eitaa logo
شهید حاج عادل رضایی
1.1هزار دنبال‌کننده
488 عکس
295 ویدیو
21 فایل
صفحه رسمی(تحت نظارت خانواده محترم شهید) شهید حادثه تروریستی کرمان مرثیه خوان اهل بیت ویلچر ران حرم مطهر رضوی عاشق امام خامنه‌ای و خادم مخلص شهدا نشر زندگی‌نامه،تصاویروخاطرات‌شـــــــــــهیدمــــــــــــحبوب ادمین: @Shahid_mahboob @Ghahraman313
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام روح عادل‌جان شاد ان‌شاءالله بعد از اون واقعه تلخ این اولین بار هست که میام برا کشیک حرم خیلی دلم تنگه براش😭😭😭 @shahidmahboob
✍و چه عاقبت بخیر و سعادت شدید زیر بیرق مادر سادات... 🔸برایتان در قلبم بسیاری از عشق است که نمی دانم چگونه بیانش کنم واژه را دوباره مشتعل می کنم و چند سطری از عشق می سرایم... 🔹شما و دیگر هیچ همین که هستید و در سرای دلم راه می روید همین که گاه گاهی پناه واژه هایم می شوید کافیست برای آرامش... 🔸و قلبی که یاد شما در آن جاری است باغ پرشکوفه ای است که بر شاخساران آن هزار هزار جوانه امید روییده است که عاقبت مرا هم به نگاهی خواهید خرید... 💢عکس ماندگار شهید حاج عادل رضایی و شهید حاج قاسم سلیمانی در بیت الزهرا سلام الله... @shahidan_kerman
سلام صحبت‌های آقا سید مرتضی مهدوی پیش نماز مسجد امام سجاد (ع)محله شیخ احمد کافی
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 کاش ما هم با شهادت کفن بشیم هرچند که این لباس تک سایز، تن هر کسی نمیره تو لیاقت پوشیدن را داشتی .... مرثیه خوان ارباب ۱۲۸ روز قبل بود که همه جا این جمله بیچید "عادل شهید شد"
enc_16236250762738560949408.mp3
4.5M
دلم میخواد بیام حرم شبی که بارون باشه یه جای خالی ام برام کنار ایوون باشه تو صحن آینه تا چشم میبینه مهمون باشه ✨ای‌جانم‌به‌حضرت‌معصومه✨ @shahidmahboob
وقتی دلی... (قسمت هفتم) عادل آمده بود دنبالم که برویم مراسم خاکسپاری خاله. گلاب و گل گرفتیم و راه افتادیم. نگاهی به آسمان انداختم و زیرلب گفتم: (خدایا راضیم به رضای خودت). فردای آن روز هم رفتیم تالار را لغو کردیم و لباس عروس را پس دادیم. حتی خانه ای هم که برای شروع زندگی مشترکمان اجاره کرده بودیم کنسل کردیم. رسیدیم به محرم.‌ این محرم چقدر برای من عزیز و متفاوت از همه ی محرم های زندگی ام بود. هرشب باهم مراسم می‌رفتیم. جاهای مختلف دعوت می‌شد و من هم همراهش می‌رفتم. روضه می‌خواند و با جمله جمله اش اشک می‌ریختم. مراسم ها که تمام می‌شد می‌رفتیم پاتوق اصلی مان و عرض ادب می‌کردیم به شهدا. یک روز پیشنهاد غافلگیرکننده ای داد. بی مقدمه گفت: (بریم کربلا؟). داشتم بال درمی‌آوردم. من تا آن زمان کربلا نرفته بودم و انگار قسمت بود اولین نگاهم به گنبد کنار عادل باشد. راه افتادیم. سفر سخته پر از خاطره ای بود. لحظه شماری می‌کردم گنبد را ببینم. بی‌تاب بین الحرمین بودم. و او که بارها کربلا رفته بود لبخند می‌زد و با همه ی این بی‌قراری ها کنار می‌آمد. انگار شاعر این دو بیت را برای ما دوتا سروده بود: دلم می‌خواد شور غزل بگیرم ضریحتو توی بغل بگیرم دلم می‌خواد وقتی عروسی کردم تو حَرَمت ماه عسل بگیرم 📝 زهرا السادات اسدی کانال روایت مقاومت: https://eitaa.com/kerman1313
وقتی دلی... (قسمت هشتم) محرم و صفر تمام شد و ما ولادت پیامبر صلوات الله علیه را انتخاب کردیم برای برگزاری مراسم. ۲۴ اسفند ۸۷. این بار دنبال تالار نرفتیم و با توافقی که باهم داشتیم عروسی را توی خانه برگزار کردیم. ساده و صمیمی. همه کمک می‌دادند که کارها پیش برود. یک عده مشغول آماده کردن شربت و شیرینی بودند. گروهی سالاد درست می‌کردند. چندنفری میوه می‌شستند. خلاصه هرکسی پی کاری بود تا عروسی به بهترین شکل برگزار شود. عادل ماشین را سپرده بود به یک خطاط که روی کاپوت یا رسول الله بنویسد. بعد هم برد گلفروشی و دور این نام مبارک را گل زد. همانجا داده بود یک کلاه از این حصیری های بزرگ بچسبانند روی شیشه ی سمت عروس. و دورش را با گل پر کنند. نمیخواست چشم نامحرمی به من بیفتد. منی که حجاب کامل داشتم. عاشق همین غیرتی شدن هایش بودم. هردو حساس بودیم که در عروسیمان گناهی صورت نگیرد. بخاطر همین بساط مولودی خوانی پا گرفت که دلها با نام رسول الله گره بخورد. دوستانش در قسمت مردانه مولودی می‌خواندند و مجلس حسابی گرم شده بود. بعدها فهمیدم میکروفون را به او داده بودند که: (امشب شب دومادی خودته، باااااااااید بخونی). و او با همان صدای دلنشینش ذکر «یا رحمة للعالمین/یا سیدی یا رسول الله» را خوانده بود. شادباش عروسیمان هم با همه فرق داشت. کتابچه ی کوچک نهج البلاغه به مهمان ها هدیه می‌دادیم. بعضی ها تعجب می‌کردند اما ما افتخارمان بود. عروسی که تمام شد همه منتظر (عروس کشون) بودند. مسیرمان موزه ی دفاع مقدس بود و عرض ارادت به شهدای گمنام. توی مسیر هم اگر کسی بوق می‌زد یا می‌خواست دست از پا خطا کند، عادل محترمانه تذکر می‌داد که حق الناسی اتفاق نیفتد. 📝 زهرا السادات اسدی کانال روایت مقاومت: https://eitaa.com/kerman1313