eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
105 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ بنویسـید ڪه شب تار سحــر می گردد. یڪ نفر مانده از این قـوم ڪه بر می گردد 💖صبحٺ بخیرمولاے من!💖 یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ الغَوثَ اَدرِکنی ✋ 💚 🦋🦋🦋
تـــو رنگ می‌دهی به لباسی که می‌پوشی، بُو می‌دهی به عطری که می‌زنی... معنا می‌دهی به کلمه‌هایِ بی‌ربطی كه‌، شعرهایِ من می‌ شـوند... شهید عارف کایدخورده🌷 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات ‍ 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
👌استادمون‌میگفتـــــ. . . گاهے یڪ پیام به نامحرم، یڪ صحبتـــــ با نامحرم بسیاری از لطفـــــ ها را از انسان مے گیرد...❌ لطفـــــ رسیدن به مراتبـــــ الهی! لطفـــــ رسیدن به شهدا‌! لطفـــــ رسیدن به مقامِ سربازےِ امام زمان‹عج› ✅فقط این را بدانیم شهدا هرگز اهلِ رابطه با نامحرم نبودند... 📛 🦋🦋🦋
۴ مشاجره مون انقدر طول کشید که برای اولین بار دست روش بلند کردم.‌ باورش نمیشد. دو روزی قهر کرد که من هم مایل به این قهر بودم ولی بعدش آشتی کرد.‌ ناخواسته باهاش سرسنگین بودم یه هفته مرخصی گرفتم و از دور مراقبش بودم روز آخر وقتی دیدم هیچ کاری نکرد و شکم بیخود بوده گل و شیرینی خریدم تا برم ازش معذرت بخوام که دیدم یک ماشین جلویی خونمون ایستاد و زیبا بیرون اومد و روی صندلی جلو نشسته خون خون منو می‌خورد که چرا جلو نشسته اما سعیده پاش رو فراتر گذاشت به اون مرد دست داد ❌کپی حرام ⛔️
‌او ایستاد پای امام زمان خویش بسم الله الرحمن الرحیم 🌹خاطرات شهید 🌹 🌷🌷خاطره کوچه 🌷🌷 ☀️ 🗓امروز ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ مصادف‌با سالروز: 🦋ولادت شهید کمیل قربانی 🎉🎉🎂🎉🎉🎉🎂 مقدمه 💦شب اول که تابوت مطهر شهید را به شهر آوردند در محله تشییع شد به مسجد محله بردند در میان جلسه همسر بزرگوار شهید صحبت کردند فرمودند که کمیل من برای امر به معروف و نهی از منکر شهید شد کسی که بتواند امر به معروف و نهی از منکر کندو این کار را انجام ندهد به خدا قسم من در آن دنیا جلوی او را می گیرد من و کمیل فقط شش ماه بود که عقد کرده بودیم .... 🌸 اینها صحبت های همسر شهید بود و من در آن هنگام کنار تابوت شهید نشسته بودند زمانی که شنیدم همسرشان فرمودند کمیل من برای امر به معروف و نهی از منکر شهید شد یادم به خاطره ای افتاد از شهید بزرگوار همان خاطره کوچه ها و سیلی خوردن های او با خودم گفتم امیدوارم تا به حال ندیده باشید کمیل برای امر بمعروف سیلی خورده باشد آن هنگام بود که این خاطره یادم آمد 📌بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعد از ظهر کوچه ها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که کمیل رنگش پرید و سرش را پایین انداخت چند لحظه ای بود که سرش پایین بود سرش را بالا اورد و گفت مهدی همین جا بمان من گفتم چی شده گفت: گفتم همین جا بمان ، جلو نیا 🔍 به پشت سر خودم نگاه کردم و دیدم که خانم و آقایی در حال نزدیک شدن به ما هستند مردی ورزش کار ودرشت اندام بود با خودم گفتم فکر کنم کمیل هوس کتک خوردن کرده همچنانکه کمیل جلو می‌رفت من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم گفتم کمیل تو ورزشکاری من چی بگم من که کتکه رو خوردم به سمت آنها رفت ومن هم پشت‌ سر او حرکت کردم به آنها رسید سلام کرده همین طوری که سرش پایین بود گفت ببخشید میشه خواهشی از شما بکنم؟ 🇮🇷 اجازه بدهید چند لحظه ای به همسر شما نگاه کنم و از اون لذت ببرم آن مرد به شدت عصبانی شدو گفت: حرف دهنت را به فهم. کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد... 🇮🇷اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از اون لذت ببرم مرد به شدت عصبانی شده و سیلی محکمی به صورت کمیل زد ، کمیل دوباره در خواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکم تری به صورت کمیل زد همسرش گفت نه به سر پایینت نه به این حرفات خجالت بکش چرا همچین درخواستی می کنی؟ کمیل گفت نمیدونستم اگر ازشما اجازه بگیرم شما ناراحت میشوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می بردند من هم لذّت می‌بردم جوان به شدت عصبانی شد سیلی محکمی با دست چپ به صورت کمیل زد 🔶آن لحظه کمیل دستشو جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد 💦 فکر کنم یادش افتاد به مادر شایدم باخودش میگفت مادر من مردم جوانم ورزشکارم ولی شما ... 🔺من به جوان گفتم حالا سیلی میزنی ب زن ولی چرا با دست چپ زدی یادش اوردی که در کوچه ها مادرش را زدند در حالی که مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود ا🔻ین جوان حیرت زده به کمیل نگاه می کرد نمیدانست چه کند همسرش گفت: این که می گویند حضرت زهرا (سلام الله علیها) هست و من گفتم بله یادش اوردی حضرت زهرا ( سلام الله علیها )را زدند وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذر خواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت وهر دو شروع به گریه کردند کمیل به او گفت تورو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد وان جوان گفت قول می‌دهم که هیچ وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود چند سالی گذشت کمیل شهید شد والان تشیع جنازه کمیل هست همچنانکه دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می آید ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت : کمیل چه شده است ؟ تصادف کرده ؟ گفتم ، شهید شده است گفت ، کجا ؟ گفتم ، سوریه گفت ، مگر میگذارند کسی برود ؟ گفتم ، بله پاسدارها میروند گفت ، مگر او پاسدار بود ؟ گفتم ، بله اوحدود ۴ سال است که پاسدار است گفت ، سوریه بوده ؟ 📌 گفتم بله و ناگهان ناخواسته گفتم: سوریه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دختر همان کسی که در کوچه‌ها سیلی خورده گریه اش گرفت وبا کنده های زانو افتاد روی زمین خیره خیره بعکس شهید نگاه می کرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کرده ام توروخدا کمکم کن مثل تو شهیدشم 📝 اری شهدا همیشه در همجا تاثیر گزارند به امید دست گیری وشهادت 🌹 .
