eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
105 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ 💫 الســلام ای آفتاب پشت ابر 💫 الســلام ای اوج قله، کوه صبر 🌼 السلام ای فخر آدم در زمین 🌼 یادگار حضرت روح الامین با ندبه ما نیامدے؛ حرفے نیست! یڪ جمعه تو ندبه ڪن؛ ڪه ما برگردیم...💔😞 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲🏻 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَےا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم ✋ 💚نثار ارواح طیبه شهدا برای سلامتی و تعجیل در ظهور مولا 💚 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
😅🌹 . . . الله اڪبر، سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند... به محض اینڪه قامت می بستی،دستت از دنیا! ڪوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش پج پج ڪردن ها شروع می شد. . مثلا می خواستند طوری حرف بزنندڪه معصیت هم نڪرده باشند واگر بعد از نماز اعتراض ڪردی بگویند ما ڪه با تو نبودیم!! . اما مگر می شد با آن تڪه ها ڪه می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟ . مثلا یڪی می گفت :_ واقعاڪه می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را . . دیگری پی حرفش را می گرفت ڪه :من حاضرم هر چی عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیــرم ... . و سومی می گفت : مگر می دهد پسر؟ و از قماش این حرف ها ... اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می ڪردند به تفسیر ڪردن:ببین !ببین ملائڪه دارند غلغلڪش می دهند. . و این جا بود ڪه دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند به خنده تبدیل می شد... . خصوصا آن جا ڪه می گفتند :مگر ملائکه نامحرم نیستند؟😂 و خودشان جواب می دادند:خوب با دستڪش غلغلڪ می دهند... 😂😂😂 📚برگرفته از :فرهنگ جبهه 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
❤️ 💫 الســلام ای آفتاب پشت ابر 💫 الســلام ای اوج قله، کوه صبر 🌼 السلام ای فخر آدم در زمین 🌼 یادگار حضرت روح الامین با ندبه ما نیامدے؛ حرفے نیست! یڪ جمعه تو ندبه ڪن؛ ڪه ما برگردیم...💔😞 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲🏻 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
خیلی دوست داشت دخترش💞 را ببیند ولی عشقش❤️ به اهل بیت بیشتر بود... در تماس اخر گفت : سپردم تان به خانم (س). 💔😔 🌸 🌷 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
46.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ انتظاریار...............یه بغض قدیمی رو حس می‌کنم که از آرزوی حضورت پُره می‌خواد پَر بگیره دل عاشقم ولی بی‌تو دائم زمین می‌خوره یه دیوار شده بین ما فاصله که من با غرورم اونو ساختم می‌دونم که از مرز این فاصله اگه رد نشم عمرمو باختم دل کوچه‌ها خیلی تنگه برات امید زمین! سخته این انتظار… بگو چندتا مرد میدون کمه؟ از اون سیصد و سیزده‌تا سوار بیا! نور چشم‌های دنیا بیا! بیا! ای مسیحای دل‌ها بیا! هوای دل‌ها بی‌تو بارونیه بیا ای دل‌آرام زهرا بیا تو که نیستی حال ما خوب نیست بیا تا کنار تو آروم بشیم عجیبه که بی‌تو هنوز زنده‌ایم عجیبه که بی‌تو نفس می‌کشیم...! 