eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
106 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهدا شرمنده ایم حتما ببینید گریه های مادر شهید وقتی با بنر پسرش توخیابون روبرو میشه 😭 فقط میشه گفت: شهدا شرمنده ایم...... صبوری دل مادر شهدا صلوات 🌷شهید ماشاالله طلایی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 فراموش نڪنیم ڪہ ، از شرمندہ ایم 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ؟ برروبچچچچ؟؟!! هر قلبی؟؟ دردی داارهع!؟ فقط نحوه ی ابرااز؟؟ اون متفاوتهعع!!؟ بعضیاا؟ اونوو؟ تووی چشاشوون؟ پنهون میکنن؟؟ بعضیااامم؟؟ تووی؟!!! لبخنداااشووون!!❤️‍🩹🥀 خودمممم؟ غمااموو؟؟ تووی ضربان قلبم!!؟ پنهوون‌ کردم مشتیااا!!؟؟💔❤️‍🩹 چطوور؟؟ باامراامااا!!؟ ؟ بامراماا؟ رفقاا؟؟ شنبه ،، جمعه هاا؟ دلاای خیلیاامون؟ ................. !!؟🖤😔💔⛈ که؟؟ بهه یااد هم بااشیمم به یااد اقاا صااحب زمون جوونم عج!!🏴🏴🏴❤️‍🔥❤️‍🔥🖤🖤🥀🥀 گرمم # زتتون زیااد التمااس دوعاا!؟ کنین!!!؟؟ لوتی صفتاا !!! Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
2 بازم گفته بود که ما باهم نامزدیم و کسی حق نداره در مورد الهه حرف بزنه‌. بدجوری به هم ریخته بودم و اصلا روی درسام تمرکز نداشتم. رفتم خونه قضیه رو به مامان گفتم. مامان کلافه گفت_ دختر گلم ولش کن یه حرفی برا خودش زده! اون بچه است چه می‌فهمه ! اوفی گفتم و بعد ادامه دادم_ کدوم بچه مامان؟ فعلا که همون بارها به خودم گفته و الانم تو مدرسه آبرو برام نذاشته! مامان من جلوی هم کلاسی هام خجالت می‌کشم! من از محمد متنفرم حالا برم زنش شم؟ تورو خدا یه کاری بکن مامان زنگ بزن عمه بهش بگو به محمد تذکر بده که فکر منو از سرش بیرون کنه! مامان سری به نشونه نه تکون داد_زشته من به عمه ت زنگ بزنم و اینارو بهش بگم. با کلافگی گفتم _ پس می گین من چیکار کنم؟ اصلا تمرکز ندارم رو درسام مامان ! مامان شاکی نگاهم کرد_ دارم بهت می‌گم دخترم نشنیده بگیر! بذار همینطور برا خودش داستان سرهم کنه ! ادامه‌دارد. کپی حرام.
3 صدامو کمی بالا بردم_ مامان جان با این داستان هایی که سرهم میکنه داره آبروی منو میره! چرا متوجه حرفم نیستین! سری تکون داد_ باشه دخترم من متوجه ام. بابات اومد باهاش حرف می‌زنی که به عمه ت زنگ بزنه و بهشون در مورد محمد تذکر بده. اسم بابا که اومد کمی وحشت کردم.به من من افتادم_ بابا اگه بفهمه ممکنه خیلی عصبی شه میدونید که رو من چقدر حساسه! به تایید سری تکون داد_ می‌دونم اما می گی چیکار کنم؟ چاره ای دیگه برام نذاشتی الهه جان! می گی آبروی منو برده یه کاری کن. منم همین از دستم برمیاد! انگار چاره ای جز این نبود . ناچارا سری تکون دادم_ باشه مامان هرطور شما صلاح می‌دونید. صبر کردم تا شب که بابا برگرده خونه. اصلا رو درسام تمرکز نداشتم و تمام هوش و حواسم پرت محمد و کاراش بود! من خودم بهش گفتم که هیچ علاقه ای بهش ندارم. حتی به عمه هم گفتم اما اونا دست از سرم برنمی‌دارن. ادامه دارد. کپی حرام.
