eitaa logo
شهید حاج عادل رضایی
1.1هزار دنبال‌کننده
500 عکس
309 ویدیو
21 فایل
صفحه رسمی(تحت نظارت خانواده محترم شهید) شهید حادثه تروریستی کرمان مرثیه خوان اهل بیت ویلچر ران حرم مطهر رضوی عاشق امام خامنه‌ای و خادم مخلص شهدا نشر زندگی‌نامه،تصاویروخاطرات‌شـــــــــــهیدمــــــــــــحبوب ادمین: @Shahid_mahboob @Ghahraman313
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی دلی... (قسمت ششم) قرار بود سریع همه ی برنامه ها پیش برود و قبل از رسیدنه مُحرم، جشن عروسی برگزار شود. انگار خدا می‌خواست به من ثابت کند که حرف، حرف خودش است 😀. روزهای خوبی بود. کم کم داشتم با شخصیت عادل آشنا می‌شدم. مهربان بود و خودمانی. خوش مشرب و باصفا. شوخ و خنده رو. خوش قول و منظم. صدای خوبی داشت و گاهی مداحی می‌کرد برایم. و من هرلحظه به خاطر داشتنش هزاربار خدا را شکر می‌کردم. او هم می‌خندید و می‌گفت: (از همون لحظه ی اول که دیدمت مهرت به دلم افتاد). پاتوق اصلی ما گلزار شهدا بود. جایی که ساعت ها می‌نشستیم و برای تک تک لحظات از راه نرسیده‌یمان برنامه ریزی می‌کردیم. آینده ی مشترک خودمان را با مدل های مختلف و یک عالمه رویاپردازی می‌ساختیم. شانه به شانه ی هم بین ردیف های منظم مزار شهدا راه می‌رفتیم و از سبک زندگی آنها حرف می‌زدیم. کنار او خودم را خوش بخت ترین زن جهان می دانستم. در تدارک عروسی بودیم. خریدها را انجام می‌دادیم. جهیزیه می‌خریدم. مهمان دعوت می‌کردیم. برنامه می‌ریختیم که عروسی بدون گناه برگزار شود. بدو بدو داشتیم. که روز قبل از عروسی خبر دادند خاله ام فوت شده. غم از دست دادن خاله و بهم ریختگی برنامه ی عروسی بی‌حوصله ام کرده بود. 📝 زهرا السادات اسدی کانال روایت مقاومت: https://eitaa.com/kerman1313
سلام روح عادل‌جان شاد ان‌شاءالله بعد از اون واقعه تلخ این اولین بار هست که میام برا کشیک حرم خیلی دلم تنگه براش😭😭😭 @shahidmahboob
✍و چه عاقبت بخیر و سعادت شدید زیر بیرق مادر سادات... 🔸برایتان در قلبم بسیاری از عشق است که نمی دانم چگونه بیانش کنم واژه را دوباره مشتعل می کنم و چند سطری از عشق می سرایم... 🔹شما و دیگر هیچ همین که هستید و در سرای دلم راه می روید همین که گاه گاهی پناه واژه هایم می شوید کافیست برای آرامش... 🔸و قلبی که یاد شما در آن جاری است باغ پرشکوفه ای است که بر شاخساران آن هزار هزار جوانه امید روییده است که عاقبت مرا هم به نگاهی خواهید خرید... 💢عکس ماندگار شهید حاج عادل رضایی و شهید حاج قاسم سلیمانی در بیت الزهرا سلام الله... @shahidan_kerman
سلام صحبت‌های آقا سید مرتضی مهدوی پیش نماز مسجد امام سجاد (ع)محله شیخ احمد کافی
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 کاش ما هم با شهادت کفن بشیم هرچند که این لباس تک سایز، تن هر کسی نمیره تو لیاقت پوشیدن را داشتی .... مرثیه خوان ارباب ۱۲۸ روز قبل بود که همه جا این جمله بیچید "عادل شهید شد"
enc_16236250762738560949408.mp3
4.5M
دلم میخواد بیام حرم شبی که بارون باشه یه جای خالی ام برام کنار ایوون باشه تو صحن آینه تا چشم میبینه مهمون باشه ✨ای‌جانم‌به‌حضرت‌معصومه✨ @shahidmahboob
وقتی دلی... (قسمت هفتم) عادل آمده بود دنبالم که برویم مراسم خاکسپاری خاله. گلاب و گل گرفتیم و راه افتادیم. نگاهی به آسمان انداختم و زیرلب گفتم: (خدایا راضیم به رضای خودت). فردای آن روز هم رفتیم تالار را لغو کردیم و لباس عروس را پس دادیم. حتی خانه ای هم که برای شروع زندگی مشترکمان اجاره کرده بودیم کنسل کردیم. رسیدیم به محرم.‌ این محرم چقدر برای من عزیز و متفاوت از همه ی محرم های زندگی ام بود. هرشب باهم مراسم می‌رفتیم. جاهای مختلف دعوت می‌شد و من هم همراهش می‌رفتم. روضه می‌خواند و با جمله جمله اش اشک می‌ریختم. مراسم ها که تمام می‌شد می‌رفتیم پاتوق اصلی مان و عرض ادب می‌کردیم به شهدا. یک روز پیشنهاد غافلگیرکننده ای داد. بی مقدمه گفت: (بریم کربلا؟). داشتم بال درمی‌آوردم. من تا آن زمان کربلا نرفته بودم و انگار قسمت بود اولین نگاهم به گنبد کنار عادل باشد. راه افتادیم. سفر سخته پر از خاطره ای بود. لحظه شماری می‌کردم گنبد را ببینم. بی‌تاب بین الحرمین بودم. و او که بارها کربلا رفته بود لبخند می‌زد و با همه ی این بی‌قراری ها کنار می‌آمد. انگار شاعر این دو بیت را برای ما دوتا سروده بود: دلم می‌خواد شور غزل بگیرم ضریحتو توی بغل بگیرم دلم می‌خواد وقتی عروسی کردم تو حَرَمت ماه عسل بگیرم 📝 زهرا السادات اسدی کانال روایت مقاومت: https://eitaa.com/kerman1313