eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
104 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویری شهدا🥀 به روح مطهر لاله های بی نشان🕊🌷💔 آخر❌💔 #✍ادمین نوشت.....🖤 باید را مثل قاصدک کف دست #و بسپاریشان به دست باد بروند و دیگران شوند ؟!💔 شهادت را هم💔🕊🌷 جانم💔 ی زهراییِ بی نشان💔 # ریسه ی دلم را دخیل میبندم به ِ چشمهــــــایت و مزار بی نشانت💔 ... شاید که کند مادرمان زهرا س ، التماس ِ شهادتــــــِ زهرا گونه ام را💔.. عَجِل لِوَلیَکَ الفَرَج بَه حَقَ زِینَب مُضطَر س💔🖤 الرُزُقنا شهادَتِ فی سَبیلِ المَهدی (عج)🌷🕊 صَلّی علی' مُحَّمد و آل مُحَّمَد و عَجِل فَرَجَهُم 💚🙏 پناه نور شهدا 🕊🌷💔 کنید 🙏💔 ؟؟!!علییی✋✅ آرزومه 💚🕊🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍دلم گرفته ای رفیق جا موندم انگار از همه پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 ✋😊 🕊♥️ 🌷🌷🌷🌷🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💧اقامه نماز باران در گلستان شهدا اصفهان 🔹اقامه نماز باران در گلستان شهدا اصفهان به امامت آیت الله مهدوی 🔸زمان: جمعه ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۰ صبح 🔹مکان : مسجد حجه بن الحسن (ع) واقع در گلستان شهدای اصفهان شهادت آرزومه 🖤🕊💚🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
دلنوشته✍ دل انگیـز استـــــ صبحــی را که خـــورشیدش نـگاه تـوستــــ .... 🎁🎈 💖 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چرا گاهی با این که مادر و پدرها متدین هستند ، ولی بچه ها منحرف میشوند سخنران:حجت الاسلام عالی 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
قسمتی از وصیت برادرم شهیدم🌹 وجان دادن در راهت عجب صفایی دارد حسین جان❤️ 👇👇 سلام برادر من هجده ساله بود که دعوت حق را لبیک گفتند وبه درجه شهادت نائل شدند نام پر آوازه اش سید رمضان حسینی ودر کربلای پنج شلمچه به ضرب گلوله دشمن به پیشانی به این درجه رسیدند پدرم خیلی دوست داشتن که برادرم درسش رابخواند وبه قول خودش در آینده پشت یک میز را برای خود بگیرد یعنی کار کند اما برادرم که صدای امامش را شنیده بود عاشقانه به دنبال اومیرفت وقتی به شهر میرفت برای درس خواندن به کلاس بسیج میرفت و بعد از آنجا به راهپیمایی میپرداخت تا اینکه پدرم تصمیم گرفت برایش زن اختیار کند تا به قول معروف پابند زن وبچه اش کند اما بی فایده بود او همچنان عاشقانه به کار خودش میپرداخت چند باری پدرم شب ها موقع خواب پای اورا می بست اما بی فایده بود یک بار که برای مرخصی آمده بود متوجه میشود که پسر عمویم که یک هفته زودتر برای مرخصی آمده بودهنوز نرسیده بود ووقتی زن عمویم سراغ پسرش را میگیرد به او میگوید نگران نباش میآید وخودش به دنبال او میرود ومتوجه میشه که پسر عمویم به شهادت رسید وروی بازگشت نداشته که چطور به خانواده عمویم خبر شهادت را بدهدسرانجام خودش هم در تاریخ 1365/11/5 به شهادت میرسه وجنازه برادرم را زودتر از پسر عمویم به خانواده تحویل می دهند ناگفته نماندپنج ماه بعد از شهادت برادرم فرزندش به دنیا آمد که نام اورا محسن که خودش انتخاب کرده بود گذاشتند ✅ محل زندگی: استان مرکزی شهر خمین روستای محمد آباد❤️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
شهیدی که در تابوت چشم باز کرد - سردار باقرزاده .mp3
8.02M
💠چشم باز کردن شهید در تابوت 🎙خاطره سردار باقرزاده از مادر خلبان شهیدان احمد کشوری و محمد کشوری 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فیلم کامل نقشه آمریکا و دستور مسقیم ترامپ برای به شهادت رساندن سر دار دلها شهید قاسم سلیمانی😢 https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d این فیلم رو در کانال 👆👆 دنبال کنید
کنه. اونجا دقیقا شد همونی که خودشون میخواستن.‌ فقط خودشون و فامیل هاشون رو اونجا راه میدان.‌هر کس دیگه ای میرفت انقدر بهش محل نمیدادن که بره. بعد از چند ماه تابلو پایگاه بسیج رو کندن و پایین اوردن. یادمه اون روز ها مادر شهیدی که پایگاه به نام پسرش بود گریه میکرد و اشک میریخت که چرا اسم پسر من رو پایین اوردید. اما همه سکوت کردن. سکوت کردن و سکوت کردن تا بیست سال گذشت و مادر بزرگ‌من‌فقط سکوت کرد.‌ یکی یکی پشیمون شدن‌. اما چه فایده ای داشت.هر وقت مادر بزرگم‌رو میدیدن ازش درخواست حلالیت میکردن. مادر بزرگمم فقط نگاهشون میکرد. کار به جایی رسید که دو نفرشون اومدن در خونه‌ی مادر بزرگم نشستن و فقط گریه کردن تا ببخششون.مادربزرگم در این رابطه اصلا حرف نمیزد. یه بار ازش پرسیدم مامان حاجی هیچ کدومشون رو نبخشیدی؟ سرش رو بالا داد. یکی از اون خانم ها رفت ولی یکیشون نشست انقدر زنگ زد و گریه کرد تا مادر بزرگم بهش گفت خدا حلال کنه اون به همین دلش رو خوش کرد و رفت. نفر دوم هر کسی رو واسطه میکرد و میفرستاد و مادر بزرگم‌ به اون هم همین حرف رو زد. یکی از کسایی که ظلم کرده بود خواهر شوهر خاله‌ی مادرم بود. شوهرخاله برای اینکه اجازه بده مادربزرگم با خواهرش رفت امد کنه شرط کرد که باید خواهرش رو حلال کنه.‌ اونم از سر مصلحت بخشید. زینبیه هر روز خالی تر از قبل شد و مردم ازشون فاصله گرفتن.‌ ظلمشون کمرنگ شد کم‌کم همه فراموش کردن که چه ظلمی به مادربزرگم شد. بعد از ۲۵ سال مادربزرگم بیمار شد و از دنیا رفت. روز تشیعش...