4 چند لحظه بعد با شنیدن صدای داد بابا متوجه شدم که برگشته و مامان هم جریانو بهش گفته. بابا عصبی اسممو صدا می‌کرد و منم از روی ناچاری از اتاق بیرون رفتم . تنم می‌لرزید و بدجوری استرس داشتم. بابا ازم پرسید که جریان چیه و حرفای مامان حقیقت داره! منم شروع کردم به حرف زدن و هر چی که از بقیه شنیدم رو بهش گفتم. موقع تعریف کردن صدام می‌لرزید از اضطراب وترس. بابا بعد تموم شدن حرفام گوشیش رو در آورد و با با عمه تماس گرفت. خیلی عصبی بود و بهش قاطعانه تذکر داد که جلوی پسرشو بگیره و گرنه خیلی براش بد می‌شه. بابام خیلی منو دوست داشت به هر حال تنها بچه ش بودم. اون قضیه تموم شد . تا اینکه یه سال از اون اتفاق گذشت و من کلاس یازدهم شدم همون موقع یکی از همسایه هامون اومد خونه‌مون برای خواستگار من. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ جاانم؟؟؟ ی بی نشاااان؟ زهرااایی!!؟؟ نگاااهت به آموخت که در حرف زدن قاااصدکاان؟؟؟🖤🏴 هااا؟ بیشترر؟ ااز حنجره هاااا؟ میفهمند؟؟.....🖤🏴 چه در فاصله هااا قااصدکاان پژمردند؟؟🏴🖤 از یااد نگااهت؟ دلِ ماا؟ ........شدد؟ مذبوح ...............🏴🖤 علییک مشتیاا؟‌ شووماا؟ شهداایی!!؟؟ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
5 پسرشون یونس هشت سال از من بزرگتر بود و پرستار بود. پدرش پاسدار بود و موقعیت خوبی داشت. پدرم گفت نه و دخترم می‌خواد درس بخونه. خیالم راحت شد اما همسایه مون کوتاه بیا نبود و مدام می‌اومد خونمون و به پدرم التماس می‌کرد که پسرم یونس عاشق دخترتون الهه شده اجازه بدین رسمی بیایم خواستگاری . استرس گرفتم که نکنه انقدر میان و میرن پدرمو راضی کنن. اما خیالم هم از بابت پدرم راحت بود. پدرم بهم می‌گفت فقط درستو بخون. یه مدت بود خیالم راحت شده بود از بابت پسر عمه م محمد ‌که سر و کله اینا پیدا شد و دوباره فکر منو مشغول کردن. تنها چیزی که می‌خواستم این بود که فقط رو درسم و هدفم که پزشکی بود تمرکز کنم. اما پدر یونس بلاخره موفق شد که پدرمو راضی کنه و بیان خواستگاری. وقتی بابام گفت که قراره بیان منو خواستگاری کنن بادم خالی شد و تمام امیدمو از دست دادم. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ جاانم؟؟؟ ی بی نشاااان؟ زهرااایی!!؟؟ نگاااهت به آموخت که در حرف زدن قاااصدکاان؟؟؟🖤🏴 هااا؟ بیشترر؟ ااز حنجره هاااا؟ میفهمند؟؟.....🖤🏴 چه در فاصله هااا قااصدکاان پژمردند؟؟🏴🖤 از یااد نگااهت؟ دلِ ماا؟ ........شدد؟ مذبوح ...............🏴🖤 علییک مشتیاا؟‌ شووماا؟ شهداایی!!؟؟ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ی شهدایی!!؟ چـــادرت را مینگرند ... زیرا تو پاسدار خون شهدا هستی و خواهی بود... #و به اوبگو ای شــــهید! که هنوز امانتدار او هستی تا شهید هم ادامه ی راه را یاری ات کند # حجاب خون بهای شُهداست Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
جنس تمام پنبه یزد رنگ ثابت عرض ۲/۴۰ قیمت متری ۱۸۰/۰۰۰ تومان @mahdicloth ☎️ https://eitaa.com/A_bdollah 📞09960959565 سفارش دوخت سرویس خواب هم پذیرفته میشود ارسال به تمام نقاط ایران
هدایت شده از ندای رضوان
جنس تمام پنبه یزد رنگ ثابت عرض ۲/۴۰ قیمت متری ۱۸۰/۰۰۰ تومان @mahdicloth ☎️ https://eitaa.com/A_bdollah 📞09960959565 سفارش دوخت سرویس خواب هم پذیرفته میشود ارسال به تمام نقاط ایران
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🌼 (جانبازشیمیایی) تاریخ تولد:۱۳۶۴ محل تولد: فسا تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۰۱ محل شهادت: فسا محل مجروحیت: خان طومان،حلب_سوریه وضعیت تأهل: متأهل محل مزار شهید: زادگاه‌شهید 👇🌹🍃 ✍..."من هم بعنوان یک فرد مسلمان و بعنوان یک شیعه باید به وظیفه انسانی و شرعی خود عمل کنم. و دیــن خود را به کشورم و اسلام ادا کنم ،همیشه با خود میگفتم که ای کـاش من هم در هشت سال دفاع مقدس شرکت می کردم و همیشه افسوس می خوردم و زمانی که متوجه جبهه اسـلام در لبنان،سوریه ،فلسطین و عراق و... شدم از خداوند خواستم تا من هم در این جبهه حضور پیدا کنم در کنار دیگر برادران حزب اله و همیشه در ذهنم آرزوی شهادت را می پروراندم." ••🍁ازتکاوران تیپ امام سجاد(ع) نیروی دریایی سپاه ... ....🕊🕊🌹🌹 🌷پنج شنبه است 🌹 رویاد کنیم... 🌺با و یک ... 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