#پول ۱
آقایی هستم ۳۸ ساله.
بیست و هشت سالم بود که با معرفی خالهم به خانمی، ازدواج کردیم. از همون اول متوجه اختلافات فرهنگیمون شدم اما اصلاً فکرش رو نمیکردم که کار به جاهای باریک بکشه. زیبا زنی بود که به شدت اهل تجملات بود تا پولی رو پس انداز می کردیم برمی داشت میرفت بازار و خرید میکرد. اون هم فقط دکوری های گرانقیمت یه بار پس انداز سه ماهمون رو برد یه گلدون خرید و برگشت وقتی بهش اعتراض کردم که ما مجسمه به این گرونی نمیخواهیم انقدر گریه کرد گفت تو به من توجه نمی کنی که از حرفم پشیمون شدم
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#پول ۲
تصمیم گرفتم کمی بهش سخت بگیرم تا قدر پول رو بدونه دیگه پس انداز هام رو بهش نمی دادم فقط همون پول ماهانه خودش رو می دادم اما اعتراض نکرد. باعث تعجبم بود. زنی نبود که در برابر پول کم ساکت بمونه.یه بار ازش خواستم پول ماهانهش رو کمی کمتر بگیره ولی قشقرقی به پا کرد. سکوتش عجیب بود. چند روز بعد یک شمعدان گرانقیمت خرید. قیمتش با پولی که بهش داده بودم نمیخورد. ازش پرسیدم گفت تو تخفیف خرید ولی اصلاً با عقل جور در نمی آمد سوال و جوابش کردمکه از کجا خریدی دوباره شروع به گریه کرد که چرا اعصابم رو خورد میکنی اونجا بهش شک کردم
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#پول ۳
یک روز که رفت خونه مادرش گلدون رو برداشتم به بازار رفتم و به چند تا مغازه نشون دادم ولی قیمتش خیلی بالاتر از قیمتی بود که به من گفته بود نمیدونستم اون همه پول را از کجا آورده.اما باید میفهمیدم. زنگ زدم خونه مادرش تا ازش بپرسم اما گفتند که اونجا نیومده از ناراحتی تمام بدنم گر گرفته بود خیلی فکر کردم اول تصمیم گرفتم بابت دروغها کتکش بزنم اما دیدم بهتره اول سر از کارش در بیارم بفهمم این همه پول را از کجا میاره.وقتی برگشت خونه تلاش کردم طبیعی برخورد کنم اما زیاد موفق نبودم چونعصبانیتم خیلی بالا بود. حرفی از پول گلدون و شمعدان نزدم ولی بهش گیر دادم که خونه ی مادرت نبودی کحا بودی. اصلا تو گفتی میرم خونهی مادرم به چه حقی جای دیگه رفتی
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#پول ۴
مشاجره مون انقدر طول کشید که برای اولین بار دست روش بلند کردم. باورش نمیشد. دو روزی قهر کرد که من هم مایل به این قهر بودم ولی بعدش آشتی کرد. ناخواسته باهاش سرسنگین بودم یه هفته مرخصی گرفتم و از دور مراقبش بودم روز آخر وقتی دیدم هیچ کاری نکرد و شکم بیخود بوده گل و شیرینی خریدم تا برم ازش معذرت بخوام که دیدم یک ماشین جلویی خونمون ایستاد و زیبا بیرون اومد و روی صندلی جلو نشسته خون خون منو میخورد که چرا جلو نشسته اما سعیده پاش رو فراتر گذاشت به اون مرد دست داد
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#پول ۵
با موتور تعقیبشون کردم دلم میخواست وقتی دستم بهش میرسه بادست های خودم خفهش کنم رفتن توی خونه دیگه کنترلی روی اعصابم نداشتم زنگ زدم به پلیس که خوشبختانه زود اومدند اما چون حکم ورود نداشتن نمیتونستن برن داخل با سر و صدای من زیبا و مرد ترسیده از خونه بیرون اومدند. به اصرار من هرسه به کلانتری رفتیم و هر دو بازداشت شدن. زیبا هیچ وقت توضیح نداد اونجا چیکار میکرده ولی پزشکی قانونی همه چیز رو تایید کرد. زیبا رو طلاق دادم و چون توی زندان بود دیگه ندیدمش حتی پیگیر حکمش هم نشدم پنج سال گذشت و من دوباره ازدواج کردم اوایل به همسرم خیلی سخت گرفتم تا مثل زیبا نشه ولی یه مدت گذشت متوجه شدم که اصلا مثل اون رفتار نمیکنه.
#پایان.
❌کپی حرام ⛔️
#قسمت_سوم
ایشان افزود :با وجود شرایط #سخت #زندگی به دلیل اینکه #پسرم #تک فرزند بود #تلاش میکردم از #نظر #پوشش همسطح دیگر #دوستانش باشد و هیچ وقت احساس #کمبود نکند با این وجود در بیشتر مواقع #پول توجیبی که بهش میدادم را به #همکلاسیهایش که بعضیها #کرایه #رفت و آمد #نداشتند میداد و برای #کمک به #وضعیت اقتصادی #خانه در #تابستانها کار میکرد.
🍃🌷🍃
به گفته ایشان #گلمحمد #پدر #قربانعلی از چند سال قبل از #شهادت #پسرمان به دلیل #بیماری فلج شده بود که #پسرم برای #نگهداری از #پدرش از هیچ #تلاشی #کوتاهی نمیکرد و در بیشتر موارد حتی #نظافت شخصی #پدرش را هم خود #شخصا انجام میداد و تمام #درآمد #کارگری خود را برای #تامین هزینه #درمان #پدرش صرف میکرد.
🍃🌷🍃
تمام #همسایهها در زمان حیات #قربانعلی به دلیل #کمکهایی که انجام میداد از #پسرم به نیکی یاد میکردند و برایش #دعای خیر داشتند. داشتن #فرزندی مانند #قربانعلی برای هر #مادری #افتخار است چرا که #شهدا #راه و منش #خدایی دارند.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
﷽یاد خاطرات عاشقان شهدا﷽
به مناسبت سالروز تولد شهید محمود کاوه💖
🍃بر گواه تاریخ، تاریخ تکرار خواهد شد. حال افسانه بوده باشد که خمیر مایه واقعیت دارد.
و اما کاوه زمان ما که خود را انداخت در دهان ضحاک خون خوار و با دست خالی #مقاومت کرد در برابر خونخواران زمانش، کوموله ک اندکی رحم در درون سینه نداشت و مثل قصاب سر میبرید و سلاخی میکرد ایستاد زمانی ک فقط امید داشت و شهرها یکی پس از دیگری از دست میرفت آن هم با دست خالی و بدون #گلوله و مهمات که رییس جمهور محبوب آن زمان بر جوان پیرو خط امام تحریم کرده بود..
🍃شاید چاره همه مشکلات #جنگیدن باشد نه مقاومت، اما #مقاومت امثال کاوهها معنای متفاوتی دارد، شاید جنگیدنی است که مستضعفان کمترین اثر را پذیرا باشند و جنگ بر سر جابجایی #پول و #قدرت نباشد.
و راه مقاومت بسی و اصلا هموار نخواهد بود....
✍نویسنده : #محمد_صادق_زارع
🌹به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محمود_کاوه
📅تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۴۰
🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂
📅تاریخ شهادت : ۱۱ شهریور ۱۳۶۵
🥀مزار شهید : مشهد
🦋🦋🦋