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه که به رحمت خدا رفتن، من خیلی دلم می خواست که برای تشییع پیکر مطهرشون به بهشت‌زهرا برم اما شوهرم خیلی سخت گیر بود و اجازه نمی داد اون موقع حتی برای رفتن به خانه مادرم که با ما چند قدمی بیشتر فاصله نداشت هم باید اجازه می گرفتم و حتی گاهی اجازه نمیداد، دیگه وقتی که دید حال من اینقدر خراب شده دلش سوخت گفت باشه برو ولی حتماً با مامانت برو، دو تا بچه های کوچیک رو هم نبر. من اون موقع چهار تا بچه داشتم دو تا از بچه هام رو بردم پیش خواهر شوهرم و گفتم که اینها رو نگه دار، من غروب میام میبرمشون خواهر شوهرم همیشه میخواست جایی بره بچه هاش رو میگذاشت پیش من، و من اولین باری بود که ازش خواهش میکردم که بچه های من رو نگه داره از من پرسید کجا میخوای بری؟ گفتم می خوام برم تشییع پیکر حضرت امام خمینی خواهر شوهرم با انقلاب خوب نبود ، اون موقعها امام رو هم دوست نداشت البته الان اینطوری نیست خیلی خانم خوب و مومنی هست، و نظرش هم نسبت به حضرت امام و همینطور مقام معظم رهبری خیلی فرق کرده ولی اون روزها با حضرت امام خوب نبود به من گفت کجا میخوای بری یه پیرمردی که عمرش تمام شده و به رحمت خدا رفته اینکه دیگه انقدر ناراحتی نداره و که حالا تو بخوای صبح بری و غروب برگردی من خیلی بهم برخورد و ناراحت شدم و نمی تونستم که این حرفش رو بی جواب بگذارم... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می خوام در مورد بسیج با شما صحبت کنم خیلی برام جالب بود که خانم های مانتویی خیلی بیشتر تحویلم می گرفتم چون اطلاعاتشون در مورد بسیج کمتر بود خانم های چادری بعضی هاشون، اطلاعاتشون از من هم بیشتر بود و من برای خانم ها توضیح می دادم که ما در پایگاه چه کارهایی انجام میدهیم. خیلی هاشون خیلی خوششون میومد، آدرس پایگاه بسیج رو میگرفتند و فردای آن روز من منتظر می شدم ببینم میان یا نه خیلی هاشون میومدن پایگاه. الان بابت آن روزها غبطه می خورم چون مشکلات زندگی دیگه اجازه این کار رو به من نمیده، اما از خدا واقعاً می خواهم که دوباره این توفیق را به من بده که این فعالیت ها را داشته باشم، این هم یه خاطره‌ای از من بود امیدوارم که از خواندنش لذت ببرید و بیاییم ما هم همتی به کاربندازیم برای معرفی امام زمانمون، دینمون و ارزش‌های دینی مون، حتی معرفی شهیدانمون تلاش بخونید، و ایدهای جدید ارائه بدیم الان من توی این کانال با خیلی از شهدا آشنا شدم، از جمله اون دو برادر شهیدی عزیز کردستانی که در پرورشگاه بزرگ شدن و هیچ کسی رو ندارن که بره سر مزارشون، تصمیم گرفتم در اولین فرصت برم، زیارتشون کنم❤️
✨﷽✨ 🌸 ● من خانه مادرم بودم که محمد زنگ زده بود منزل همسایه ؛ مادرم البته نمی دانست من هم انجا هستم. وقتی همسایه مان مادرم را صدا زد و من را دید گفت: چه خوب اینجایی شوهرت زنگ زده با مادرم دویدیم. وقتی گوشی را گرفتم محمد با خوشحالی و تعجب گفت: تویی؟! چه خوب شد هستی و باهات حرف زدم. رفتی دکتر؟ گفتم: آره. هنوز از بچه دار شدنمان مطمئن نبودیم. ●گفت: مبارکت باشه! گفتم: چرا مبارک من؟ گفت: چون من نمی بینمش، خودت باید بزرگش کنی. گفتم: این جای دلداری دادنته؟ عوض این که یک خانم باردار رو دلداری بدی این طوری می زنی توی ذوقم؟ گفت: ناراحت نشو این واقعیته. منم گفتم: هر چی خدا بخواد. گفت: خدا همینو می خواد. تو هم بی قراری نکن. این تلفن آخرین صحبت ما با هم بود و فردایش در طلاییه شهید شد. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان سلمان لشگر ۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳/۱/۱ شهریار ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ طلائیه ، عملیات خیبر 🌺رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