✨] علی اکبر حسین جوون بود! 😔 سرزمین شام و مردم اون موقع هم...😭😭 ولی خودش را حفظ کرد مردانه در راه امام زمانش جنگید و اربا اربا شد✋🏻💔 مردانه با تمام سختی ها پای مکتب حسین موند👍👍 اما حالا...!🥺🥺 جوونای ما الگوشون و گم کردن😒 راهشون را گم کردن...✋🏻 اینجا هم هنوز کوفی هست...😭😔 هنوز بعضی از خیابان ها سرزمین شامه💔 اما جوونای ما معنی مردانگی و گم کردن:))🤷‍♀ در راه لذت های شیطانی قلب امام زمانشون را شکستن✋🏻💔😭 اینجا حتی جوونای مذهبیم گم شدن...👌😔 یادشون رفته مکتب امام حسین سختی و شیرینی دارد. . .🖤 گرفتار که میشن یاد او میفتن بعدش دیگه حسین کیه:))؟ 😭😔 ❈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:آل عمران🦋 :191 :الاستاد:مصطفی اسماعیل سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویری شهدا🥀 به روح مطهر لاله های بی نشان🕊🌷💔 آخر❌💔 تقاتلون قوماً عشقوا الشهادة ..} با گروهی میجنگید که عاشق شهادت هستند ..] ✍ نوشت.....🖤 باید را مثل قاصدک کف دست #و بسپاریشان به دست باد بروند و دیگران شوند ؟!💔 شهادت را هم💔🕊🌷 جانم💔 ی زهراییِ بی نشان💔 # ریسه ی دلم را دخیل میبندم به ِ چشمهــــــایت و مزار بی نشانت💔 ... شاید که کند مادرمان زهرا س ، التماس ِ شهادتــــــِ زهرا گونه ام را💔.. عَجِل لِوَلیَکَ الفَرَج بَه حَقَ زِینَب مُضطَر س💔🖤 الرُزُقنا شهادَتِ فی سَبیلِ المَهدی (عج)🌷🕊 صَلّی علی' مُحَّمد و آل مُحَّمَد و عَجِل فَرَجَهُم 💚🙏 پناه نور شهدا 🕊🌷💔 کنید 🙏💔 ؟؟!!علییی✋✅ آرزومه 💚🕊🌷🖤
♥️ آفتاب؛ شعاع مهربانی شما بر کوچک و بزرگ این شهر است و نسیم؛ لطافت دستان تان است، آن هنگام که برای مان، دست به دعا می بردارید!... مهربان تر از پدر و دل سوزتر از مادر؛ امام زمان!... امروز را هم بعد از بردن نام خدا، با یاد شما شروع می کنم!... امروز، بی نظیرترین روز زندگی ام خواهد بود!... سلام بر تو ای سرچشمه ی زندگانی!..... 🦋🦋🦋ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز آی که در دیده بماندست خیالت . . . وداع جانسوز همسر و فرزند مدافع حرم و مستندساز 🌷شهید هادی باغبانی🌷 شهید_ابراهیم_هادی شرمندہ ایم 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
۵ با موتور تعقیبشون کردم دلم میخواست وقتی دستم بهش میرسه بادست های خودم خفه‌ش کنم رفتن توی خونه دیگه کنترلی روی اعصابم نداشتم زنگ زدم به پلیس که خوشبختانه زود اومدند اما چون حکم ورود نداشتن نمیتونستن برن داخل با سر و صدای من زیبا و مرد ترسیده از خونه بیرون اومدند.‌ به اصرار من هرسه به کلانتری رفتیم و هر دو بازداشت شدن. زیبا هیچ وقت توضیح نداد اونجا چیکار میکرده ولی پزشکی قانونی همه چیز رو تایید کرد. زیبا رو طلاق دادم و چون توی زندان بود دیگه ندیدمش حتی پیگیر حکمش هم نشدم پنج سال گذشت و من دوباره ازدواج کردم اوایل به همسرم خیلی سخت گرفتم تا مثل زیبا نشه ولی یه مدت گذشت متوجه شدم که اصلا مثل اون رفتار نمیکنه. . ❌کپی حرام ⛔️
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 یک مسلمان واقعی، زمان و مکان نمیشناسه، بلکه همیشه به وظایفش عمل می‌کنه و ایمان واقعی خودش رو نشون میده. 🦋🦋🦋