم.
مامان و بابا هم قول دادند به صابر کمک کنند تا یه خونه مستقل و در شان عروس براش بگیرن..
ادامه دارد...
کپی حرام
#زیبای_بدسرشت ۳
فقط تا دوماه بعد از عقد همه چی خوب بود اما رفته رفته دعواهای صابر ومینا شروع شد....
یه اخلاق بد مینا لجبازی بود.
خیلی واضح و بدون خجالت به صابر میگفت چون تو فلان نظر رو داری من برعکسش رو انجام میدم.
اصلا نمیتونستم بفهمم فازش چیه.
دختره ی خودخواه فکر میکرد کی هست.
یبار که جلوی بابا با صابر لجبازی میکرد بابا با مهربونی گفت دخترم اینطور که نمیشه هرچی این پسر بدبخت من بگه تو باهاش لج بکنی.
چی میشه یبارم به حرفا و نظراتش منطقی فکر کنی شاید حق باشه حرفاش.
این حرف بابا باعث شد یهو بزنه زیر گریه.
ادامه دارد...
کپی حرام
#زیبای_بدسرشت ۴
هرکاری کردند ساکت نشد درست عین بچه ها بعدم گفت یعنی من بی منطقم و ناحق میگم شما بمن توهین کردید.
بهمن ماه بود وقرار گذاشته بودیم دوماه بعد از عید مراسم عروسیشون برگزار بشه...
اما قشنگ معلوم بود صابر کم اورده ...
یه بار گفت خسته شدم این مینا جدای از اینکه هم لوسه و هم لجباز خیلی هم دروغگوست.
تا بحال چند بار رفتارها و حرفای تو و مامان و بابا رو یجور دیگه برام تعریف کرده اوایل فکر میکردم داره راست میگه اما وقتی چند بار حرفای مابینتون رو یواشکی گوش میکردم متوجه شدم حتی در مورد مسایل خیلی معمولی هم دروغ میگه فهمیدم کلا با راست گفتن مشکل داره...بنظرم مینا یه نوع اختلال روانی داره
ادامه دارد...
کپی حرآم
#زیبای_بدسرشت ۵
با کنایه گفتم ظاهرا بجز ظاهر زیبا مینا هر چی داره ویژگیهای منفی و بده.
نزدیک بود صابر بزنه زیر گریه.دلم براش سوخت اما خود کرده را تدبیر نیست اون خودش انتخاب کرده بود و حالا باید تحمل میکرد یه روز گفت ترو خدا کمکم کن من با این زیر یه سقف برم یا از دستش روانی میشم یا یروز از فرط عصبانیت وغصه میزنم ناقصش میکنم.
پیشنهاد دادم باهم برن پیش مشاور.
جلسات اول هیچ فایده ای نداشت و حتی وقتی به خونه برمیگشتند مینا سرناسازگاری میگذاشت و خیلی اذیتش میکرد.جالبه که پدرومادرش هم حمایتش میکردند ...تا اینکه یبار تو جمع اقوام مادریش ، مینا با دختر خاله و خاله ش بحثشون میشه
ادامه دارد...
کپی حرام
#زیبای_بدسرشت ۶
وقتی صابر وساطت میکنه با اون هم بدرفتار کرده و حتی زمانی که پدرو مادر خودش مداخله کرده بودند تا کوتاه بیاد به اونها هم روی خوش نشون نداده و دعوا رو ادامه میداده...از اون زمان ببعد صابر از پدرو مادرش درخواست میکنه تا کمکش کنند مینا رو راضی بشه با مشاور همکاری کنه... کم کم به نتایجی که لازم بود رسیدند.
مینا هنوز هم یسری اخلاقهای خاصش رو داره اما تا حدودی تغییر کرده.
خواستم بگم سیرت زیبا خیلی بهتر از صورت زیباست هیچوقت گول ظاهر زیبای بعضی ادما رو نخورید، چهره ی ادما معمولا در روابط اولیه یکم مهمه اما وقتی ارتباط تکرار میشه افکار و اخلاق و کردار مهم تر میشه
پایان
کپی حرام